عبدالرضا دیرباز | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
شهادت | 1367/4/4 |
شهید عبدالرضا دیرباز نام پدر: گرگ الله تاریخ تولد:1347 محل تولد: سرفاریاب تاریخ شهادت:67/4/4 محل شهادت: جزیره مجنون زیارتگاه : روستای سرفاریاب
وصیت نامه
بسم رب شهداء و الصديقين و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون مپنداريد کسانيکه در راه خدا کشته ميشوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي بينند. با سلام و درود فراوان به يگانه منجي عالم بشريت مهدي موعود و نايب بر حقش امام خميني رهبر کبير انقلاب اسلامي و با سلام و درود فراوان به تمامي شهيدان جنگ تحميلي و با سلام و درود فراوان به تمامي رزمندگان سلحشور و هميشه در صحنه انقلاب اسلامي و با سلام و درود فراوان به تمامي خانواده هاي شهدا- مفقودين – اسرا- جانبازان وصيت خود را با نام الله شروع مي کنم. اسلحه هاي سرد و گرم خود را نشانه گيري به روي يکديگر منحرف و به سوي دشمنان اسلام و انسانيت که در راس آنها آمريکاست نشانه رويد(امام خميني) مسئوليتها بر دوشم سنگين افکنده آينده را با چشمهاي خويش مي نگرم و به گذشته مي انديشم. همه ما از سوي خدا آفريده شده ايم و بايد بسوي او برگرديم ولي چطور برگرديم بخوريم و بخوابيم و هيچ کار را انجام ندهيم و در زير رختخواب بميريم يا اينکه حسين وار مانند شهداي گذشته با تمام وجودم راه پريدن و رفتن را انتخاب کنم که به اين فکر مي افتم که بايد حسين وار شهيد شوم پس ما مي آييم راه حسين را انتخاب کنيم و تا جان در بدن دارم بايد با دشمن خود بجنگم و مثل سرور خود حسين (ع) جان خود را فداي اسلام کنيم . همه ماها بايد از جان و مال خود بگذريم و برويم جبهه و حسين گونه شهيد شويم و درخت اسلام را با خون خودمان آبياري نماييم. جبهه رفتن بر همه ملت ايران واجب است که بروند جبهه و بجنگند و راه سرور شهيدان حسين (ع) را انتخاب نمايند. واما اي مادرم و اما اي مادرم مي دانم که زحمتهاي فراواني براي من کشيدي شبها خواب نمي رفتي خوابت را مي گرفتي دوست نداشتي که من کوچکترين ناراحتيها را مبتلا شوم و من را تا اينجا رساندي و بزرگ کرده ايد .و من را يک انسان کامل درآورده اي. ولي من نتوانستم بر وظيفه خود عمل کنم و فرزند خوبي نبودم براي شما و اگر در بعضي کارها شما را ناراحت کرده ام به بزرگواري خودت ببخشيد و شيرت را حلالم کن و از شما مي خواهم که مثل ديگر مادران شهدا در شهادت فرزند خود صبور و شکيبا باشي و خلاصه سر قبر من گريه و زاري نکن زيرا اگر شما گريه و زاري کنيد در آن لحظه دشمن خوشحال مي شود و مثل کوه استوار باش ولي پدر عزيز و مهربانم من مي دانم که شما زحمتهاي فراواني براي من کشيدي و مي دانم که چقدر رنج و زحمت کشيدي و من را به اينجا رساندي ولي بايد فرزندان ديگرت را بهتر تربيت کني و آنها را به جبهه بفرستي و خلاصه از تو مي خواهم اگر براي شما فرزند خوبي نبودم و از بعضي حرفهايت سرپيچي کرده ام به بزرگواري خودت ببخشي و حلالم کني. ولي شما اي برادران عزيز و شما اي برادر سيف اله ديرباز که شما بعنوان برادر بزرگ ما هستي در شهادت من ناراحت نباش و برادرانت را اذيت نکن و به حرفهاي پدر و مادرت گوش فرا ده و در کارها به آنها کمک کن و هر چه که گفتند عمل کن و من از شما برادران عزيز مي خواهم که سنگر ديگر برادران را خالي نگذاريد و تا توان داريد جبهه بياييد و جبهه را پر کنيد و راه برادر شهيدتان را ادامه بدهيد همانطور که برادران شهيدمان منصور انديشه و کرامت اله ديرباز و عوض حکيم نژاد راه شهيدان را ادامه دادند ما هم بايد راه اينها را ادامه بدهيم و شما هم بايد همينطور باشيد و ادامه دهندگان راه شهيدان باشيد . شما که بعنوان برادر بزرگ اين خانواده هستي بايد ديگر برادرانت را حسين گونه تربيت بدهي و به آنها بگو که شما بايد ادامه دهندگان راه شهيدان باشيد و خلاصه من مي دانم که وظيفه خودم را عمل نکردم و از شما مي خواهم که در برابر شهادت اين برادرتان همانند کوه استوار باشيد و از شما مي خواهم که اگر بدي از من ديديد به بزرگواري خودتان ببخشيد زيرا من مجرم هستم و شمائيد که بخشنده هستيد و حلالم کنيد واما اي خواهران عزيزم به هر حال من نتوانستم شما خواهران عزيزم را بعنوان يک برادر بشناسم شما را در بعضي مسائل شايد ناراحت کرده باشم بنابراين به بزرگواري خودتان برادرتان را ببخشيد و حلالم کنيد و زينب وار زندگي کنيد و هيچ ناراحت نباشيد زيرا عده زيادي بودند که گمنامان به درجه رفيع شهادت نايل آمدند کسي نبود بر سر قبر آنها گريه کند . وسلام ارادتمند شما عبدالرضا دير باز.[۱]
پانویس
- ↑ سایت نوید شاهد