تاریخ تولد : 1342/08/20 نام : محمد محل تولد : نیشابور نام خانوادگی : جعفری تاریخ شهادت : 1362/08/30 نام پدر : براتعلی مکان شهادت : تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار :
خاطرات
فرزندم محمد روز سومی که به مرخصی آمده بود، گفت: ایندفعه که به جبهه بروم دیگر نمی آیم. گفتم: اینجور شوخی ها را نکن من ناراحت می شوم گفت: قتی که من شهید شدم این عکس را در بغلت می گیری و دم در می ایستی وقتی که جنازة مرا آوردند می گویی : این گل پرپر از کجا آمده از سفر کرببلا آمده. وقتی که این حرفها را زد من خیلی ناراحت شدم. سپس گفت وقتی من شهید شدم اصلاً برایم گریه نکنید و صبور باشید و افتخار کنید که فرزندتان جانش را در راه اسلام و قرآن داده است. یکی از همرزمان محمد تعریف کرد: هنگامی که با هم در منطقه بودند یک روز محمد در بیرون از سنگر نشسته بود و در حال عبادت بود که ناگهان خمپاره ای در چند متری او به زمین اصابت می کند و از ناحیة چشم به شدت مجروح می شود. همرزمانش او را به پشت خط منتقل می کنند ولی به علت شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل می گردد. قبل از اینکه در مشهد مقدس سکونت کنیم در روستای رباط جزی سبزوار زندگی می کردیم. به خاطر دارم قبل از انقلاب زمان طاغوت بود که یک روز یکی از دوستان فرزند شهیدم محمد با خود عکس حضرت امام خمینی (ره )را که از مکتب گرفته بود به شهید نشان داد در ضمن پیر مردی از اهالی روستا که شاه دوست بود در آن نزدیکی مشغول کار بود. محمد عکس را از دوستش گرفت وعکس حضرت امام را بوسیدند و گفتند: بنازم به جمالت آقا جان، که همان لحظه آن پیرمرد شاه دوست با ایشان برخورد نمود و گفت: پسرجان یک آخوند چطوری تواند یک مملکت را اداره کند؟ که شهید ناراحت شده بود و شروع به بحث کردن با آن پیرمرد نمود. منبع سایت یاران رضا http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=5752