شهید محرم حاجی آقاسی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۷ توسط Raesipoor98 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بسمه تعالی نام محرم حاجی آقاسی نام پدر محمود نام مادر کبری محل شهادت فاو محل تولد قزوین - سلطان آباد تاریخ تولد ۱۳۴۷/۰۱/۰۵ محل شهادت فاو تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت فاو وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی تحصیلات ششم ابتدائی رشته - عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - قزوین-شهر اقبالیه

زندگی نامه

حاجی‌آقاسی، محرم: پنجم فروردین ۱۳۴۷، در روستای سلطان‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمود، کشاورزی می‌کرد و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. آهنگر و جوشکار بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر اقبالیه تابعه قزوین قرار دارد.


وصیت نامه

شهید محرم حاجی آقاسی : بسم الله الرحمن الرحیم رسول اکرم (ص) فرمود: هیچ قطره‌ای پیش خداوند محبوب تر نیست از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود. با درود به رهبر مستضعفان جهان و پیرجماران. درود به تمامی شهیدان گلگون کفن و با درود به مجروحین و درود به یاران همیشه در سنگر خمینی بت شکن. لحظه‌های پرارزش و پر عظمت است امشب؛ همچون شب عاشورای حسینی است که می‌بایست راه خویش را انتخاب نمود، یا به صف یاران حسین (ع) پیوست و یا او را تنها گذاشت و میدان را بر ای یزیدیان باز گذاشت؛ نه هرگز من این کار را نخواهم کرد؛ چگونه کسی که به فرمان رهبرش ، به دنبال پیام امامش قدم در این راه نهاده، حال از اینجا برگردد؟ چگونه می‌شود کسی که شادی های زندگی و آسایش و راحتی را رها کرده، اینک که زمان امتحان و آزمایش خداوندی است، قدم به عقب بگذارد؟ چگونه می‌شود کسی که پدر، مادر، خواهر و برادر و بستگانش را ترک نموده، در این زمان پایش بلغزد و نتواند تصمیم بگیرد؟ اسلام جز با خون پاکان پایدار نخواهد ماند و مکتبی که نیاز به خون دارد، به عقب برگردد و دعوت خدا را بپذیرد و آن هم در زیر خمپاره و رگبار گلوله‌های دشمن؟ پس خدایا رحم کن تا امشب در صحنه کارزار حاضر شوم و همچون یاران حسین (ع) بجنگم و به شهادت نایل گردم. پدر مهربانم ! چه سختی‌هایی که به خاطرم متحمل شده ؛ روزها در آفتاب گرم و سوزان عرق ریختی تا بتوانی مرا بزرگ کنی؛ رنجها کشیدی تا من در کمال آرامش و راحتی به سر برم .اکنون زمان خداحافظی و وداع است؛ من به دیدار خدا می‌روم و از تو می‌خواهم برایم طلب عفو و بخشش نمایی؛ باشد که خدا از تقصیراتم درگذرد. مادر مهربانم! تو نیز در تربیت من نقش به سزایی داشتی؛ چه شبها که نخوابیدی و چه رنجها که نکشیدی تا توانستی مرا بزرگ کنی و باز هم من قدر شما را ندانستم ؛از خدا برایم طلب بخشش کن. ای مادر عزیزم، ای برادرانم ! از من ناراحتی نداشته باشید؛ توصیه می‌کنم همیشه طرفدار انقلاب اسلامی و امام باشی و با کمال قدرت از آن دفاع کنی. شما پیرو و مقلد راستین برای او باشید. و شما ای خواهرانم و ای دوستان و آشنایان! من نتوانستم آن چه را که وظیفه‌ام بود در حق شما ادا کنم و به بزرگی و عزت خودتان مرا ببخشید و عفو بکنید. خواهرم و ای مادر عزیزم! اگر من شهید شدم ، در جمع، برایم گریه نکنید که منافقین سوء استفاده کنند؛ مادرم همیشه در نمازجمعه و جماعت شرکت کن. پدر جان! من چیزی در دنیا ندارم؛ اگر شما تصمیم گرفتید برایم خرج دهید، بهتر است به جبهه‌ها بدهید. محرم آغاسی [۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین


رده

آخرین تغییر ‏۲۰ آذر ۱۳۹۸، در ‏۱۰:۲۷