شهید سیدمحمود امام تاریخ تولد :1326/12/29 تاریخ شهادت : 1358/05/28
زندگینامه
در آخرین روزهای اسفند سال 1326 در شهر اهواز بونه لاله ای به گل نشست از تبار پاكان روزگار كودكی به دنیا آمد و نام او را سید محمود نامیده شد سید محمود امام در خانواده ای پر فضیلت دوران كودكی و نوجوانی خود را سپری كرد و سرانجام پس از قبولی در دانشگاه حقوق پذیرفته شد اما به دلیل عدم امكان مالی خانواده به نیروهای مسلح ارتش و در دانشگاه نیروهای هوایی به وظیفه خدمت به میهن اسلامی و كشور تازه استقلال یافته و رها شده از چنگ استكبار به امر حساس و خطیر خود برای پاسداری از مرز و بوم كشور اسلامی مفتخر شد. در دوران ابتدایی انقلاب و فعالیت كوچه و بازار بر علیه طاغوت و طاغوتیان وی هموار متاثر از این بود كه چرا ارتشی هستم و نمی توانم همراه مردم و پیرو امام راحل باشم چرا نمی باید در راه پیماییها و مساجد حضور داشته باشیم و همیشه غبطه به حال كسانی می خورد كه برای پیروزی انقلاب كوشا بودند سید محمود امام انسانی بسیار محترم و نوع دوست بودند با زیر دست بد رفتاری و تكبر نمی كردند و تواضع و فروتنی از خصایص بارز ایشان بودند و حقیقتا همواره چون جد بزرگوارشان كه درود و رحمت خدا باد و خانه اش باد لبخند و تبسم به لب داشتند بسیار دلسوز و مهربان بودند دستگیر سائلین و سخاوتمند می نمودند گوئی در مكتب عشق مولای موحدین حضرت علی ع درس یتیم نوازی خوانده بودند كه چنان با فرزند یتیم من مهربان و پر عطوفت بودند سید محمود امام همسری مهربان و وفادار و پایبند بود اگر چه دوران وصل دیری نپایید و این لاله شكفته در دامن میهن اسلامی چون دیگر لاله های سرخ این مرز و بوم برای پاسدارس كشور عزیزمان ایران اسلامی در تاریخ 28 مرداد 1358 وقتی شكوفه های خونین انقلاب به بار نشست پرپر شد.
- نكات برجسته در زندگی شهید
- فعالیتهای مهم عبادی و معنوی: بسیار متعصب به دین خودش و نمازش با اینكه ارتشی شاه بود ولی همیشه نمازش را می خواند
- فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی
- فعالیتهای مهم علمی و فرهنگی و هنری:فعالیت خاصی نداشتند ولی ایشان بسیار درس خوان بود دانشجویی رشته حقوق بود ولی به خاطر عدم توانایی مالی نتوانستند ادامه بدهند.
- ویژگیهای بارز اخلاقی ( با ارائه نمونه رفتاری ):مهربان - یتیم نواز دلسوز چون شهید محمود امام از فرزند همسرش نگهداری كرده بود
وصیت نامه
همیشه به من كه همسرش بودم گفت هیچ وقت دل كسی رو نشكن مخصوصا یتیمی رو چون آهش دامن گیر می شود.
خاطرات
روز پانزدهم وقتی هواپیما در فرودگاه ششم به زمین نشست یك ماشین جیپ كه راننده اش خود شوهرم بود جلوی پای من در باند پرواز ایستاد و به استقبال من آمد و با هم عازم خانه شدیم بسیار مشتاق دیدن خانه جدید بودم خانه ای كه او وقتی به مدت های طولانی به ماموریت می آمد در آنجا زندگی می كرد.[۱]
- پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش