شهید جعفر اذنی تاریخ تولد :1337/06/22 تاریخ شهادت : 1361/02/04 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :خراسان رضوی - مشهد - حرم مطهر وصیت نامه شهید:
سلام من، سلام روح من، سلام خون من، برشما پدر و مادر، برادران و خواهران عزيز و تمام ملت ايران و خاك وطن عزيز كه تا جان در بدن دارم وخون در رگهايم فدايتان خواهم كرد و مى كنم.
پدر و مادر عزيز من، هم اكنون كه دارم اين وصيتنامه را مى نويسم در اتاقم در سكوت نشسته و مى نويسم، براى اينكه خود را مسئول مى دانم تا هرچه (تا)كنون شما را رنج دادم مرا ببخشيد و براى من از درگاه خداوند متعال طلب آمرزش كنيد و مى خواهم به شما بگويم كه من او را هميشه شكر مى كردم كه همچنين مرا تربيت كرده و بقيه بچه ها را كه خود آگاه هستند و مى داند كه شهادت بهتر از مرگ ننگين است تا مملكت ديگر، بر ما حكومت كنند، تا دين و آئين ما از بين برود و براى همين من از شما مى خواهم و از خداوند متعال مى خواهم كه به شما صبر و شكيبائى بدهد و هميشه شما را در همه جا سربلند كند تا نه تنها (كه؟؟؟) در مرگ من، بلكه در مرگ ديگر عزيزان هم در سوگ ننشينند. با برادران عزيزم و خواهران هم همينطور، بلكه من خيلى روحم آزرده مى شود اگر شما در سوگ بنشينيد. روحم شاد مى شود اگرشادى كنيد كه من در راه دين عزيزم ميهن و ملت عزيزم مى ميرم. خداوند به امام امت، عمر و عزت عطا بفرمايد تا اين ملت را از دست بيگانه آزاد بفرمايد. بايد پد رو مادر عزيز به شما بگويم كه عباس هم به غرب كشور رفته است.
1- برادران عزيز، اهم از حميد و عباس و على و مرتضى بايد به شما بگويم، ديگر بزرگ شده ايد و كمتر پدر و مادر را اذيت بكنيد و هميشه مواظب آنها باشيد. حميد جان و منير خانم شما دو زوج جوان را خداوند حفظ كند و از جميع بليات محفوظ بدارد، تا بتوانيد در كنار هم زندگى خوبى را كه تشكيل داده ايد اداره كنيد و فرزندان خوبى تحويل اجتماع بدهيد. خداوند به شما و برادران ديگرم اجر و عزت، مردانگى، شجاعت، خوب زيستن، خوب مردن را عطا بفرمايد و شما خواهران عزيزم فاطمه و مريم عزيزم، هم همينطور هميشه زينب وار زندگى كنيد به اميد خدا. 2- پدر عزيز، من به خداوند، دو ديگ شله كه نذر كرده ام بدهكارم در روز وفات امام جواد (ع) لطفا دينم را ادا كنيد متشكرم. 3- پدر عزيز من پولهايى را كه از بچه ها، دوستانم طلب كارم در ورق آخر دفترم نوشته ام و يك قطعه زمين در جاده ميامى در ده خادم آباد دارم، به طول و عرض نيم هكتار كه سندش دست آقاى بسك آبادى است و مقدارى هم پول از وى طلبكارم كه نمى دانم چقدر است، از هزار و پانصد تومان بيشتر است. ديگر وسايل خانه ام دو تخته فرش، تلويزيون، ضبط، پنكه، آبميوه گيرى بقيه وسايلم و مقدار ده هزار تومان هم درخانه سازى پادگان به حساب ريخته ام كه سندش در كنار دفتر چه هاى بانكى ام است و مقدارى هم در دفترچه هايم در بانك موجود دارم كه وقت ندارم ببينم چقدر است. همينها را به شما مى سپارم. پدر عزيز و شما خودتان مى دانيد كه چطوربين برادران و خواهرانم تقسيم كنيد و اگر دوست نداشتيد تقسيم كنيد برويد با آن پولها مكه با مادر عزيزم و اگر قرضى به كسى داشتم كه ندارم از روى آنها بدهيد كه فقط قرض من به شما است و آن هم سى هزار تومان است كه از بانك برايم وام گرفتيد، متشكرم. ديگر عرضى ندارم، البته اگر من مردم اين وصيت نامه درست است. پدر عزيز شما هم برگشتم سرنوشت هر چه بخواهد و باشد همان است. بايد به انتظار سرنوشت نشست، خداوند يار و ياور شما خانواده عزيزم باشد. خداحافظ
جعفر اذانى 1359/06/23
برايم دعا كنيد تا خداوند مرا بيامرزد و كمى هم نماز بخوانيد و اگر شب جمعه اى هم به حرم مطهر حضرت رضا (ع) رفتيد، براى من هم دعا كنيد و از خداوند بزرگ برايم طلب آمرزش كنيد خداوند به حق پنج تن و 14معصوم با خود امامان و (124000 ) تن پيغمبرش نگهدار شما باشد.
ضمنا باز هم مرا ببخشيد اگر كمى بد خط و غلط نوشته ام چون ديگر از خوشحالى در فكر اين چيزها كه چطوربنويسم و واقعا بد خط نوشتم (؟؟؟).
منبع: سایت شهدای ارتش