شهید محمد برجعلی زاده محمدی

محمد برج علی زاده محمدی تاریخ تولد :1343/01/10 تاریخ شهادت :1362/12/07


زندگینامه

برجعلی‌زاده‌محمدی، محمد: دهم فروردین ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اصغر، کارگری می‌کرد و مادرش سیده‌معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه

بدانید که دنیا محضر و سرای خداوند است؛ پس در هر لحظه از زندگی و اعمالتان خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که هر نَفَسی که می کِشید یک قدم به مرگ نزدیکتر می شوید؛ پس بیایید اعمال و کردار خودتان را برای خدا خالص کنید؛ بیایید زاد و توشه ای برای پس از مرگ خود فراهم سازید؛ خانه ی قبر برای کسانی که عمرشان را تباه کرده اند، بسی تاریک است؛ از آن دشوارتر روز حساب است؛ روزی که بنده می ماند و نامه ی اعمالش. روزی که تنها در آن محاسبه ی اعمال می کنند و دیگر می دانی برای عمل نیست. به خود بیایید و به فکر روزی باشید که بنده ی روسیاه در دادگاه عدل الهی محاکمه می شود. تقوی را پیشه ی خود سازید؛ زیرا رستگاری در تزکیه و پاکسازی نفس است. خدا را در نظر داشته باشید و خود را ایمن از مکر شیطان ندانید. به معنویات و شعایر اسلام بپردازید و روضه و مرثیه اهل بیت را زنده نگه دارید. باز متذکر می شوم که حساب اعمال ما را خواهند رسید؛ پس قبل از این که به حساب ما رسیدگی نمایند، خود حسابمان را بررسی کنیم که مرگ ما را خبر نمی کند. سعی کنید با یکدیگر با تفاهم رفتار نمایید و به اختلافات دامن نزنید که قرآن می فرماید: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»؛ تنها با دشمنان اسلام و کفار دشمن باشید و با برادران خود با صمیمیت و صفا رفتار نمایید. برادران و خواهران! در زندگی از زیر بار هیچ مسؤولیتی شانه خالی نکنید؛ به خدا توکل کنید و در هر کار از خدا یاری بطلبید که در طریق خدا رفتن شکست ندارد. دیگر حرفی برای گفتن ندارم؛ فقط در هر حال از زندگی خود، چه در دعا و چه در دل شبها تنها یک چیز از خدا بخواهید و بهتر بگویم، شب و روز از خدا بخواهید که: خداوندا! به حق مُقربان درگاهت، در فرج بقیه الله (عج) تعجیل بفرما. همچنین از خداوند پیروزی اسلام و لشکریانش را طلب کنید. پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که در مصیبت از دست دادن فرزندتان صبور باشید و از خدا صبر بخواهید و بدانید که دیر یا زود همه ما باید به سوی خدا برویم که: «انا لله و انا الیه راجعون». از زحماتی که برای تربیت کردن من کشیده اید، تشکر می کنم و امیدوارم بتوانم در صحرای محشر باعث سربلندی شما گردم. از جلال هم می خواهم که مرا ببخشد و برایم طلب مغفرت نماید؛ چون نتوانستم حق برادری را آن طور که باید، در حقش ادا کنم و از شما برادر عزیز می خواهم که به درس خود ادامه دهی و امیدوارم در آینده ی نزدیک خدمتگزار مردم و پشتوانه ی پدر و مادر باشی که از همه ی جهادها بالاتر است. از خواهرانم و از سایر اقوام می خواهم که مرا ببخشند و در راه شهدا گام بردارند. در ضمن خدا راضی نیست و من هم راضی نیستم که به خاطر شهادت من در خانه نوار مصیبت بگذارید یا بیتابی نمایید؛ برای این که روح مرا شاد کنید، هر وقت دور هم نشستید با روی خوش و با لب خندان با هم برخورد کنید. مدت یک سال نماز از من قضا شده و یک ماه روزه نیز بر گردن من است؛ برای رضای خدا به جا آورید.۱ منبع:[۱]

پانویس

  1. سایت خط سرخ
آخرین تغییر ‏۱۵ مرداد ۱۳۹۸، در ‏۱۳:۴۰