شهید محمد ابراهیم یاکردی
rId6
- مشخصات
شهرستان : نكا
استان : مازندران
جنسیت : مرد
یگان : لشگر 25 کربلا
نوع عضویت : بسیج
مذهب : شیعه
دین : اسلام
نام پدر : قربان
رشته : -
تحصیلات : متوسطه
کد شهید : 94
رسته : مخابرات و الکترونیک
نام مادر : سکینه برفیان
محل شهادت : شلمچه
تاریخ شهادت : 1367/03/04
نحوه شهادت : اصابت ترکش به بدن
شهر : طوسکلا
شهرستان : نكا
استان : مازندران
تاریخ تدفین : 1374/11/05
نام پدر : قربان
تاریخ تولد : 1350/01/01
تار ی خ شهادت : 1367/03/04
محل شهادت : شلمچه
زندگی نامه
ایشان در تاریخ 2/1/1350 در دهستان قره طغان ، روستای طوسکلا از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. در کانون خانواده ای مومن و مذهبی و روحانی با اوضاع اقتصادی که با امرار معاش از طریق کشاورزی تامین می شد . دوران کودکی باقی عمر کوتاهش را سپری نمود . تحصیلات را تا مقطع دبیرستان در مدرسه امام خمینی نکا دارای گواهی نامه افتخاری دوره متوسطه سپری کرد. در کارهای خانه کمک خانواده بود و هر کاری را به او واگذار می کردند انجام می داد . در سنین اول و دوم راهنمایی در برنامه های فرهنگی مانند کلاس قرآن و آموزش اسلحه در مدارس آموزش دید
رفتار و کرداری توام با صداقت و مهربانی در وجود او نسبت به والدین دیده می شد احترام و ادب را نیز رعایت می کرد . در کارها به آن ها کمک می کرد همه از او راضی بودند . او با مخالفین انقلاب حاضر به گفت و گو ، سلام و احوال پرسی و رفت و آمد نبود آن ها را قبول نداشت و این سبب می شد که بستگان و مردم تحت تاثیر اعمال او قرار بگیرند . او عضو پایگاه مقاومت بسیج محل بود و با سپاه نیز فعالیت و همکاری می کرد .
اول دبیرستان در (15ـ 16 ) سالگی اش به عشق و علاقه ای که به جهاد فی سبیل الله داشت ترک تحصیل نمود و به جبهه اعزام شد و حدود 35 روز بعد به شهادت رسید . 2 دفعه ، در تاریخ 15/12/65 و 20/1/67 اعزامی از سپاه نکاء به مناطق مریوان ، هفت تپه ، شلمچه به جبهه اعزام شد و به عنوان بیسیم چی فعالیت داشت. ایشان در شلمچه در عملیات تک دشمن ، 4/3/67 اصابت تیر مستقیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد . و در تاریخ 5/11/74 در روستای طوس کلا به خاک سپرده شد.
خاطرات
- از ویژگی های بارز شهید : غیرت و تعصبی بود که به نوامیس خود داشت در این رابطه پدرش می گوید : زمانی که او سن و سال کمی داشت در بیرون از منزل کاری داشتیم به خواهرش می گفت:« تنهایی از منزل خارج نشو چون من هستم و همراه تو می آیم .»
- پدر شهید می گوید : زمان اعزام فرزندم محمد خود برای بدرقه اش به سپاه نکا رفتم اول شهید احساس ترس کرد فکر کرد من آمده ام او را برگردانم . او مشغول پوشیدن لباس رزم بود من هم به او نزد یک شدم و لباس را بر تنش کردم و محمد برگشت و گفت : « پدر جان ! لباس رزم به من می آید ؟ » به او گفتم : خیلی عالی است .
- پدر شهید با ذکر خاطره ی دیگری می گوید : زمانی که محمد می خواست به جبهه برود خانواده به علت مشکلات کشاورزی و زمان تحصیل او زیاد مایل به رفتنش نبودیم . مادرش به او گفت : محمد ! الان به جبهه نرو چون برادرت مجروح است و ما در خانه کسی را نداریم . شهید به مادرش گفت : « الان زمان امتحان است برادرم رفت و امتحان خودش را داد. من باید بروم چون جنگ تمام می شود و آن وقت پشیمانی سودی ندارد . »
وصیت نامه
به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید . در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید، چرا که دفاع از میهن دفاع از ناموس است و مرگ باعزت بهتر از زندگی با ذلت است. نماز اول وقت را فراموش نکرده و در انجام فرائض دینی کوشا باشید . از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.
منبع سایت جنگ و درنگ