محمدرضا افیونی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | اصفهان، ۱۳۴۱-۱۱-۰۱ |
شهادت | مریوان، ۱۳۶۳-۰۴-۰۵ |
محل دفن | گلستان شهدا |
یگانهای خدمت | سپاه |
سمتها | فرمانده عملیات کردستان |
تحصیلات | دیپلم تجربی |
خانواده | نام پدر:اکبر |
نام : افیونی / محمدرضا
نام پدر : اکبر
تاریخ تولد : ۱۳۴۱-۱۱-۰۱
محل تولد : اصفهان
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳-۰۴-۰۵
محل شهادت : مریوان
شهرستان : اصفهان
یگان : سپاه
مسئولیت : فرمانده عملیات کردستان
تحصیلات : دیپلم تجربی
محل تحصیل :
گلزار : گلستان شهدا
زندگی نامه
این شهید بزرگوار در سال 1341 محمد در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در دامان مادری مذهبی رشد کرد و ایمان و دیانت آمیخته وجودش گشت. با شوق سرشار و زیرکی خاص در کسب معرف الهی و شناخت حقیقت پیشتاز بود. در شکوفایی انقلاب و بر اندازی نظام فاسد پهلوی علی رغم سن و سال کم شرکت فعال داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر حفظ سنگر علم و دانش در سنگر بسیج نیز مسئولیت پذیرفت. بارها و بارها به استقبال خطر رفت و رنجها و تلاش های بی شمار را برای پیشبرد اهداف انقلاب به جان خرید و آرام نگرفت. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی عدم ماست او روح و جسم را صیقل داد و مهیای جهاد گشت. پس از اینکه مدتی در جبهه های جنوب به سر برد به کردستان رفت. در آن خطه با ارائه توان بالای رزمی اسوه و الگو شد. در سنگرهای مختلف نبرد حماسه ها آفرید، به گونه ای که اکنون نام او در جای جای کردستان معادل نهایت رشادت و شجاعت و غیرت آورده می شود. صمیمیت و رفاقتش با دوستان و شجاعت و سخت گیری او با دشمن همواره در یاد ها باقی خواهد بود. افیونی از نادر افرادی بود که به پاسداری، جهاد، شهادت، در خط امام بودن و سوختن برای محرومان جلوه و معنی داد. در حالی که جای جای سرزمین محروم کردستان شاهد دلاوری های ایشان برای مردم و رزمندگان بود و سراسر این خطه، مملو از خاطرات فراوان از شکوه ایثار شان ، با دلی گشوده به رحمت حق به استقبال سختیهای تازه می رفت. او برای این انقلاب و اسلام یک نفر نبود بلکه به تنهایی سپاهی بود. سر انجام این سردار ملی پس از سالها مجاهدت وتلاش در 5/4/1363با کمین ضد انقلاب به شهادت رسید. یکی از روستاییان کردستان نحوه ی شهادت محمد رضا را چنین تعریف می کند : در درگیری شدید با ضد انقلاب شرایطی پیش آمد که نیروهای سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد تلفات زیادی دادند.برادر افیونی به راحتی می توانست از صحنه بگریزد. اما هنگامی که دید براد ر متولی مجروح شده، جهت کمک و دفاع از او ایستاد. تمام تیرهایش را شلیک کرد و در نهایت تیری به سر او اصابت کرده و سر د ر آغوش شهید متولی گذاشت و مانند مولا و مقتدایش علی (ع) با فرق شکافته در 27 رمضان به سوی معبود پرواز می کند .[۱]