حسن رحمانیان حسین آبادی فرزند رحیم متولد 1337/01/24 شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۸ قطعه والفجر 2و8 عملیات منجر به شهادت: والفجر 2 سرباز زمینی بسیج
وصیت نامه اشهد ان لا اله الله و حده لا شریک له و اشهد ان محمدا رسول الله صل الله علیه و آله . شهادت می دهم به وحدانیت خداوند متعال و اینکه او هیچ شریکی ندارد و شهادت می دهم که حضرت محمد (ص) پیغمبر ما و دوازده امام بر حق جانشینان وی می باشند که امام اول حضرت علی (ع) و دوازدهمین آنها حضرت حجت ابن الحسن العسگری امام مهدی (عج) می باشد و اینکه امام عصر امام حاضر در زمان ما می باشد و موقعی که اراده خدا قرار گیرد او ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود اینجانب حسین رحمانیان و در شناسنامه به نام حسن رحمانیان فرزند حاج رحیم شناسنامه 892/اصفهان . چون هر مسلمان بر او وظیفه است که خود را مهیا برای پیوستن برحمت ایزدی نماید و هر لحظه آماده باشد واینجانب هم امروز عازم پادگان غدیر می باشم جهت تکمیل آموزش و بر خود لازم دانستم که مختصر وصیت نامه ای بنویسم . اولین وصیت من به پدر و مادرم می باشد از ایشان می خواهم و تقاضا مند که از خطاهای من بگذرند شما ای پدر و ای مادر من می دانید خداوند افرادی که گذست داشته باشند را عزیز می دارد بنابراین شما هم اط آنچه که بگردن من حق دارید و آن حق بزرگی است بگذرید و از خدا بخواهید که خدا هم از من بگذرد و بعد به برادرم مصطفی جان میباشد , شما ای برادر جان مشاهده نمودم که شما اسطوره ای از ایثار بودید خداوند شما را در راهتان وفق بدارد من در حالی که به شما بیش از اندازه اذیت کرده بودن و مدتی طولانی بود خود را مورد ملامت قرار می دادم اما مشاهده نمودم که شم ایثاری توصیف نا پذیر داری شما همه ی آن اذیت ها نادیده گرفته بودی اما قلب من باز نمی توانست راضی شود من از شما تقاضا مندانه می خواهم که ای برادر جان شما مرا حلال کن که اگر حلال نکنی خدای ناکرده من در وضع بدی بعد از مرگ قرار خواهم گرفت (انشاالله امیدوارم که شما مرا ببخشید ). و سپس به بقیه ی خواهران و برادرانم , شما ها ای عزیزان ای خواهر عزیزم طیبه و برادرم مرتضی و خواهرانم محبوبه و مریم و برادرم مجتبی شما ها همگی مرا حلال کنید از آنچه که به شما خدای ناکرده اذیت نموده ام بگذرید , خواهرجان طیبه منمحبت های شما را فراموش نخواهم کرد شما یکی از محب ترین افراد نسبت به من بودید امیدوارم که مرا حلال کنید اگر از دست من یک موقع ناراحت واذیت شده اید امیدوارم که ببخشید و محبوبه جان شما هم مرا حلال کنید و مرتضی جان امیدوارم شما اگر از دست من ناراحت یا اذیت شده اید حلال کنید و ببخشید حسن آقا عباسیان از ایشان بخواهید که مرا حلال کند و اگر از دست من یک موقعی ناراحت شده است حلال نماید که من محبتهای ایشان را هیچگاه فراموش نخواهم کرد و از کلیه ی اقوام و خویشاوندان جدا جدا از طرف من حلالیت بطلبید از همسایگان و مشتریان و همچنین تقاضا مندم حلالیت بطلبید . من حسابهایی ای پدر جان با شما داشتم شما خود صاحب اختیار آن اموال از طرف من هستید که خودتان آنها را از وجوهاتش را بپردازید و 1/3 آنرا جهت مخارج جنگ تحمیلی بدهید مبلغ3/480/000 ریال دراول سال60موجودی نقدی من شد به این ترتیب که مبلغ 2/500/000ریال از پدرم گرفتم و مبلغ 800/000 ریال هم پول زمین مادرم را و مبلغ 180/000 ریال هم مادرم طلاهایش را فروخت و جمعا آنها شد 3/480/000 ریال باصطلاح جمع موجودی من . من چون دیدم بقیه ی آن پول قابل وصول نیست درآن شرایط با آقای علی رحمانیان عموی اینجانب روی مغازه ای که واقع در سرای هندوها خریده بودم شراکتی به نسبت دو دانگ و 4 د انگ از مغازه و سرمایه را برقرار نمودم به این ترتیب ه کسری پول من تا مبلغ 4 دانگ شرات سفته های تاریخ داری بود ه به ؟رضا سرائیان بدهاربودیم و پرداخت آنها تماما به عهده ی شخص اینجانب قرار گرفت بنابراین شراکت ما نسبت2 دانگ و4 دانگ شروع شد ه البته من بخاطر اینکه رویی مغازه کار می کنم مبلغی را اضافه تر سهم ببرم . برادر عزیزم آقای اکبر اظم زاده هم قرار این بود که ماهیانه ای مشخص را بردارد و از سود آخرسالهم 10%سود ببرد و من مبلغی حدود 320/000ریال شخص خودم برداشت نموده ام که این مبلغ به اضافه ی سفته های پرداختی که به رضا سرائیان که آنها هم بدهی من بوده است بعد از اضافه نمودن بهسود سال چون این برداشت ها هم از سود سال بودهاست موقعی که مشخص شد مبالغ فوق یعنی برداشت من مبلغ 320/000ریال سیصدو بیست هزار ریال و سفته های رضا سرائیان را پای اینجانب کم کنید و کلیه ی دکان و اجناس و موتور هوندا و متعلقات مغازه را حساب نمایید با توجه به اینه مبلغ خریداری شده دکان دربرج2 سال 60 مبلغ 3/150/000 ریال بوده است خودتان آن را قیمت گذاری نمایید و حلو فصل نمایید . و حسابهای دان را هم نسبتا راجع به آنها برادرمان اکبر کاظم زاده اگاه است اکبر وجوهاتی را در این روزها پرداختم به ایشان می گیم و ایشان در جریان قرار خواهد گرفت و خلاصه وصیت من این است که آنچه به عنوان اموال من میباشد 10% اکبر کاظک زاده شده و 2 دانگ علی رحمانیان هم کمشده تقاضا مندم اموال مرا انچه بابت وجوهات بدهکارم بپردازید و 1/3 آنرا هم جهت مخارج جنگ به دولت کمک کنید و بقیه را هم اگر شما صلاح می دانید دراره خیر صرف نمایید . قالی ها وموکت را هم جزء 1/3اموال بدهید جهت جاهایی که لازم میباشد . خرده ریزها را هم هرچه هست در راه خیر بدهید .و اگر حسابهایی خارج از اصفهان داشتم آنها را صورتش رامی دهم به اکبر کاظم زاده که آنها هم باید وصل شود .توضیح حسابهای من با حاج رحیم رخمانیان مبلغی که مشخص شده بوده است 110/000 ریال اختلاف دارد یعنی من کمترموجودی داشته ام لذا باید این مبلغ از سرمایه ی من کم شود و به سود دکان اضافه شود یعنی بقیه ی شرکا از این مبلغ سهم خود را ببرد درسال1359 . و وصیت اصلی من اینست به پدرو مادر و خواهرانم و برادرانم و خویشاندان و اقوام و همسایگان و همه و همه ی افراد مسلمان که اولا همگی شما امام امت را دعا کنید ه خداوند از خطرات و بلیات مصون و محفوظش بدارد و شما راه شهیدان را این شمعهای محفل بشریت راتداوم بخشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا نابودی تمام فردر سراسر جهان از پای ننشینید سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین را به عنوان بازوهای انقلاب اسلامی هرچه بیشترتقویت کنید و گسترش دهید عزیزان خود را با اخلاق اسلامی کامل تربیت کنید و آنها را جهت رزم به میدانهای کارزار بفرستید روحانیت اصیل در خط ولایت فقیه را به عنوان اصلی ترین حافظ نگاهبانی ازجمهوری اسلامی تقویت و حمایت کنید و پشتیبان آنها باشید . مدت یک سال هم نمازو روزه بعد ازمن بدهید برایم بگیرند و السلام علیم و رحمه الله و برکاته 1361/1/29. وصیت نامه
لطفا به بخش گالري مراجعه شود. http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=5572