{جعبه اطلاعات افراد نظامی |نام فرد = محمد براتی |تصویر = |توضیح تصویر = |ملیت = ایرانی |شهرت = |دین و مذهب = مسلمان، شیعه |تولد = اسفراین |شهادت = ۱۳۶۴/۶/۱۹ |وفات = |مرگ = |محل دفن = |مفقود = |جانباز = |اسارت = |نیرو = |یگانهای خدمت = |طول خدمت = |درجه = |سمتها = |جنگها = جنگ ایران و عراق |نشانهای لیاقت = |عملیات = |فعالیتها = |تحصیلات = |تخصصها = |شغل =پاسدار |خانواده =نام پدربراتعلی }}
خاطرات:
یک روز در خانه همراه با پدر و مادر محمد و دیگران نشسته بودیم . همه می گفتند : ما در مورد محمد خواب دیده ایم . هر کس خوابش را بیان کرد . من گفتم : " امروز بالاخره از محمد یک خبری می آید ." تا اینکه دایی ام امد خانه ما و گفت : " زود باشید کارهایتان را انجام دهید که کار زیادی داریم ." من که چیزی از حرفهای دایی ام نفهمیدم و نظور ایشان را درک نکردم . تا اینکه بعد از 10 دقیقه از طرف سپاه امدند و خبر شهادت محمد را برای ما آوردند .
منبع سایت یاران رضا