شهید علی بادفر

شهید علی بادفر تاریخ تولد :1343/02/01 تاریخ شهادت : 1364/09/24 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا


زندگی نامه

شهید در تاریخ اول اردیبهشت سال 1343 در خانواده ای مستضعف در اراک بدنیا آمد. پدرش به شفل کارگری اشتغال داشت سپس به تهران نقل مکان کردند. شهید تحصیلات ابتدایی خود را در روستای محمود آباد شروع کرد و تا سوم راهنمایی ادامه داد سپس در محل خود به شغل شریف آهنگری پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران برهبری امام خمینی به سمت مسول تبلیغات پایگاه صاحب الزمان برگزیده شد. برای کسترش بسیج خدمات ارزنده ای کرد با شروع جنگ تحمیلی و برای دفاع از میهن اسلامی خود و اسلام عزیز برگه آماده بخدمت گرفت و به خدمت سربازی رفت بعد از آموزشی که در پادگان حمیدیه در سوسنگرد بود به لشگر 92 زرهی اهواز انتقال یافت و در نبردهای مختلف و در جبهه های مختلف حضوریافت و بارها بدست موج انفجار به پشت جبهه انتقال یافت و به بیمارستان فرستاده شد ولی از هدف خود که چیزی جز اسلام نبود دست برنداشت و سرانجام در اواخر خدمت خود و در اثر اصابت گلوله توپ متجاوزین بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم پدر و مادر عزيزم، خواستم براى شما پدر و مادر زحمتكش خود عرض كنم كه هر انسانى بايد وصيت‌نامه داشته باشد، پدرجان، نمى‌دانستم كه خيلى سخت است براى شما كه اين درخت باربر را از دست بدهيد، ولى چه كنم كه سرنوشت اين طور است، من الان در سنگر نشسته‌ام و براى شما اين وصيت را مى‌نويسم، شايد وقتى به دست شما برسد من در حمله باشم. چند خواهش كوچك از شما دارم: اول براى من دعا كنيد كه سالم و با پيروزى برگردم. دوم اين كه در اين حمله كه شايد الان به آن برويم و شايد هم چند روز ديگر، از شما پدر و مادر عزيزم التماس دعا دارم كه براى فرزندان اين آب و خاك دعا كنيد تا همگى سالم به آغوش خانواده خود برگردند. پدر و مادر عزيزم، برادرانم را همچون على اصغر پرورش بدهيد و اميدوارم كه در آينده فرزندان خوبى براى اين وطن اسلامى باشند. پدرجان و مادر عزيزم، شما دعا كنيد كه اين گل شما به اين زودى‌ها پرپر نشود، از شما مى‌خواهم كه هر چه زودتر عروسى برادرم را شروع كنيد و اميدوارم من در عروسى آنها باشم و به اميد خدا و با دعاى شما عزيزان سالم برگردم خانه، هيچ تقاضايى از شما ندارم به جز اين كه براى من دعا كنيد كه سالم باشم و دعا كنيد كه تمامى رزمندگان سالم باشند. سخنى هم با برادرم داود دارم، داودجان، سعى كن زندگى خوش و خرم داشته باشى و هيچ وقت شكست نخورى، اميدوارم كه همين طور باشد، سخنى با ديگر برادرانم اكبر، اصغر، محمد و خواهر كوچكم فاطمه، اميداورم كه به پدر و مادرتان كمك كنيد ان شاء الله؛ سخنى با عموى عزيزم دارم، عموجان، نمى‌دانى چقدر دوستت دارم، اميدوارم كه با دعاى شما من سلامت برگردم از اين حمله، سلام مرا خدمت زن عموى عزيز برسان، اميدوارم كه حال شما خوب باشد، دختر عموهاى عزيزم فاطمه، ليلا برسانيد، فاطمه اميدوارم كه درس هايت را بخوانى، ؟؟؟هم سلام مرا برسانيد ديگر عرضى ندارم به جز سلامتى شما و دوستان و آشنايان. عمو جان اين وصيت‌نامه را پيش خودت نگه دار، اگر من برگشتم او را به دست خودم بدهيد اگر نيامدم بدهيد به پدرم، ديگر عرضى ندارم و وقت گران قيمت شما را نمى‌گيرم[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش



رده‌ها

آخرین تغییر ‏۸ اسفند ۱۳۹۸، در ‏۲۲:۰۵