شهیدامیر سائینی محمدزاده همتی
شهید امیر سائینی محمدزاده همتی تاریخ تولد :1339/10/11 تاریخ شهادت : 1361/02/13 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا
زندگینامه: شهید امیرسایینی درسال 1339 درروز ولادت با سعادت مولای متقیان حضرت علی علیه سلام درگرگان دیده بدنیا گشود ازهمان اوان کودکی به خواندن نماز و گرفتن روزه علاقه ای وافرداشت.
درموقع خواندن قرآن سعی میکرد معانی آنرا خوب فهمیده و به خاطر بسپارد و دیگرانراراهنمائی کند امیرتحصیلات خود راتا کلاس سوم راهنمائی ادامه داد سپس برای امرارمعاش و کمک به خانواده مشغول کارشد درسال 1357 که انقلاب اسلامی ایران با فداکاری و جانبازی دهها هزارشهید برهبری حضرت آیت الله امام خمینی به ثمررسید درراه پیمائیها و تظاهرات ملیونی ملت مسلمان ایران شرکت فعالانه داشت و با دوستان و برادران همرزمش که درگوشه ای کمین کرده بودند.
در فرصتهای مناسب بخصوص درنیمه های شب به درو دیوارهای شهرتهران اعلامیه میچسباندند و دراوجگیری طوفان خشم ملت مسلمان ایران برعلیه رژیم منحوس پهلوی به اتفاق چندتن ا زدوستان به پادگان عشرت آباد حمله نموده یک تن از همرزمان ایشان بدرجه رفیع شهادت رسید.
خوشوقتانه ایشان موفق شد ازآن معرکه جان سالم بدربرد و دردرگیری 17 شهریورماه که مامورین رژیم طاغوت در پس او بودند ازدیوارخانه پریده و ساکنان خانه اورا پنهان نمودند این بارنیزموفق شد ازآسیب و خطر مصون بماند.
پس از پیروزی انقلاب شهید امیرسائینی محمد زلفه همتی چندین ماه درگرمای تابستانو درسرمای زمستان شب و روز به پاسداری در خیابانها میادین شهر تهران پرداخت سپس خودرابرای خدمت سربازی معرفی نمود.امیرهمیشه میگفت آرزو دارم درتمام عمر با اهداف امام خمینی خدمت کنم وندای انقلاب اسلامی راکه حق است به گوش جهانیان برسانم و بالاخره درراه انقلابو اسلام بشهادت برسم.
او میگفت هریک ازماتک تک میتوانیم نقش مهمی در پیروزی انقلاب و اسلام داشته باشیم تا در نتیجه سعی و فداکاری ما انقلاب اسلامی زیر سایه رهبری امام امت تمام جهان رخنه کند امیرمردم را به ازخودگذشتگی و ایثارمال و جان و پشتیبانی ازانقلاب و امام عزیز دعوت مینمود و آنچه خود میگفت عمل میکرد باآغازجنگ تحمیلی ازطرف کفاربعثی بالباس مقدس سربازی به جبهه رفت و دراثر ابراز شجاعت و مبارزات قهرمانانه ای که با کفاربعثی طی 21 ماه خدمت درجبهه ازخود نشان داد همرزمانش و همسنگرانش امیرراقهرمان مینامیدند امیربا گروهکهای منافق و مشرک سخت مخالف بود و سعی میکرد مخالفین رژیم جمهوری اسلامیرا با دلیل و برهان راهنمائی و قانع کند.
امیردرمبارزه و جنگ با مزدوران بعثی عراق در اردیبهشت ماهسال 1361 درحمله بیت المقدس دردارخوین بدرجه رفیع شهادت رسید.
امیرقبل ا زشهادت یک بار ترکش به پایش خورده مدتی در بیمارستان بستری بود و پس از بهبودی دوباره شروع به مبارزه کردآخرین باری که امیر بعد از مرخصی به جبهه میرفت به پدرخود گفت پدرمن دیگربازنخواهم گشت زیرا به من الهام شده که این باربشهادت خواهم رسیداو در روزهای آخر عمر به عکاسی مراجعه کرده تا عکسی ازخود بردارد عکاس به او پیشنهاد میکند عکس نیمرخ ازاو بردارد ولی امیرباین امررضایت نمیدهد میگوید عکس تمام رخ ازمن بردارتا تمام صورت من پیدا باشد عکاس علت را ازاو میپرسد امیرجواب میدهد من تشییع جنازه خودم را در عالم رویا در برابر چشمانم دیده ام.
یقین دارم در این حمله بشهادت میرسم پیش بینی و رویای امیر بتحقق پیوست امیردرمیان بستگان و دوستان مظهرپاکی و صفا بود این جوان با ایمان و مبارز و عاشق اسلام و امام پس از 21 ماه خدمت در جبهه جنگ بر علیه رژیم صدام و کفاربعثی عراق در اردیبهشت ماه سال 1361 درحمله بیت المقدس در دارخوین بدرجه رفیع شهادت رسیدو به لقاء الله پیوست.
منبع: سایت شهدای ارتش