شهید قاسم آیگانی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید قاسم آیگانی

تاریخ تولد :1334/01/03

تاریخ شهادت : 1364/11/24


زندگینامه

شهید قاسم آیگانی، در سال 1334 در روستای آیگانی، از توابع شهرستان كرج، دیده به جهان گشود و پس از طی دوران كودكی در دامن گرم و پر مهر خانواده، برای كسب علم به روستای مجاور عزیمت نمود و تا كلاس 5 ابتدایی درس خواند. پس از آن به علت نبود امكانات از تحصیل باز ماند و ناچاراً در كنار خانواده، جهت تأمین هزینه و خرج خانواده مشغول به كار گردید، او اكثر اوقات فراغت را مشغول مطالعه كتب دینی و سیاسی و علمی می كرد.


در سال 1354 به خدمت سربازی رفت و 2 سال بعد در سال 1356 با خدمت خالصانه و صادقانه، از خدمت ترخیص گردید و سپس ازدواج نمود كه حاصل آن 2 فرزند است. در زمان اوج گیری انقلاب همگام با سایر مردم مبارز كه از ظلم وجود دستگاه ستم شاهی به ستوه آمده بودند به پا خواست و لحظه ای او از تلاش باز نایستاد و در اكثر راهپیمایی ها و تظاهرات شركت داشت، تمام نیروی خود را وقف خدمت به انقلاب می كرد و پس از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج در آمد و با منافقین و كوردلان مبارز نمود.


او با شروع جنگ، به عنوان سرباز مدت 6 ماه در جبهه های جنگ حق علیه باطل خدمت نمود و سپس در بسیج آیگان و انجمن اسلامی فعالیت های چشمگیری داشت، در جریان جنگ بسیاری از یارانش را از دست داد و خود نیز سرانجام در تاریخ، 1364/11/24 در عملیات والفجر 8 در اروند رود به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به لقاء الله پیوست.


روحش شاد و یادش گرامی باد


نكات برجسته در زندگی شهید

  • الف)فعالیت های مهم عبادی و معنوی


او خواندن نماز اول وقت و به جماعت را بسیار دوست داشت و از آنجایی كه به سرور شهیدان، حضرت حسین بن علی(ع) عشق می ورزید و در تمام محافلی كه جهت تبلیغ شعار مذهبی و سوگواری خاص آل عباء تشكیل می شد شركت می كرد، سینه می زد و اشك می ریخت و اخلاص می ورزید.


  • ب)فعالیت های مهم سیاسی و اجتماعی


او در زمان اوج گیری انقلاب در اكثر راهپیمایی ها و تظاهرات شركت داشت، در پخش اعلامیه های امام اهتمام می ورزید، در شب پیروزی انقلاب در زمان تسخیر رادیو و تلویزیون زخمی شد و مدت زیادی در بیمارستان بود و پس از پیروزی به عضویت بسیج در آمد، فعالیت هایش را دامنه بخشید و در زمان جنگ از هیچ كاری دریغ نداشت و با شهادتش سند رسوایی ابر جنایتكاران را امضاء نمود.


  • ج)فعالیت های مهم علمی و فرهنگی و هنری


او در ورزش فعالیت داشت.


  • د)ویژگی های بارز اخلاقی با ارائه نمونه رفتاری


او با حسن اخلاق و سلوكی كه داشت همواره موجبات رضایت اطرافیان را فراهم می كرد و همه او را به صداقت می ستودند، او مسلمانی مؤمن و معتقد بود و در سایه تعالیم ارزشمند دین مبین اسلام، و ولایت اهل بیت تربیت خاص یافته بود، تربیت درست و احساسات پاك دینی، او را از گناهان و انحرافات احتمالی دوران نوجوانی و جوانی بر حذر می داشت .


وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم


پدرجان، کمی روزه و نماز بدهکارم، امیدوارم که آنها را ادا کنید و کمی بدهکاری دارم آنها را هم بپردازید، در ضمن پدرجان، عفت خانم اگر خواست بماند زندگی کند که هیچ، اگر نخواست، هیچ اشکالی ندارد اگر خواست شوهر کند شوهری حزب اللهی و معتقد به اسلام و ولایت فقیه باشد، مبادا کوچکترین اهانتی به ایشان شود.


در ضمن یك دانگ از ساختمان خانه متعلق به ایشان است و بعد هم اگر خواست برود مبلغ 50 هزار تومان دیگر هم به ایشان می دهید و مبلغ یک صد هزار تومان به دخترم می دهید، البته ساختمان را می فروشید و این پول ها را می دهید و مبلغی هم بدهکارم که مشخص می باشد، مبلغ 60 تومان به غلامعلی مرادی لیلستانی بدهکارم، 2 هزار تومان به محمد یاری، برادر عفت خانم، که آن را می پردازید و مقداری هم به محسن بدهکارم که آن را هم بپردازید، امیدوارم مرا حلال کنید که آن قدر زحمتان دادم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم، چون وقت کم است بیش از این وقت شما را نمی گیرم.


به امید پیروزی رزمندگان اسلام علیه کفر جهانی


خداحافظ


چه چهره ای زیباتر از چهره خونین، چه عطری بهتر از عطر خون، چه زیباست گرمی که در راه خدا باشد، جاوید است


خداحافظ به امید دیدار در کربلای حسین


خدایا خدایا ستاره ها که رفتند، تو خورشید را نگه دار

یادداشت شهید :

یا ایها الذین امنوا هل ادلكم على تجاره تنجیكم من عذاب الیم؛


اى كسانی كه ایمان آورده اید، آیا شما را در تجارتى كه شما را از عذاب دردناك نجات مى دهد دلالت مى دهم.


حمد و ستایش خدایى كه حمد و ثناى گویندگان او را نمى رسد و كافى نیست، حمد و ستایش پروردگارى را كه تمام شما و لشگر دنیا نمى توانند نعمت هاى او را شمارش كنند، و حمد و ستایش و ثناى آن خالقى را كه تمام كوشش كنندگان نمى توانند حق او را ادا كنند.


سلام و درود بر یگانه منجى عالم بشریت حضرت مهدى موعود (عج) و سلام و درود بر تمامى امامان بر حق، و سلام بر پیامبر زمان ها، نور چشممان و امیر و امید تمام مستضعفان جهان، روح خدا در زمین، و عصاى موسى در دست، و كتاب محمد ص در دست، و زبان و عمل در كام، امام خمینى، بت شكن قرن، و سلام و درود بر شهداى صدر اسلام و انقلاب اسلامى و جنگ تحمیلى.


سلام گرم خودم را از وادى كربلاى خوزستان، و میعادگاه خون و جسم هاى متلاشى رزمندگان، مسلمانان ایران كه از فراز شیرهایى كه بانگ الله اكبر بر فراز آنها غوغا كرده و خانواده هاى ماتم زده و داغدار، ولى در عین حال خروشان مى گذرد، نثار تمامى ملت حزب الله و شهید پرور، و سلام بر پدر و مادر مهربان، كه سال هاى فراوان عمر عزیز و گرانبهاى خود را براى بزرگ كردن، و تعلیم و تربیت صرف نمودید.


درود بى پایان بر شماها، سلام من بر تو اى مادر كه جز اسلام چیز دیگرى را به من نیاموختى و آنچه كه در توان داشتى زحمت كشیدی، ولى بنده جز سربار بودن كار دیگرى برایت انجام نداده ام و تو همیشه به من مهر ورزیدید و مرا شاد مى كردی، هر چند دیگر نمى توانم جبران این زحمت هاى شما را بكنم، لیكن از خداوند بزرگ مى خواهم كه عظمتى به شما پدر و مادرم، عنایت بفرماید و ان شاء الله اجر این زحمت ها را در آن دنیا عطا بفرماید.


امیدوارم كه ان شاء الله خبر شهادتم را بشنوید و امیدوارم كه خدا با اخلاص عمل نصیبم بفرماید، پیراهن سیاه نپوشید و برایم گریه نكنید كه دشمن شاد شود، با خوشحالى، دشمن را نابود، و به ذلت بكشانید، چون بنده این راه را با چشمانى باز و آگاهانه انتخاب كرده ام و به امید خدا و با یارى خدا مى خواهم به هدف برسم، ان شاء الله، امیدوارم كه هم اكنون كه در نزدیكى معشوقم الله هستم شما پدر، مادر و برادرانم و خواهران عزیزم، از من راضى و خشنود باشید.


و اما شما خواهران و برادران عزیزم، منتظر آمدن من نباشید چون بنده ان شاء الله منتظر شهادت هستم و ان شاء الله امیدوارم كه به این فیض عظیم برسم، ان شاء الله خداوند مرا در جمع شهدا قرار بدهد و بدانید كه تمام كسانی كه در سنگرهاى اسلام، و در حریم جمهورى اسلامى دفاع مى كنند و هم اكنون نیز در حال دفاع هستیم چشم هایشان از شدت اشكى كه به عشق و خوف خدا ریخته مى شود صدمه دیده و اشك هایشان را از روزهاى فراوان و شكم هایشان از روزه هاى فراوان لاغر شده و لب هایشان از دعا خشكیده و چشمشان از بیدارى هاى شبانه زرد گشته، اما به چهره هاى آنان همواره غبار پر طراوت تواضع نشسته، آنان برادران من بودند كه این چنین رفتند و به راستى سزاوار است كه من تشنه دیدارشان باشم.


امیدوارم كه با اصالتى كه دارید راهم را ادامه دهید، از خواهر مى خواهم مانند زینب (س) راهم را ادامه بدهد، پدر و مادر و برادر و خواهرم امیدوارم، گوش به فرمان امام باشید و امام را آن طور كه هست بشناسید نه آن طور كه خود مى خواهید، مدت یك ماه روزه، یك ماه نماز، امیدوارم كه اینها را اداء كنید و از همه دوستان و آشنایان حلالیت مى طلبم، بیشتر از این وقت شما را نمى گیرم.


چند بیت شعر

حبل متین عشق است فتواى رهبر یا فتح یا شهادت بنوشته در سر ما


كى آید دوباره فصل باد بهارى‌ مهدى تا بشگفت دوباره گـــل هاى پرپر ما


یادداشت شهید

فرصتی پیش آمد تا مطالبی را با شما عزیزان در میان بگذارم...


به نام خدا و با سلام به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام امت و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، با سلام به رزمندگان دلیر، در صحنه های نبرد حق علیه باطل و درود بر مردم مبارز و شهید پرور ایران، خدمت پدر مهربانم سلام عرض می كنم و امیدوارم كه انقلاب را با صبر خود پایداری نمایید البته نتوانستم آن زحمات شما را جبران كنم.خدمت مادر مهربانم، سلام عرض می كنم و امیدوارم وجود شریف شما خوب باشد، مادرجان، چه مادر خوبی بودید ولی بنده نتوانستم آن طور كه هست از زحمت های شما قدردانی كنم، امیدوارم كه بانو زینب (س) شما را در تمام مراحل زندگی كمك كند ان شاء الله.


ان شاء الله، به امید خدا اگر شهادت نصیبم شد، مبادا گریه و زاری كنید و سیاه بپوشید، خدمت برادرانم با خانواده سلام عرض می‌كنم، امیدوارم كه حال همگی شما خوب باشد، امیدوارم بتوانید آن رسالت سنگینی كه بر دوش شما می باشد به خوب عمل كنید و این بار سنگین را تا به سر منزل مقصود برسانید، و خدمت خواهرم، سلام عرض می كنم و امیدوارم كه حال شریف خوب باشد، امیدوارم آن رسالت زینب گونه خود را حفظ كنید، آن اصالت خود را حفظ كنید، مبادا سیاه بپوشید.


خدمت همسر مهربان و هم سنگرم، سلام عرض می كنم و امیدوارم كه حال شریف خوب باشد، همسرم، این بار باید زینب وار زندگی، زینب وار زیستن، و زینب وار فكر كردن، زینب وار عمل كردن، زینب وار تحمل در سختی ها و مشكلات، صبر در تمام كارها را پیشه ی خود كنی، ان شاء الله خداوند در تمام كارها شما را یاری می كند.


همسرم، مبادا سیاه بپوشید كه دشمن شاد شود، سخت باش در مقابل هر گونه ناملایمات، همچون زینب(س) صبر كن، خداوند همیشه با صابرین است، كسی كه بانو زینب(س) الگوی او باشد از هیچ چیز هراسی ندارد، كسی كه رهبرش خمینی باشد نباید ضعف از خود نشان بدهد، امیدوارم با شهادتم بتوانم آن چنان حركتی به وجود بیاورم، كه آن وقت احساس نكنید.


خدمت دختر كوچولویم كه خیلی هم او را دوست دارم، امیدوارم خوب درس بخوانی و خوب فكر كنید و اسلام و امام را آن طور كه هست بشناسید نه آن طور كه می خواهید، امیدوارم كه در موقع شهادتم، اصلاً ناراحت نباشید، مبادا سیاه بپوشید كه دشمن شاد شود، با حركت صحیح و انقلابی، دشمن را نابود كرده و حزب الله و خط امام را تقویت كنید، دخترم با لبخند خود امیدوارم كه مرا هم خوشحال كنید.


پدرجان، امیدوارم كه از همسر و دخترم، به نحو احسن نگهداری كنید، مبادا كوچكترین ناراحتی به ایشان بكنید، كوچكترین ناراحتی آنها باعث ناراحتی بنده می شود


احب اخوانی الی من اهدای الی عیوبی؛


بهترین برادر من آن كسی است كه عیوب مرا به من هدیه كند. (امام صادق «ع»)


چه كسی كربلای سالار حسین (ع) را دوباره به پا كرد؟ در لحظه هایی كه زبان قادر به تكلم نبود، كدامین تن در خطر بلوغ عصیان سرخی عاشورا به چشمان بی نورمان تاباند؟ جز شهید چه كسی باور كرد كه زندگی در ظلمت سیاه شب، تنها قریب خویش است برای زیستن در نور، برای رهائی از مرگ، و رسیدن به جاودانگی؟ تنها شهید، راه می نماید، صفیر تیز گلوله هایش مشعل پر شعله راهی می شود كه خلق خدا را به صبح دوریش نوید می دهد.


خدایا، یاران، پر توان و مردانه، بر قلب سیاهی یورش بردند تا رویش دوباره انسان را در كویر كفر به تماشا نشینند، اما پیكر پاكشان را به تیغ تباهی دریدند، می خواستند تا خیزش انسان را بر قله جشن بگیرند، اما جلادان پایشان را بریدند، قصه توحید را باور داشتن تنها برای این نیست كه دشمن مغلوب شود، در شهادت حماسه آفرینی هم هست، شهید برای تزریق خون به جامعه، برای نور بخشی به جامعه، برای حمایت دادن به جامعه، باید شهید شود، انقلاب اسلامی ایران كه امانت دار خون هزاران شهید گلگون كفن و صدها هزار معلول و مجروح می باشد.


امروز بار سنگینی است بر دوش، كه باید آن را تا سرمنزل مقصود برسانید، ای جوانان، نكند در رختخواب ذلت بمیرید كه حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد، ای جوانان مبادا در غفلت ببرید كه علی (ع) در محراب عبادت شهید شد، ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری كنید، كه فردا در محضر خدا نمی توانید جواب بانو زینب(س) را بدهید، آن وقت دیر است و هیچ عذری پذیرفته نمی شود، پس تا دیر نشده است خود را به كاروان كربلای امام حسین(ع) برسانید.


برادر و خواهر حزب الله، حتماً قبل از هر چیز می خواهید نام و شهرتم را بدانید، بگذار خودم را معرفی كنم، برادر و خواهر، با نام من چه كار داری؟ من از نان و نام بریده ام و راه را انتخاب كرده ام بگو راهت چیست؟ تا بگویم راه من، اسلام، فقاهت راه محمد (ص) و علی (ع)، راه حسین (ع)، راه خمینی بت شكن، این فرزند پاك اسلام، راه من شعار مقدس و همیشگی تمامی مسلمانان، یعنی نه شرقی و نه غربی، با شهرت و فامیلی من چه كار داری؟ تنها افتخارم این است كه به عنوان یك سرباز اسلام، در جبهه حق علیه باطل می جنگم.


منبع:

http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/ 3340

سایت شهدای ارتش