شهید ابراهیم ابراهیم آبادی تاریخ تولد :1338/01/10 تاریخ شهادت : 1361/02/18 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :مرکزی - اراک - ابراهیماباد
زندگینامه
شهید سرباز وظیفه، ابراهیم ابراهیم آبادی، یکی از لاله های خونین گلزار انقلاب و جنگ تحمیلی، فرزند اکبر، در تاریخ، 1338/01/10 در خانواده ای متدین و معتقد، و از نظر مادی در سطح متوسط، در روستای ابراهیم آباد استان مرکزی، به دنیا آمد؛ از ویژگی های اخلاقی شهید می توان گفت: اخلاق و رفتارش بسیار خوب بود به طوری که زبانزد خاص و عام بود.
این سرباز فداکار اسلام، به مانند یاران سرور شهیدان، حضرت ابا عبدالله الحسین (ع)، عاشقانه نبرد می نمود تا دشمن غاصب را از دیار مومنین بیرون راند که در این راه نیز به رب الشهداء و الصدیقین لبیک گفته و در تاریخ، 1361/02/18 در سن 23 سالگی، در جاده اهواز به خرمشهر، در عملیات بیت المقدس، به علت اصابت تیر به ناحیه ی سرش شربت شیرین شهادت را گوارا، به سر کشید؛ آرامگاه آن بزرگوار در روستای ابراهیم آباد استان مرکزی همچنان مثل خورشید درخشان خودنمایی می کند وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدایی که ما را آفرید، به ما جان داد، راه رفتن را به ما آموخت، حرف زدن را به ما نشان داد، و چگونه زیستن، و چگونه خود را شناختن را به ما آموخت؛ سخنانم را آغاز می کنم؛ به عنوان یک سرباز اسلام و میهن به پدر و مادرم و خانواده ام، آبی که خاک کشورمان را در میان گرفت خاکش جواهری است که در پونیان گرفت بنشان غبـار فـتنه که این نـوبهار عشـق چـون ابــر انـقلاب بـر سـر سـایـبـان گـرفت پدر و مادر بزرگوارم، اکنون که ندا را لبیک گفته و به سوی معبود خود باز می گردم، از خداوند متعال که هدفم از شرکت در جنگ، و برگشت به سوی او بوده، می خواهم تا شهادتم را قبول نماید و از شما نیز انتظار دارم که به جای گریه، زاری، در شادی من شریک بوده و روحم را شاد کنید؛ ما که می دانیم آمریکا، نوکر خود صدام را، آلت فعل خود قرار داده و لشکریان مزدور و بعثی را، با کمک دیگر مزدوران منطقه روانه خاک شهیدپرور ایران کرده است و می خواهد به گمان خود دین ما و میهن ما را به زبونی بکشد. امروز از هر سو انقلاب اسلامی ما مورد تهاجم قرار گرفته و شرق و غرب، تمام قوایشان را برای سرنگونی انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران به کار می برند؛ امروز که مزدوران داخلی و ستون پنجم بیگانه پرست، سعی در دل سرد کردن و به انحراف کشیدن ملت ما از انقلاب و اسلام و روحانیت دارند، چرا باید دست روی دست گذاشته و بگذاریم و نظاره گر باشیم؟ در حالی که وظیفه شرعی من و شما در حال حاضر، جهاد برای دفاع از دین و مملکتم می باشد؛ پس من و شما می جنگیم تا بکشیم و کشته شویم، شاید خون من و خون شما امت ستمدیده سیل گردد و جهان خوران را در خود غرق کند. توصیه ای که من برای شما دارم این است كه امام را تنها نگذارید و تنها او را، تنها رهبر خود دانسته و فرمایشات وی را بی چون و چرا اطاعت کنید؛ مسئولین را تضعیف نکنید، جهاد را تا پیروزی نهایی ادامه دهید، ان شاء الله که پیروزی با ماست. خداوندا، امام خمینی، امام امت ما را در پناه خود محفوظ بگردان، ظهور امام زمان (عج) را تعجیل بفرما. اگر من شهید شدم اسلحه ام را زمین نگذارید و او را دست رزمنده دیگر بدهید؛ جنگ، جنگ است، عزت و شرف میهن و دین در گرو مبارزات است؛ اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان درگاهش قرار دهد؛ مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت و نه غسل؛ و به مادرم بگویید که مادر آرزوی من برآورده شد و گریه نکن، فقط دعا کن و به او بگویید اگر گناهی در حق تو کردم به خاطر خدا ببخش، چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد.
به پدرم بگویید که من خدمتی برای تو نکردم، ولی از تو درخواست می کنم به خاطر هر چه می پرستی مرا ببخش، و غیر از خون یک پیام به برادران و خواهرانم و دیگر اقوام دارم که شما فقط به خدا متکی باشید و این انقلاب را حفظ کنید، چون تمام دشمنان در پی این هستند که این انقلاب را از پای در آورند.
برادر بزرگم، می دانم شاید خیلی آرزوی رفتن به جبهه را داشتی، ولی شما را نبرده اند، امیدوارم که شما در پشت جبهه به این انقلاب کمک کرده و اجری بیشتر از من داشته باشی و از شما برادرم که می دانم به شما بدی کرده ام، می خواهم كه مرا ببخشی و همچنین از زن برادرم و جعفر آقا و فاطمه خانم از آنها بخواه مرا ببخشند. خواهران عزیزم، می خواهم همچون حضرت زینب (س) باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید؛ تحمل صبرش را در مصیبت به آن بزرگی کربلا که جلو چشمش اتفاق افتاد سرمشق خود قرار دهید و با حفظ حجاب و نجابت و عفت خود، او را خشنود نمایید. پدر ارجمندم، در راه خدا اسماعیل های خود را آماده کن، مبادا اگر فرزندت در راه خدا حرکت کرد و شهید شد غمی به چهره مردانه ات بنشیند شادان باش و بدان که شهادت یکی از اعضاء خانواده، باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده و اسلام می گردد. وصیت به خانواده همسرم، از شما تقاضا دارم اگر بدی به شما کردم مرا ببخشید چون من از آتش جهنم هراس دارم، به عزیز، مادرزنم بگویید داماد شما یک سرباز اسلام بود و در راه اسلام شهید شد و شما هیچ ناراحت نشوید که هر مسلمان باید در موقعی که دشمن به سرزمین اسلامی او تجاوز کرد جهاد کند؛ و همچنین به برادران خانم و خواهران خانمم، به آنها بگویید که من به جایی می روم که آنجا خوابگاه همیشگی من است و امید وارم که مرا حلال کنید؛ من شهید می شوم و در پیش خدا زنده هستم؛ همه شهیدان در پیش خدا زنده هستند و روزی می خورند. من پیامی به ملت مسلمان و شهید پرور ایران دارم که تنها به رهبر عزیزمان متکی باشند و حرف او را روی چشم بگذارند که ما چنین رهبری در جهان امروزی نداشته و نخواهیم داشت و همچنین از تمام قومان و خویشان می خواهم اگر از من بدی و بی ادبی دیده اند حلال کنند. والسلا م علیکم به رحمة الله و برکاته [۱]
پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش