شهید حمیدرضا جمشیدیان قلعه

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۸ توسط Ebrahimi1400 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

حمید رضا جمشیدیان قلعه سفیدی فرزند: محمد کاظم متولد: 1345/10/01 شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۲۹ قطعه: والفجر 2و8 عملیات منجر به شهادت: والفجر 2 سرباز زمینی بسیج

وصیت نامه

لطفا به بخش گالري مراجعه شود

وصیت نامه

وصیت نامه : شهید حمیدرضا جمشیدیان ش.ش 1195449 " بسم الله الرحمن الرحیم " با سلام و درو د بی کران به پیشگاه ولی عصر منجی عالم بشریت آنکه صاحب این انقلاب اسلامی است و به پیشگاه نائب بر حقش اما م امت پیر سنگر نشین اینکه وسیله شد تا انی انقلاب اسلامی به پیروزی برسد وهم اکنون هدایتش کند و به پیشگاه شهدای اسلام از صدر تا بدر کنونی و به خانواده های محترمشان و ملت عزیزم که هیچ گاه از صحنه بیرو ن نمی روند و با سلام خدمت پدر و مادر وبرادرانم و خواهرانم و به امید آنکه خدا صبری به شما بدهد که آمادگی فدا کردن فرزندان دیگر را هم داشته باشد . باز قلم به دستن گرفتم و نمی دانم چگونه بنویسم که این ملت از من بهتر و خوب تر به این انقلاب وفا دارند و همه چیز خود را حاضرند فدای انقلاب اسلامی بکنند اما قدری از این دردها دل خود را مینویسم. خدایا خدایا خدایا آنقدر قدرت و اراده به من یده تا با دستانم که روزی برای گناه حرکت می کرده عاری از گناه کنم و پاکی واخلاص را از لطف بیکرا نت به من بده تا آنقدر با مشتهایم بر سر صدامیان بکوبم تا استخوانهای دستمم خورد شود به من استواری بده تا با پاهایم که روزی در مسیر گناه حرکت می کرده از بیابانهای جنوب به کربلای حسینی تو بشتابم و حتی اگر امام این پیر سنگر نشین دستور دهند تا قدس پیاده حرکت کنم خدایا بنده هستم گناهکار که به درگاه تو رو آورده ام تو خودت فرموده ای هر کس به درگاه من بیاید من می پذیرمش پس مرا عفو کن و تو به ام را بپذیر ونگذار که پایم در امر تو بلرزد و یا زبان در کلمه تو بلرزد و هر چه برایم خواستی از جان دل بپذیرم . واما درباره جوانهائی که در شهرهها هستند و خدا ی ناکرده اشتباهاتی انجام می دهند به خدا اگر دست از این کارها برندارید روزی رسد که پشیمان شوید ولی آن موقع دیگر سودی ندارد مگر انسان چقدر عمر می کند که بخواهد روزی پشیمان شود پس تا دیر نشده بیائید و بر گردید چون شما سر مست از جوانی و قدرت بدنی هستید ولی فکر نکنید که قدرت دارید بلکه خدا جلوی شما را باز می گذارد دتا ببینید آیا شما بر می گردید یا نه . و حال درباره مردم شهید پرور که من کوچکتر از آن هستم که بخواذهم پیامی ، سخنی ، و کلامی به شما مردم قهرمان بدهم ولی چندین نکته است که می دانم به آنها عمل می کنید ولی برای تذکر می نویسم شما که در همه مراحل انقلاب بوده اید و با ایمان محکم ایستاده اید شما را به خدا قسم دست از اختلافات هیچ و پوچ بردارید و جلوی بعضی از خدا بی خبران را بگیرید نگذارید که در شما رخنه کنند وانقلاب را بخواهند بپاشانند ولی نمی دانند که صاحب این انقلاب نمی گذارد که اینها فرصت اینکارها را پیدا کنند و هنگامی که شهید شدم نمی خواهم مانده تکه گوشتی که شاید باقی مانده باشد یا نه بر سر دست شما مردم تا تکیه شهدا برده شوم . و شما در همان زمان گریه وناله کنید من از شما این انتظار را ندارم و بگوئید چه جوانی بود بلکه عاشق وار گریه کنید و به عشق خدا گریه کنید تا هیچ گاه از یاد خدا بیرون نروید و با خانواده های شهدا که همچون کذشته استوار بایستد واز حرفهای زشت و بی معنی بعضی از کسانی که از خدا بی خبرند ناراحت نشوید و دست از امام برندارید امامی که قدرت قلم کمتر از آن است که بتواند ذره ای درباره امام توضیح دهد و شماهستید که هنوز پشتیبان جبهه ها هستید و جبهه ها را خحالی نکرده اید و نکنید و شما هستید که خودتان هم به جبهه ها می آید و همین جبهه آمدن شما باعث این می شود که رزمند گان روحیه می گیرند و از شما رزمندگان می خواهم که خدا ی ناکرده در بین شما اختلافی نیفتد و شما از هم نپاشید و بحمد الله که تا کنون همین طور بوده است ودر آینده همین وحدتان را حفظ کنید و گرنه با عث خوشحالی اسلام می شود و شکسته شدن دل امام امت . و اما در آخر با خانواده ام که با چه سختیها و ناراحتیها مرا بزرگ کرده ولی شما هم ناراحت نباشید چون من نزد شما امانتی بودم که روزی بایستی بر می گرداندید و چه بهتر که در این راه امانت خود را برگردانید و خوشحال با شید و برایم دعا کنید که از امتحان خوب بیرون آمده باشم و در پیشگاه امام زمان (عج) سرافکنده نباشم و من اگر هر طوری شدم دستهایتان را بالا ببرید و بگوئید خدایا شکرت که ما توانستیم این امانت را به تو بر گردانیم و حال بپذیر این امانت را از ما و حال از شماخانواده ام می خواهم که مرا حلال کنید که نتوانستم در زندگیتان کمکی باشم و برایم از تمامی دوستان و آشنایان و اقوام حلالیت بخواهید و می خواهم که روی سنگ قبرم بنویسید عضو بسیج مستضعفان و من 47 روزه و 30 روز نماز بدهکارم برایم بدهید بخوانند . جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم گر نه موش دردست و در انبار ماست گندم انبان چهل سال کجاست اول ای جان دفع شر موش کن وانگهی در جمعی گندم کوش کن و در آخر امام را فراموش نکنید . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . " والسلام " http://shohada-isf.ir/fa/shahid?shahidID=5573