شهید مصطفی مانیان سودانی

مصطفی مانیان سودانی نام :مصطفى نام خانوادگى :مانيان‌سودانى نام پدر :حسن تاريخ‌تولد :01/12/1335 محل‌صدورشناسنامه :اصفهان تاريخ شهادت :15/08/64 نوع حادثه :حوادث ‌مربوط به‌ جنگ‌ تحميلى شرح حادثه :حوادث ناشى از درگيرى مستقيم با دشمن-توسط دشمن‌ در جبهه استان :بنيادشهيداستان‌اصفهان شهر :اداره‌بنيادشهيداصفهان


وصيت ‌نامه

« الحمد الله الذى يومن الخائفين و ينجى الصالحين و يرفع المستضعفين و يضع المستكبرين و يهلك ملوكا و ستخلف آخرين. الحمدالله القاسم الجبارين مبيرالضالمين » ستايش خداى را كه ترسناكان را ايمنى بخشد ، صالحان را نجات دهد وضعيفان را بلند گراندن و گردنكشان را خوار سازد و ديگران بجاى آنان بنشانند و ستايش خداى را كه در هم شكننده سركشان است وهلاك كننده ستمكاران . و اما بعد خداى را بر نعمتهايش ستايش مى كنم وبه توحيد و يگانگى خدا شهــــادت ميدهم ، همان كلمه توحيدى كه اخلاص را روح و حقيقت آن قرار داد و اندرون دلها بدان گواهى دهد و انديشه و افكار از آن روشن گردد . خداوندا اقرار مى كنم كه تو پروردگار منى و بازگشت من بسوى توست پى از آنكه هستى يابم تو بودى كه نعمت و جود مرا بخشيدى و از خاك آفــــريدى و از خاك آفريدى آنگاه در طب پدرانم جاى دادى تا از حوادث زمان و دگرگونيهاى روزگاردر امان باشم همچنان از پشت پدربه پشت پدرى مى رفتم تا اينكه به رحم مادر انتقال يافتم. در روزگاران پيشين مرا محافظت كردى و به سبب عنايت و لطف و احسانيكه با من داشتى مرا همزمان با پيشوايان كفر كه عهد ترا شكستند و پيامبرانت را باور نداشتند و بدنيا نياوردى و مرا در روزگارى به جـــهان آوردى كه به موهيت پيامبرت توفيق هدايت نصيبم فرمودى و در عصرى به من هيات دادى كه سايه رهبرى بزرگوار كه از سلاله انبياء و تبار حسين عليه السلام است بر سرم مى باشد. بدين جهت زبانم از فكر و وجودم از شكر عاجزاست . خداوندا مرا دلبستگى به بخشايش توست و به پروردگاريت گواهى ميدهم و شهادت ميدهم كه محمد (ص) بنده و رسول خداست و قبل از آنكه او را به پيامبرى بفرستى برگزيدى و پيش از آنكه او را بيافرينى محمــــــدش (ص) نام نهادى . درود و رحمت بى نهايت بر او و خاندان پاك و مطهرش و شهادت ميدهم كه حضرت علـــــى و صى وجانشين و پيشوا و امام مسلمين و ولى خداست و يازده فرزند بزرگوارش بعد از او امامان بر حق او هستند درود خداوند بر پيامبـــران خدا كه در راه ماموريت و رسالت و نبوت خود چه زحمتها و مشقتها كشيدند و رنجها تحمل نمودند و بالاخص نرود بر حضرت ختمى مرتبت كه بزرگترين آنها و اسوه حسنه مى باشد و درود بر مولايم حضرت على كه با او درخت واحدى و براى پيامبر به منزله هارون از موسى بود و درود بر ائمه معصومين مخصوصا حضرت بقية الله العظم صاحب‌الزمان روحى له الفداء و درود بر اولياء و اوصياء و علماى عاملين و شهدا و صالحين در طول تاريخ و درود خدا بر نائب بر حقش امام زمان خمينى بت شكن و موسى زمان كه ابراهيم‌وار قيام كرد و بتهاى قدرتهاى استكبارى را خرد و نابود نمود و عزت مسلمين را برگرداند و انشاءالله از قيام او مى رود تا زمينه حكومت قسط و عدل حضرت مهدى را ايجاد نمود و انشاءالله حضرت ظهور نمايد و انسانها را نجات دهد. « الحمد الله الذى هدينا الهدى و ما كنا لنهتدى لولا ان هديناالله » سپاس خداونداى را كه ما را به‌دين خود هدايت نمود و هدايت يافته نبوديم اگر خدا ما را هدايت نمى كرد. خداوندا سپاس خداوندى را كه ما را بدين خود هدايت نمود و هدايت يافته نموديم اگر خدا ما را هدايت نمى كرد ، خداوندا سپاسگزارم كه به من توفيق اين را دادى كه به جبهه بيايم شايد گناهـــــــان بسيار زيادم بخشيده شود . معبودا گناهانم خيلى بزرگ است ولى رحمت بى انتهايت از آن بزرگتر است پروردگارا از درگاهت پوزش ميطلبم كه اينطور جسورانه طلب مى كنم اين كرامت و لطفت بود كه بقول امام به انسان اجازه نيايش و صحبت كردن با خودت داده اى خدايا دلم در حجاب است ونفس من عيبناك و عقلم مغلوب است و هواى نفسم غالب و طاعتم اندك و كجا اصلا طاعت داشتم و مصيبتم بسيار و زبانم اقرار به گناهان دارد پس چاره ام چيست اى ستار العيوب و اى داناى غيبها و اى برطرف كننده اندوهها بيامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل محمد (ص) اى بسيار آمرزنده اى غفار اى آمرزگار به رحمتت اى مهربانترين مهربانان. « اللهم الجعلنى من جندك فان جندك هم الغالبون و اجعلنى من حزبك هم المفلحون و جعلنى من اوليائك فان اوليائك لاخوف عليهم و لا هم يحزنون » بارالهـــــا مرا از لشكريان خود قرار ده كه لشكريان تو چيره‌اند و مرا از حزب خود به حساب آور كه حزب تو رستگارانند و مرا از دوستان خويش معين فرما كه دوستان ترا نه بيمى است و نه اندوه. « اللهم الجعل محياى محيا محمدا وآل محمد و مماتى ممات محمدا و آل محمد . خداوند از زندگانى مرا مانند محمد و خاندانش و مرگم را نيز مانند محمد و خاندانش قراربده. يا امـــام حسيـــن از خداوند بخواه كه مرا توفيق خونخواهيت را در ركاب امام بر حق و آشكار كه سخن از استحقاق شما خواهد گفت نصيبم سازد. اى خداوند بزرگ از تو مى خواهم كه اين توفيق را نصيب من فرمائى كه بتوانم به « هل من ناصر ينصرنى » حسين عليه السلام پاسخ بگويم و بتوانم اين شعار را كه « انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الى يوم القيمه » را با قطره قطره‌هاى خونم عمل نمايم و اما چند تذكر كه « وذكر فان الذكر تنفع المؤمنين » برادران بدانيد همانطور كه امام عـــزيـــــزمان بارها فرموده اند رمز پيروزى ما در اين انقلاب وحدت كلمه و ايمان مردم بوده است و همانطور كه فقيه عاليقدر فرمودند رمز پيروزى انقلاب ما در وحدت و يگانگى و ايمان مردم و رهبرى قاطع بوده است سعى كنيد كه وحدت را حفظ كنيد و بر ايمان خود افزوده و دنباله رو رهبر و پشتيبان ولايت فقيه باشيد و همانطور كه قرآن مى فرمايد به حبل الله چنگ بزنيد و از تفرقه بپرهيزيد كه اين رمز پيروزى دشمن بوده است كه تفرقه بيانداز و حكومت كن و همانطور كه قبلا پى به ولايت فقيه برده اى باز هم روى اين مسئله بيشتر كار كنيد و در اين زمنيه بيشتر مطالعه كنيد كه ولايت فقيه همان ولايت امام معصوم و ولايت نبى اكرم و نهايتا ولايت خداست همانطور كه درصدر اسلام بعد از گرويدن ابوسفيانها و ديگران به اسلام ملاك شناخت مردم كه آيا اين اسلام حقيقى را قبول دارند يا اسلامش ظاهرى است قبول داشتن حضرت علــــى به جانشينى پيامبر و قبول دومين شخصيت جهان اسلام بعد از حضرت نبى يا خيرو انشاءالله كه محمد حضرت امام به ظهور حضرت مهـــدى ، (عج) و حتى در كنار حضرتش مى انجامد ولى دست خداست و مصلحت خدا و قرآن ميفرمايد « و كل نفس ذائقة الموت » به هر حال امام و ياران امام اين خط را براى ما روشن كرده اند و قانون اساسى هم كه خوب مشخص نمود و از برادران و دوستان مى خواهم همانطور كه شهيـــد رجائى مى گفت قانون اساسى بزرگترين كتاب سياسى ماست . قانون اساسى را خوب بخوانيم و به اين جمله آقاى هاشمى توجه داشته باشيم كه شعار منتظرى اميد امت و امام يك واقعيت روحى است . مطلب ديگر ديگر اين است كه برادران از قرآن و نج البلاغه و صحيفه و ادعيه و خلاصه كتب اسلامى جدا نشويد و ميزان مطالعات خود را به نحو احسن بالا ببريد كه اصلا بدون علم و عمل نمودن به آن انسان مرده است. تذكرى ديگر، به برادران حزب الله و معتقدين به اسلام كه حضـــرت علــى (ع) مى فرمايد مردمى كه به جهاد نروند خداوند لباس ذلت و خوارى به آنها مى پوشاند و باز در جاى ديگر مى فرمايد الله الله الجهاد به اموالكم و انفسكم و السنتكم فى سبيل الله . خدا را خدا را وصيت ميكنم شما را به جهاد كردن با مال و جانتان و زبانتان در راه خــــــدا و نبى اكرم ( در مسترك الوسايل ) فرموده السيوف مقاليد الجنه ، شمشيرها كليدهاى بهشت هستند و باز حضرت على (ع) فرموده‌اند هيچ فظيلتى مانند جهاد نيست و هيچ جهادى مانند مبارزه با هواى نفس نيست و توصيه حقير اين است كه نمازها را در اول وقت به جماعت بخوانيد در نماز جمعه حتما شركت كنيد جهاد در راه خدا را فراموش نكنيد امر به معروف و نهى از منكر را فراموش نكنيد كه مهمترين عامل قيام امام حسيـــن (ع) امر به معروف و نهى از منكر است و مردمى كه ازامربه معروف و نهى از منكر نكنند و جامعه اى كه از آن امر به معروف و نهى از منكر رخت بر بست به انحطاط كشيده مى شوند ، از ولايت اهل بيت دور نشده و حامى و ياور امام و پيرو ولايت فقيه باشيد و اما برادران حــزب الله محله سعى كنيد بسيج را تقويت كنند به جهاد در راه خدا بپردازند مسجدها را خالى نگذارند در نمازهاى جماعت شركت كنند و مخصوصا در نمازهاى جمعه حاضر شوند و در دعاها حضور پيدا كرده و از روحانيون آگاه جهت سخنرانى در محله دعوت كنند در امور خير شركت نمايند و كتابخـــانه را تقويت نموده و جلسات مذهبى براى جوانها گذاشته شود از تمام دوستان و آشنايان حلاليت ميطلبم و اميدوارم اگر خطائى داشته ام مرا عفــــو نمايند . « اللهم ارزقنى توفيق الشهاده فى سبيله » چون اين آيه را خيلى دوست ميدارم و حضرت ابا عبدالله (ع) بعد از شهادت حضرت مسلم اين آيه را قرائت كرد آنرا ذكر مى كنم و از عزاداران ، امام حسين (ع) مى خواهم به اين آيه از قرآن كريم توجه خاص بنمايند. « من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه فمنهم قضى نهبه و منهم من ينظرو ما بدلو تبديلا» از مؤمنين مردانى هستند كه صادقانه به آنچه با خداى خويش عهدبسته بودند پس برخى از آنان شهيد شدند و برخى ديگر در انتظار شهادت و لقاءالله هستند و تغيير عهد رأى ندادند. پروردگارا ، بارالها : هر چند گناه‌كار و روسياه هستم اين سعادت را نصيبم فرما و مرا در رديف منتظرين شهادت قرار بده. در پايان از همسرم حلاليت مي‌طلبم و اگر لياقت شهادت نصيبم شد از خداوند رحمان برايش صبر مي‌طلبم ، دخترم را فاطمه ناميدم كه انشاءالله در راه حركت نمايد و باز دوستان و آشنايان را يكبار ديگر متذكر مي‌شوم راجع به جهاد كه قرآن كريم مي‌فرمايد: الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله به اموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و الئك هم الفائزون . آنان كه ايمان آوردند و از وطن خود هجرت كردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد كردند آنها را نزد خدا مقام بلندى است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند . و چون مولايم را خيلى دوست دارم و به نهج البلاغه‌اش سخت علاقه‌مندم . جمله اى از نهج البلاغه ذكر مي‌كنم و عرضم را تمام مي‌كنم . «فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصة اوليائه و هو لباس التقوى و درع الله الحصينه و جنة الوثيقه» جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى خواص و دوستان خود گشوده و لباس تقوى است و زره محكم حق تعالى و سپر قوى اوست. انشاء الله اميدوارم بتوانيم به اين آيات و احاديث به نحو احسن عمل نمائيم . پرودرگارا مرا از جهادگران راهت و فروشندگان جان و مال به خودت قرار بده . « والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته » مصطفى مانيان‌سودانى.

  • وصیت نامه

لطفا به بخش گالري مراجعه شود. [۱]

پانویس

  1. سایت شهدای اصفهان
آخرین تغییر ‏۴ شهریور ۱۴۰۰، در ‏۲۲:۲۶