سید مجتبی عاجل فرگی | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | کاشمر |
شهادت | ۱۳۶۰/۱۲/۲۹ |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدرسید محمد |
خاطرات
خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
راوی متن کامل خاطره
روزى پدر شهید بیر چندى خوابى در مورد سید مجتبى دیده بود و این گونه نقل مىکرد: خواب دیدم که داخل باغ بزرگ و زیبایى شدهام سید مجتبى را دیدم که اسلحهاى بر دوش داشت پرسیدم: مجتبى این جا چه کار مىکنى؟ گفت این باغ بزرگ و با صفا متعلق به عدهاى علماى سادات است که در اینجا جلساتشان را بر پا مىکنند من هم چون سید هستم به عنوان نگهبان پذیرفته شدهام. گفتم من دارم به روستا بر مىگردم اگر پیامى براى پدر و مادرت دارى بگو تا به آنها بگویم گفت: فقط چند سفارش اول آنکه به نام من به مکه نروند و من خوردم به مکه رفتهام دیگر آنکه به نام من از بنیاد شهید جنسى نگیرند زیرا در اینجا یک مهر آهنى است که هر گاه خانواده شهید از بنیاد چیزى مىگیرند بر پیشانى آن شهید جک مىکنند و من مىخواهم تا قیامت هیچ مهرى بر پیشانى ام حک شود و در آخر اینکه در ضلع شرقى قبرستان شهداى روستا منطقه مسکونى است و در جنوب غربى هم حمام روستا واقع شده است مردم گاهى مىخواهند به حمام بروند براى کوتاه شدن مسیر از قبرستان عبور مىکنند و حال آنکه بعضى از آنها پاک نیستند و این باعث اذین شدن روح ما مىشود لازم است دیوارهاى قبرستان ترمیم شود تا مردم براى استحمام و غسل از قبرستان عبور نکنند.[۱]