شهید یدالله مزینانی
یداله مزینانی | |
---|---|
[[پرونده:|200px]] | |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | 1341/09/04 |
شهادت | 1361/12/24 |
محل دفن | سبزوار - مزینان |
یگانهای خدمت | ارتش |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر: |
شهید یداله مزینانی
تاریخ تولد : 1341/09/04
تاریخ شهادت : 1361/12/24
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :خراسان رضوی - سبزوار - مزینان
محتویات
وصیت نامه
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ کشته شدگان در راه خدا را مرده مپندارید كه آنان زنده اند و در نزد خدا روزى می خورند . به نام الله درهم كوبنده ستمكاران و سلام و درود بر امام امت خمینى بت شكن و درود بر شهیدانى كه با خون خود درس آزادگى و بندگى خدا را به ارمغان آوردند. سلام بر پدر و مادر عزیزم، هم اكنون كه در كمال صحت و سلامت مى باشم و عازم جبهه حق بر علیه باطل مى باشم لازم دانستم كه چند كلمه اى بر روى كاغذ بیاورم. پدر گرامى، مادر مهربان، خواهران و برادران عزیز! خودتان مى دانید كه عزیزترین چیزهاى زندگیم هستید و چقدر دوستتان دارم و مى دانم كه براى من زحمت هاى بى شمارى كشیده اید ولى باید حلالم كنید و در این راه بر من تحمیلى نیست. چنان كه خودتان مى دانید كه من زندگیم چنین بوده و پایانش هم چنین شد. از شما مى خواهم كه در مرگ من بى تابى نكنید و بر من نگریید؛ زیرا هر قطره اشك شما باعث كم رنگ شدن خون من خواهد بود. باید كوچكترین ضعفى به خود راه ندهید كه پریشانى شما روح مرا در آن دنیا عذاب خواهد داد. باید افتخار كنید كه توانستید فرزندى پرورش دهید كه با خودآگاهى كامل راه شهادت را پیمود و خانواده تو نیز قربانى به پیشگاه خداوند كردو تنها مسئولیتى كه شما بعد از من بر عهده خواهید داشت ادامه راه حسین و خمینى كبیر است. مبادا در مقابل منافقین خم به ابرو بیاورید تا آنها شما را پریشان حال ببینند حتى ممكن است جسد من نیز بدستتان نرسد چون جنگ است و جنگ این چیزها را هم دارد. شاید وصیت نوشتن براى جوانانى كه هنوز عمرى را نگذرانده اند سخت باشد با هزاران امید در دل ..... و چه دردناك است این قصه! هر لحظه باید خود را براى مرگ آماده كنیم و مرگ را در برابر دیدهگان خویش قرار دهیم. همه این ها یك طرف لحظه بعد از مرگ را به خاطر مى آورى كه دیگر یاراى هیچ ندارى و تنها اعمالت گواه هست و شهادت تو، كردارت !! پس چه خوب قبل از آن كه مرگ تو را دریابد و هیچ كارى از تو برنیاید به خویش بازنگرى و خود را در ترازوى خویش بسنجى. واى بر تو كه تمام عمرت بى حاصل، تمام عمرت غرق در گناه و تمام عمر در پوچى و بیهودگى. به كوله بارت كه براى خود بستى نظر كن و ببین چه دارى در جواب؟ هیچ! الان كه دارم این وصیت نامه را مى نویسم هیچ دلبستگى به این دنیا ندارم و فقط به امید خدا و براى خدا به جبهه مى روم، براى سربلندى اسلام و مسلمین، براى پیروزى امت مسلمان به رهبرى زعیم عالی قدر حضرت آیت الله العظمى امام خمینى. خداوند ان شاء الله اعمال ما را قبول كند و این جان ناقابل ما كه از خود اوست قبول كند. خدایا! امام ما را تأیید بفرما و به عمرش بیفزا و عمر او را چون عمر نوح طولانى كن. خدایا! امید امت، را در پناه خودت محفوظ بدار. و در پایان از پدرم مى خواهم كه مراسم مرا خیلى ساده برگزار كنند. من براى كسى وصیتى ندارم ولى یك مشت درد و رنج دارم كه به این صفحه كاغذ مى خواهم همچون تیغى یا تیرى بر قلب سیاه دلانى بزنم كه تا كنون این آزادى را حس نكرده اند و بر سر اموال این دنیا، ملتى را، امتى را و جهانى را به نیستى و نابودى مى كشانند. والسلام یدالله مزینانى[۱]