شهید سید مهدی حسینی سیاپوش

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۵ توسط Mazidi98 (بحث | مشارکت‌ها)


نام: سید مهدی حسینی سیاپوش

نام پدر: سید حسین

نام مادر: فاطمه

محل شهادت: فاو

محل تولد: قزوین تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۰۱/۱۰

محل شهادت: فاو تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۴

استان محل شهادت: بصره شهر محل شهادت: فاو

وضعیت تاهل: مجرد درجه نظامی

تحصیلات: سطح 1 ـاتمام لمعتین رشته حوزوی

محل کار: بنیاد تحت پوشش

مزار شهید: تهران-تهران

زندگینامه

سید مهدی حسینی‌سیاهپوش دهم فروردین ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد .پدرش سیدحسین، کشاورزی می‌کرد و مادرش فاطمه نام داشت.تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند.طلبه بود.از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.مزار او در بهشت زهرای شهر تهران واقع است.

وصیت نامه ی شهید

"حال که قلم به دستم گرفته، کاغذ زیر دستم می لغزد و در سنگر حق علیه باطل نشسته ام و در فکر عملیات هستم، این را تصور می نمایم که باید در راه خداوند، از شط خون گذشت، تا پیروزی عاید ما گردد و با دست پُر برگردیم .و اما خداوندا! زبانم قاصر است که نتوانستم اطاعت و بندگی تو را بکنم و از این جهت با سرافکندگی رو به سوی تو گشودم . جز دَرِ تو، هیچ دَری را نزدم و تنها از تو طلب عفو و بخشش می نمایم و تنها در دل شب، تو را می خوانم.خداوندا! تو ای پروردگارم ! همه از توست ...زمین و آسمان و ماه و خورشید / به چشم دل همه آیات توحید / سزد تنها تو را یا رب ! خدایی / چه نیکو کرده ای قدرت نمایی ... و خداوندا ! وقتی به نشانه های تو با دلی مملو از عشق به تو و چشمی با بصیرت می نگرم، چنین فکر می نمایم : « الا بذکر الله تطمئن القلوب » ؛ با ذکر خداوند قلبها آرامش پیدا می کند . خداوندا ! این جان ناقابل مرا به خاطر بیان شدن احکام خود در محضر خودت بپذیر . خداوندا ! برای پیاده شدن احکامت این جان ناقابل ما را بپذیر؛ این جان ناقابل در راه احکامت بسیار بی ارزش است.صدها بار به من جان بده که تنها تو را بخوانم و در راه دین تو فدا شوم . می خواهم که به حق محمد (ص) و آلش از قبول شدگان درگاهش باشم و یگانه خواسته ی من این است که در عشق تو بسوزم و احکام تو را - اگر با جنگیدن نتوانستم ادا کنم - با خون خود ادا نمایم... و اما خداوندا ! من دین تو را با دلی مملو از عشق تو و با چشمی با بصیرت، انتخاب نمودم و هرگز از دین تو برنخواهم گشت و در راه تو جان خودم را نثار خواهم کرد... و اما برادران عزیز ! فرصت را غنیمت بشمارید و عمر را که سرمایه ی جاودانی است به هدر ندهید که به راه گمراهی و ضلالت گرفتار می شوید و تنها، راه حق را سرلوحه ی خود قرار دهید تا رستگار گردید.پدران و مادران! فرزندان خود را تربیت اسلامی دهید و همیشه آن ها را با مسایل قرآن و اسلام آشنا سازید و آنها را افرادی متقی به جامعه اسلامی تحویل دهید و مبادا با جبهه رفتنشان مخالفت کنید و در آن دنیا نزد حضرت زینب (س) که شهادت ۷۲ شهید را تحمل کرد - در مقابل آنها سرافکنده و خجل باشید و خدای ناکرده - نتوانید حق شهدا و خانواده ی آنها را ادا نمایید.پدر و مادر عزیز! امیدوارم که مرا به عنوان یک فرزند کوچک،حلال نمایید؛ چرا که برای من خیلی سختی ها و مشقت ها کشیدید تا بزرگم کردید و من خوشبختم که مرا فرزند صالحی تحویل جامعه دادید... و اما پدر و مادر! مرا ببخشید که نتوانستم حق پدر و مادری شما را ادا کنم و امیدوارم که در آن دنیا، شما را در نزد جدم حسین (ع) شفاعت نمایم و باعث خشنودی شما شوم ... و اما وصیتی با برادران عزیزم سیدمحمد، سیداصغر و سیدمرتضی و خواهرم طوبی دارم :امیدوارم همگی مرا ببخشید و حلال نمایید و هر بدی از جانب بنده دیده اید، ببخشید و مرا در نزد خداوند عفو نمایید و امیدوارم که همگی در خط امام باشید که همانا خط امامان و پیامبران عظیم الشأن اسلام است و از شما می خواهم که همگی در راه ولایت فقیه قدم بردارید.اما برادران عزیزم و خواهرم ! خط امام، خط انبیا است.مبادا از خط ولی فقیه جدا شوید، که در آخرت، جواب خداوند و پیامبران و امامان را نتوانید داد و در قبال خون شهدا مسؤول هستید . کاری نکنید که در آخرت و در مقابل آن ها خجل و شرمنده باشید؛ این خطی است که برای حفظ آن، علمایی مثل« فضل الله نوری » ها به سَرِ دار رفتند و جان خود را نثار اسلام نمودند و فدا شدند . امیدوارم که از ولی فقیه، کمال حمایت را بنمایید و برای اسلام و مسلمین مثمر ثمر باشید.حسین جان ! نوای دلنوازت را شنیدم؛ گذشتم از پدر و مادر و یاران، جواز کربلایت را خریدم .۱ (۱۲۳۹۶۸۵) سیدمهدی حسینی سیاهپوش ۱۴/۱۱/۱۳۶۴ "

منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1512

رده‌ها

آخرین تغییر ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۸، در ‏۱۹:۴۵