شهید : عیدی محمد اکبری
فرزند :عبداله
عضو : بسیج
تاریخ تولد : ۱۲/۷/۴۲
محل تولد : خرامه
تاریخ شهادت : ۷/۱/۶۱
محل شهادت : شوش
عملیّات : فتح المبین
محل دفن : گلزار شهدای امامزاده اسحاق (ع) خرامه
زندگی نامه
شهید عزیز ، عیدی محمد اکبری در خانواده ای مستضعف و مسلمان در خرامه به دنیا آمد پس از سپری نمودن ایام کودکی راهی مدرسه شد و تا سال سوم دبیرستان درس خواند. در سال ۶۰-۵۹ وارد بسیج خرامه شد و فعالیت خود را شروع کرد. شبها در اطراف خرامه نگهبانی می داد تا اینکه در اواخر سال ۶۰ از طریق بسیج راهی جبهه شوش شد و پس از یک هفته از اعزامش در تاریخ ۷/۱/۶۱ در حمله سوم عملیات فتح المبین پس از آموزش عملیات بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید. شهید اکبری دارای اخلاقی حسنه بود . با خانواده و مردم خوش رو و خوش برخورد بود. بسیار متواضع و فروتن بود . در مورد بزرگترها ، همیشه رعایت ادب را بجا می آورد اگر کسی را در خانه یا جای دیگر مثل مدرسه ، ناراحت می دید با سخنان و صحبتهایش سعی می کرد که آن فرد را از ناراحتی درآورد. به هیچ وجه نمی خواست به دیگران فخر بفروشد . بسیار خود را ساده می گرفت و اگر کسی از دست او ناراحت می شد عذارخواهی می کرد و رضایت او را جلب می کرد. نماز را چه زیبا می خواند . در برابر خدا چه خضوعی داشت . احدی جرات نداشت نزد او از کسی بد گویی کند . اودر ایام تعطیلات به کارهای کارگری ، بنایی ، جوشکاری و آهک زنی می پرداخت و بعد از برگشتن از سر کار با خوشرویی به خانه می آمد . شهید مخلصانه به اسلام عزیز عشق می ورزید . عشق به انقلاب اسلامی تا به آنجا رسید که می گفت : من جانم را یعنی تنها و گرانبهاترین دارایی زندگی ام را در راه این انقلاب بر کف دارم. شهید به امام خمینی عشق می ورزید و می گفت : ما همه ارزشهای والایی را که کسب کرده ایم از امام عزیز است . خاطره ای از خواهر شهید : چند ساعت قبل از اینکه به جبهه برود یک عکس گرفته بود ، به خانه آمد و گفت: این عکس خوبه . من گفتم بله خیلی خوبه ؛ انشاالله که مبارک باشد. شهید گفت : بله ، انشاالله که مبارکه برای موقعی که شهید شدم این عکس را بزنید جلوی ماشینی که جنازه ام را در آن می گذارند. و بعد رو به مادرم کرد و گفت : مادر این عکس چطوره ! مادر گفت : خیلی خوبه ، به سلامتی زندگی کنی ، مبارک باشد . شهید گفت : انشاالله مادر موقعی که من شهید شدم و جنازه ام را در صندوق می گذارند برای جلوی صندوق خوب است. . .
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. امام خمینی حال که روانه جبهه حق علیه باطل می باشم احساس می کنم، احساس مسئولیتی که به عهده یک انسان حزب اللهی یا یک انسان کامل که در وجود او تقوی و پرهیزکاری وجود دارد . به دانشگاهی می روم که مکتبش شهادت و معلمش حسین است کسی که درس مردانگی و آزادی آموخت . در راهی قدم می نهد که می داند و هم از روی آگاهی است و کورکورانه نیست . ای مردم جهان و ای مستضعفان بدانید که اگر خط ما ،در خط الله باشد همیشه پیروز هستیم و اگر در خط غیرالله بکوشیم همیشه شکست می خوریم. پشتیبان ولایت فقیه تا به این مملکت آسیبی نرسد ، این سخن دلپذیر و گرم و صمیمانه امام عزیز است که از حلقوم مبارکش در می آید. پیام من به ملت ایران این است که دست از تفرقه و دو رویی بردارید و پیام به ملت و امت شهید پرور خرامه این است که تا می توانید با اینها که خطشان در خط امام نیست مبارزه کنید و تا آخرین لحظه با آنها بجنگید حتی اگر کشته شوید نگذارید آنان به انقلاب عزیز و شکوهمند صدمه ای وارد کنند. و از پدرم ومادرم می خواهم که در شهادتم زیاد گریه و زاری نکنند که صبر انقلابی شما توطئه دشمن را در هم می کوبد. والسلام عیدی محمد اکبری منبع [۱]