شهیداحمد کاووسی نودر

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۶ توسط Salehi98 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


  • احمد کاوسی نودر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف


چهل شبانه روز کامل در محاصره ضد انقلاب بودیم. همه ما صبر و حوصله خود را از دست دادیم و خواستار اجرای عملیات علیه محاصره شدیم و می گفتیم: این چه وضع است چرا اجازه داده نمی شود تا به قلب دشمن حمله کنیم؟! اما ایشان بسیار صبور و خوش رو بود و اصلا بی صبری نشان نمی داد.



  • تولد

[ویرایش]

احمد کاووسی نودر، پنجمین فرزند غلامحسین، یکم دی ماه سال ۱۳۳۷ در روستای نودر، از توابع شهرستان بیرجند به دنیا آمد. در ۷ سالگی به مدرسه رفت. او دوره ابتدایی را در دبستان گل، تحصیل کرد. بعد از آن برای کمک به خانواده به کار قالی بافی پرداخت. او مدتی بعد به بیرجند آمد و به کار جوشکاری روی آورد. پدرش در مورد روابط او با دوستانش می گوید: با دوستان و همکلاسی هایش روابط خوب و دلسوزانه ای داشت. از سخنان ناروا و حرفهای بی حساب و غیر منطقی ناراحت می شد. او در این مواقع سکوت می کرد و صبر داشت. احمد در کار کشاورزی هم به خانواده اش کمک می کرد.


  • مبارزات انقلاب

[ویرایش]

با شروع مبارزات دوران انقلاب بر علیه حکومت شاه، احمد کار خود را کنار گذاشت و با جدیت در این مبارزه مقدس حاضر شد. او در بر پایی تظاهرات بر علیه حکومت شاه تلاش زیادی انجام داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی(سابق)به فعالیت مشغول شد.


  • ازدواج

[ویرایش]

در خرداد ماه سال۱۳۶۰ همزمان با تولد امام حسین(ع) ازدواج کرد. مراسم ازدواج احمد ساده و بدون تشریفات بود. همسرش می گوید: ما را به بزرگ داشتن نماز و انس با قرآن سفارش می کرد و از من می‌خواست در مواجهه با مشکلات و دوری از یکدیگر اظهار نارضایتی و گریه نکنم و فرزندانم را خوب تربیت کنم. از نماز های اول وقت، نماز جمعه، دعای توسل، کمیل و دعای سحرهای ماه مبارک رمضان غافل نمی شد. اوشهادت را مزد عمل به وظیفه و مسئولیت خود می دانست. پدرش می گوید: برترین و دوست داشتنی ترین خصوصیت ایشان مهربانی و خوش برخوردی با دیگران بود. اوقات فراغت خود را به مطالعه اختصاص می داد.


  • حضور در جبهه

[ویرایش]

مدتی که از پیروزی انقلاب گذشت، وارد سپاه شد. از ابتدای جنگ در جبهه ها در جبهه حاضرشد. چند روزی هم که از جبهه برای مرخصی و استراحت به بیرجند می آمد، ماموریتهای بسیاری برای خدمت به مردم و انقلاب انجام می داد. محمد حسن، برادر احمد می گوید: او در امر آموزش نظامی فعال بود. برای آموزش نیروهای سپاه و بسیج به نیشابور و اهواز می رفت. عشق به انقلاب و امام، ایشان را برای دفاع از اسلام و حکومت اسلامی بر انگیخت و روانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سپس جنگ و جبهه کرد.


  • حفاظت از بیرجند

[ویرایش]

احمد در پشت جبهه فعالیت زیادی داشت. او مدتی در دادسرای انقلاب، به عنوان محافظ فعالیت می کرد اما ازجبهه هم غافل نمی شد. اوتصمیم گرفت مدتی در سپاه بیرجند به کار مشغول شود و مسئولیت حفاظت از این شهر را به عهده گیرد. محمد رضا آخوندی، یکی از همرزمانش می گوید: وی به تمام همکاران و کارکنان عشق می ورزید و به افراد رده پایین محیط کار، علاقمند بود و به دلیل ویژگیهای اخلاقی و رابطه ای که با همگان داشت، همه به او علاقمند بودند و بسیار دوستش داشتند. برادرش نیز در مورد برخورد احمد با مشکلات می گوید: در برابر مشکلات، به خداوند متعال توکل می کرد و صبر می کرد تا حوادث، سیر طبیعی خود را طی کرده و گشایش وضع فرا رسد و مشکلات حل گردد. توصیه شهید این بود که در جهت حق و عدالت و انجام اعمال صالح گام بردارید و بر بی ارزشی مال و مناصب دنیا تاکید داشت.


  • عاشق مردم ونظام بود

[ویرایش]

همرزمش، محمد حسن شیانی بزرگترین صفت ایشان را، فروتنی و تواضع می داند. محمد رضا آخوندی همرزم دیگر احمد می گوید: حقیقتا ایشان از صالح ترین افراد و برای دیگران مشوق خوبی بود. در مراسم مذهبی، با شور و نشاط شرکت و از فکرش به درستی استفاده می کرد و بر مشکلات پیروز می شد. از سیاست امام و سیاست جمهوری اسلامی ایران عدول نمی کرد. از گروه گرایی و خط و خط بازی به دور بود. عشق به امام و کشورش، او را به مسئولیت دفاع و جهاد برای خدا برانگیخت. به گروهک های ضد مردم وضد انقلاب روی خوش نشان نمی داد. علاقه ی زیادی به شرکت در ماموریتهای سخت و بحرانی در سیستان و بلوچستان با قاچاقچیان و در کردستان با گروهکهای ضد انقلاب داشت. محمد حسن شیبانی می گوید: در یک ماموریت بحرانی که به سقز رفته بودیم، چهل شبانه روز کامل در محاصره ضد انقلاب بودیم. همه ما صبر و حوصله خود را از دست دادیم و خواستار اجرای عملیات علیه محاصره شدیم و می گفتیم: این چه وضع است چرا اجازه داده نمی شود تا به قلب دشمن حمله کنیم؟! اما ایشان بسیار صبور و خوش رو بود و اصلا بی صبری نشان نمی داد. بچه ها را به پاکی و تقوا و حفظ حریم و حقوق دیگران بسیار سفارش می کرد و در امر به معروف و نهی از منکر کوشا بود.


  • شهادت

[ویرایش]

احمد در خرداد ماه سال ۱۳۶۵ طی یک ماموریت ۹ ماهه، بار دیگر به جبهه رفت. هنوز ۸ ماه از ماموریتش نگذشته بود که در ۱۰ بهمن سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. او هنگام شهادت معاون فرمانده واحد آموزش نطامی تیپ ۲۱امام رضا(ع)بود. پیکر پاکش، در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۶۵ همراه با ۱۱ شهید دیگر تشییع و در گلزار شهدای بیرجند به خاک سپرده شد. از او دو فرزند به نام های هادی و حمیده به یادگار ماند.



رده‌های این صفحه : شهیدان استان خراسان جنوبی | شهیدان تیپ21امام رضا(ع) | شهیدان سپاه | شهیدان عملیات کربلای5 | شهیدان متولد1337 | شهیدان نودر | شهیدان واحد آموزش نظامی | شهیدان1365 | فرماندهان شهید

آخرین تغییر ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۸، در ‏۱۴:۳۶