عملیات ثامنالائمه
عملیات ثامنالائمه شکست حصر آبادان | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگ ایران و عراق | |||||||||
نیروهای مشارکتکننده در حال آماده شدن برای اجرای عملیات | |||||||||
| |||||||||
طرفهای درگیر | |||||||||
ایران | عراق | ||||||||
نیروها | |||||||||
ستاد کل نیروهای مسلح سپاه پاسداران نیروی زمینی ارتش نیروی هوایی ارتش هوانیروز ارتش |
ستاد کل نیروهای مسلح نیروی زمینی ارتش نیروی هوایی ارتش | ||||||||
پس انجام موفقیت آمیز این عملیات، نیروی دریایی آمریکا با حضور در خلیج فارس به انجام مانورهایی برای تحت فشار قرار دادن ایران پرداخت. |
عملیات ثامنالائمه(شکست حصر آبادان) در تاریخ ۵ مهر ۱۳۶۰ در منطقهی آبادان و بخش شرق رود كارون، به منظور شکست حصر آبادان، به طور مشترک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران و با رمز نصر من الله و فتح قریب اجرا شد و در تاریخ ۶ مهر ۱۳۶۰ با آزادسازی ۱۵۰ کیلومتر از خاک ایران، تصرف ساحل شرقی کارون و پایان محاصره آبادان، پایان پذیرفت.
معرفی عملیات ثامنالائمه (ع)
محتویات
دلیل انجام عملیات
در نخستین ماه های سال 1360 شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام وقت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طرح شکست حصر آبادان را که توسط شهید حسن باقری طراحی شده بود، به شورای عالی دفاع ارائه داد. پس از تصویب طرح و هماهنگی با نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و نیروهای تحت امر سپاه پاسداران، چگونگی انسجام و نحوه ادغام نیروها، همچنین نام حمله، روز و ساعت آن مشخص شد.
موقعیت جغرافیایی زمین و طرز گسترش و آرایش یگانهای ارتش عراق در منطقه به گونه ای بود که با یک حمله غافلگیرانه و محاصره برق آسا، میتوانست ضربه کمر شکنی به دشمن وارد سازد. فراتر از همه انگیزههایی که برای عمل در شرق رود کارون و پاکسازی دشمن در آن منطقه به لحاظ سیاسی و نظامی وجود داشت، نظر صریح فرمانده کل قوا، یعنی امام خمینی(ره) مبنی بر این بود که حصر آبادان باید شکسته شود.[۱]
معرفی عملیات
- محاصره آبادان اینگونه شکست
اوضاع سیاسی و نظامی کشور در آستانهی عملیات ثامنالائمه(ع) نخستین عملیات گسترده در مرحله جدید جنگ، پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا محسوب میشد.
که نیروهای خودی در آن با شیوه ای نو دست به تهاجم علیه نیروهای نظامی عراق زدند. عملیات ثامنالائمه(ع) در موقعیتی استثنایی و بحرانی طرح ریزی شد، زیرا اوضاع سیاسی کشور با توجه به تلاش جبهه متحد ضدانقلاب بسیار ملتهب بود. چنانکه در خرداد 1360 در پی اوج گیری درگیریهای داخلی، منافقین با ورود به فاز نظامی، قیام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را آغاز کردند. فراخوانی امام(ره) برای مقابله با این جریان، منجر به حضور گسترده و فعال مردم در صحنه انقلاب و همچنین جبهه های نبرد شد. گرچه بنی صدر همراه رجوی فرار کرد ولی این امر به منزله پایان بحران سیاسی نبود، زیرا گسترش ترور و انفجار، حوادثی چون فاجعه هفتم تیر و هشتم شهریور را به وجود آورد که این حوادث هر چند موجب تثبیت اوضاع داخلی به سود نیروهای انقلابی شد، ولی زیانهای جبران ناپذیری را نیز بر جای نهاد و به علاوه بازتاب بسیار نامطلوبی در رسانه های جهان داشت. چنانکه اکثر رسانه های جهان تا آستانه عملیات ثامنالائمه(ع) ایران را از لحاظ نظامی، ناتوان، از جنبه اقتصادی ورشکست و از حیث سیاسی بحران زده ارزیابی میکردند.
- از جمله موضوعاتی که رسانه های خارجی به آن میپرداختند، چنین بود:
برکناری بنی صدر و فرار او به همراه رجوی و تأثیرات امنیتی آن.
بزرگ نمایی تظاهرات و اغتشاشات ضد دولتی توسط گروه های ضدانقلاب (به خصوص سازمان مجاهدین خلق (منافقین)
تبلیغات گسترده مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران.
گزارشها و تحلیلهای متعدد درباره ناتوانی ارتش در مقابله با تهاجمات ارتش عراق.
تبلیغات گسترده درباره وجود اختلاف سپاه با ارتش.
دامن زدن به شایعه خرید سلاح از اسرائیل به وسیله ایران.
تخطئه اندیشه فکری و انقلابی امام خمینی(ره).
ادعای ورشکستگی اقتصادی ایران.
- چگونگی انتخاب منطقه عملیات
رژیم عراق بعد از اشغال خرمشهر، محاصره آبادان را نیز برگ برنده ای در دست خود تلقی میکرد و صدام گاه و بی گاه ادعا میکرد که هر موقع لازم بداند آبادان را هم تسخیر خواهد کرد. لذا محاصرهی آبادان از آغاز تهدیدی بالقوه و جدی برای آبادان به شمار میرفت. پس از ناکامی عملیاتهایی که با فرماندهی بنی صدر برای شکست محاصره آبادان صورت گرفت با توجه به اهمیت و ارزش منطقه، موقعیت نیروهای خودی و وضعیت زمین و نحوهی استقرار دشمن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فروردین 1360 طرح ریزی عملیات در این منطقه را به طور جدی آغاز کرد به خصوص که امام خمینی(ره) نظر صریح خود را مبنی بر ضرورت شکستن حصر آبادان اعلام کرده بود.
به هر حال، پس از یک ماه، مراحل طرح ریزی و سپس پیگیری تصویب عملیات با ترکیب برادران محسن رضایی، رحیم صفوی، حسن باقری، غلامعلی رشید و سرهنگ صیاد شیرازی به شکل جدیتری ادامه یافت. همچنین، پس از ملاقات سرهنگ صیاد شیرازی با رئیس وقت شورای عالی دفاع (آیت الله خامنه ای) و اخذ تدبیر از ایشان، قرار شد این عملیات به صورت مشترک با نیروهای ارتش انجام شود.
در این میان، برادران رحیم صفوی، غلامعلی رشید و حسن باقری نخستین طرح پیشنهادی منسجم و کامل عملیات را در اوایل خرداد 1360 برای بنی صدر تشریح کردند. نماینده سپاه نیز طرح را در جلسه ای که نماینده حضرت امام(ره)، آقای هاشمی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و سایر اعضای شورای عالی دفاع حضور داشتند، ارائه کرد که مورد تصویب قرار گرفت. در این حال، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش با توجه به اینکه لشکر 77 خراسان مسئولیت این منطقه را بر عهده داشت، گفت: «لشکر 77 باید این طرح را قبول کند؛» در پی این تصمیم و با تلاشها و اقداماتی که صورت گرفت، سرانجام لشکر 77 طرح را پذیرفت و برای شرکت در اجرای آن متقاعد شد.
در اواخر سال خرداد 1360 جلسه دیگری با شرکت جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، فرمانده نیروی زمینی، فرماندهان لشکرهای 92،77،21،16، ارتش و فرمانده سپاه پاسداران خوزستان و با حضور حجت الاسلام اشراقی نماینده حضرت امام(ره) و دکتر چمران در دفتر فرماندهی لشکر 92 زرهی اهواز تشکیل و درباره چگونگی ادامه نبرد بحث شد. در این جلسه فرمانده نیروی زمینی ارتش بر پایه طرح جدید سپاه، بر شکستن محاصره آبادان تأکید داشت حال آن که جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش بر حمله به بستان به عنوان تقدم نخست، پافشاری میکرد.
بدین ترتیب، توافق لازم به دست نیامد، ولی سپاه به تلاشهای خود ادامه داد، چنان که در 9 تیر 1360- یعنی ده روز پس از جلسه بررسی طرحهای یاد شده- فرمانده سپاه پاسداران خوزستان طرحی را ارائه کرد که مربوط به عملیات آفندی قاطع در منطقه ماهشهر و آبادان بود. این طرح قابل اجرا تشخیص داده شد، اما به سبب مشکلاتی که وجود داشت، اجرای آن تا شهریور 1360 مسکوت ماند.
در این باره آقای هاشمی رفسنجانی در یادداشتهای خود نوشته است:
در جلسه شورای عالی دفاع در ستاد مشترک ارتش، تیمسار فلاحی میگوید: آقای ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی معتقد به حرکت ارتش نیست و بهتر میداند وضع کنونی محفوظ بماند و نامه ای از سرهنگ یعقوب حبشی از افسران ستاد نیروی زمینی خواند که ارتش را در وضع کنونی قادر به اخراج ارتش عراق نمیداند.
این وضع در حالی است که برخی از نیروهای انقلابی ارتش خواهان تغییرات اساسی در کادر فرماندهی نیرو در ارتش بودند. به هر صورت، از اوایل شهریور 1360 بار دیگر مقدمات اجرای عملیات فراهم و طرح به واحدها و قرارگاهها ابلاغ شد.
- موقعیت منطقه
منطقه عملیات ثامنالائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان و جنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپلی به وسعت حدود 130 کیلومتر مربع میشد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز- آبادان و ماهشهر- آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای و انفرادی میشدند. با توجه به اهمیت دو پل قصبه و حفار برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبه های او در شرق کارون به شمار میرفت، مواضع و استحکامات فراوان و نیروی رزمی بسیاری در این دو محور مستقر بودند.
- وضعیت دشمن
دشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون دچار تناقض بود؛ از یک سو به دلیل اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن میبایست از نیروی بسیاری استفاده میکرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود. در عین حال، شناخت عراقیها از توان نیروهای خودی در عقب راندن دشمن- به ویژه پس از ناکامی ارتش در عملیاتهای 3 آبان 1359 و 20 دی 1359- آنها را مطمئن کرده بود که مورد تعرض جدی قرار نخواهند گرفت. استعداد و آرایش یگانهای دشمن در این منطقه برابر اسناد به دست آمده از تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق در 26 مرداد 1360 عبارت بودند از:
تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی که با سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود.
تیپ 6 زرهی از لشکر 3 زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی سرپل، در شمال جاده ماهشهر- آبادان مستقر بود.
تیپ 44 پیاده، از لشکر 11 پیاده، که با یک گردان، تحت امر لشکر 3 زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر- آبادان پدافند میکرد.
تیپ 12 زرهی از لشکر 3 در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردان های تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ 44 و گردان 1 از 33 نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند.
استعداد دشمن در این منطقه برابر یک لشکر تقویت شده بود، ضمن اینکه فرمانده سپاه سوم عراق میتوانست از احتیاط لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر 3 زرهی استفاده کند.
طرح عملیات
الف- اهداف و مأموریت
هدف اصلی عملیات، انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون و تصرف و تأمین منطقه بود. در طرح اولیه سپاه آمده بود:
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر مأموریت دارند تا با هماهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان …از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر- آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کناره کارون تا جاده ماهشهر- آبادان گسترش دارند، به طور کامل محاصره و بعد از انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.
فرماندهان نظامی امیدوار بودند با اجرای عملیات ثامنالائمه (ع) تهدید دشمن برای تصرف آبادان- که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار میداد- خنثی شود. همچنین پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد میشدند و امکان بهکارگیری آنها در مراحل بعدی آزادسازی مناطق اشغالی، فراهم میگردید.
ب- سازمان رزم
ترکیب نیروهای عمل کننده در این عملیات، شامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری چنین بود:
- لشکر 77 شامل سه تیپ و در مجموع 9 گردان نیروی پیاده.
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با 16 گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل میکرد.
- تیپ 37 زرهی شیراز.
- گردان 251 تانک از لشکر 16 زرهی.
- گردان 107 ژاندارمری.
- گروه رزمی 291 تانک.
- جهادسازندگی، علاوه بر احداث جاده وحدت در فروردین 1360، امور مقدماتی مهندسی عملیات را انجام داد.
ج- طرح مانور
برای اجرای عملیات، چهار محور طراحی شده بود: دارخوین ، فیاضیه، ذوالفقاریه (ایستگاه 7 و 12) و جاده ماهشهر- آبادان. در این میان محور دارخوین و محور فیاضیه با هدف تصرف و تأمین پلهای حفار و قصبه دارای اهمیت بیشتری بودند و در صورت برخورداری نیروهای خودی از سرعت عمل، امکان انهدام و اسارت بسیاری از افراد دشمن در این دو محور وجود داشت؛ و همین ضرورت، در آرایش نیروها مؤثر بود، که به این ترتیب مشخص شد:
- محور دارخوین - محمدیه: پنج گردان پیاده و یک دسته زرهی از سپاه پاسداران و سه گردان پیاده و یک گردان تانک از ارتش.
- محور ذوالفقاریه: پنج گردان پیاده و گروه خمپاره انداز از سپاه پاسداران و دو گردان پیاده و گردان سوار زرهی از ارتش.
- محور جاده ماهشهر- آبادان: یک گردان پیاده و یک گروه خمپاره انداز از سپاه پاسداران و یک گردان از ژاندارمری.
جزئیات طرح برای اجرای حمله به منطقه سرپل دشمن در شرق کارون چنین بود که تیپ 2 پیاده که شامل سه گردان پیاده ارتش و چهار گردان پاسدار و یک گردان تانک که یک گروهان اضافی نیز داشت و در خط تماس با دشمن در شمال بهمنشیر دفاع مینمود، از منطقه فیاضیه در شرق کارون و شمال بهمنشیر به نیروهای متجاوز عراق حمله میکرد و حاشیه شرقی پل حفار را که به وسیله نیروهای عراقی بر روی کارون برقرار شده بود، تصرف پل را کنترل مینمود و نیروهای دشمن را در منطقه عملیاتی منهدم میکرد و کرانه شرقی رودخانه کارون را تأمین مینمود. تیپ 1 پیاده با دو گردان پیاده ارتشی و یک گردان سوار زرهی و شش گردان پاسدار ابتدا از مواضع پدافندی یگانهای تیپ 2 پیاده در شمال بهمنشیر و در منطقه ذواافقاری از خط عبور میکرد و نیروهای دشمن را در جنوب جاده آبادان- ماهشهر منهدم میکرد و سپس حمله را با یک چرخش ملایم از شرق به غرب، به سمت شمال غربی ادامه میداد و نیروهای دشمن را در شمال جاده ماهشهر- آبادان در منطقه مسئولیت خود منهدم میساخت. این تیپ مأموریت داشت، هر گونه عکسالعمل شدید دشمن را در محور آبادان- ماهشهر خنثی و جناح شرقی منطقه عملیات را تأمین نماید. تیپ 3 پیاده که از منطقه گیلان غرب به خوزستان تغییر مکان یافته بود، به صورت احتیاط لشکر بود و مأموریت داشت از مواضع پدافندی گروه رزمی 291 تانک در جنوب سلمانیه از خط عبور کند و از شمال به جنوب پیشروی نماید و پل غصبه را بر روی رودخانه کارون که به وسیله نیروهای عراقی بر قرار شده بود، تصرف و منطقه مسئولیت خود را از وجود دشمن پاک نماید. این تیپ شامل دو گردان پیاده ارتش، پنج گردان پاسدار و حدود یک گردان تانک بود. سپاه پاسداران نیز حداکثر امکانات آن روز خود را برای عملیات آماده کرد و 15 گردان پاسدار وارد میدان نبرد کرد.
نکته ای که لازم است روی آن تأکید شود، حضور سپاه پاسداران به صورت فعال و مؤثر و قدرتمند در این عملیات بود... برای عملیات ثامنالائمه (ع)، 15 گردان توسط سپاه آماده شده بود، در نتیجه میتوان گفت توان رزمی سپاه پاسداران و نیروهای مردمی در عملیات ثامنالائمه (ع) به ده برابر افزایش یافته بود وی به عبارت دیگر، با بهره برداری از نیروی عظیم بسیج مردمی توان رزمی نسبی در جبهه بالا رفته بود و این امر کلید موفقیت نیروهای مسلح ایران در عملیات ثامنالائمه (ع) و عملیاتهای بعد از آن مانند طریقالقدس و فتح المبین و بیتالمقدس گردید. عملیات ثامنالائمه (ع) با هدف شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون، پس از آماده سازی مقدمات آن، آغاز شد.
شرح عملیات
در ساعت 1 بامداد 5/7/1360 عملیات شکستن محاصره آبادان با رمز«نصر من الله و فتح قریب» آغاز شد و نیروهای عمل کننده از تمام محورهای مشخص شده به دشمن هجوم بردند.
الف) محور جبهه دارخوین
در این جبهه تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق استقرار داشت؛ آرایش آن به سمت شمال بود و سه خط پدافندی داشت که جلوی خط اول مین ضد تانک و ضد نفر چیده بود. پشت هر یک از خطوط اول تا سوم یک گردان مکانیزه مستقر بود. خط پدافندی خودی با خط اول عراق حدود 7 کیلومتر فاصله داشت. پس از اینکه گروه مهندسی 7 معبر در میدان مین باز کرد، نیروهای تکاور همزمان به هر سه خط پدافندی دشمن حمله کردند؛ در حالی که در امتداد نهر شادگان نیز نیروهای دشمن از سمت راست خود هدف حمله قرار گرفته بودند. مقاومت نیروهای عراقی در حد فاصل کارون و جاده آبادان- اهواز موجب پایداری خط اول دشمن شده بود، اما پیشروی رزمندگان در محور نهر شادگان- که گردان صلاحالدین را شکست داده و تا ساعت 3:30 بامداد پس از 5 کیلومتر پیاده روی به جاده رسیده بودند – عقبه نیروهای در حال مقاومت دشمن در جنوب محمدیه را به خطر انداخت. در حالی که نیروهای دشمن در خط اول محور محمدیه مقاومت میکردند، خط سوم آنها از پهلو هدف حمله قرار گرفت و عراقیها به محاصره درآمدند. نیروهای محور شادگان سپس با پیشروی به سمت کارون، تا ساعت 5 صبح و روشن شدن آسمان، عقبه دشمن را کاملاً بستند طوری که تا ساعت 6 صبح آخرین خط (خاکریز اول و دوم دشمن در جنوب محمدیه) پاکسازی گردید. در ادامه عملیات، رزمندگان پس از 2 تا 5/2 کیلومتر پیش روی به پل قصبه دست یافتند و در ساعت 9 صبح در 800 متری جنوب پل پدافند کردند و با احتیاط به پل حفار نزدیک شدند، در حالی که پل مزبور همچنان در اختیار دشمن بود و نبرد در جبهه فیاضیه گره خورده بود. ارتش عراق که با سقوط پل قصبه، تنها امیدش به حفظ پل حفار بود، تلاش بسیاری برای تأمین این پل میکرد تا نیروهایش بتوانند عقب نشینی کنند. متقابلاً رزمندگان دارخوین با مشاهده عقب نشینی دشمن از طریق پل حفار، به سمت جنوب ادامه مسیر داده و تا بعد از ظهر به نزدیکی پل رسیدند و در انتظار الحاق با نیروهای محور فیاضیه، به حفظ موقعیت پرداختند. در این حال تانکهای گردان المقداد، یعنی آخرین واحد زرهی باقیماندهی دشمن در منطقه، با هجوم به رزمندگان اسلام میکشیدند آنها را از کنار پل عقب بزنند تا بتوانند خود از طریق پل به غرب کارون عقب نشینی کنند.
ب) محور جبهه ماهشهر
ارتش عراق در این عملیات بیشترین اهمیت را برای جبهه دارخوین و جبهه ماهشهر قائل بود. رزمندگان از چهار محور به خط پدافندی دشمن- که 5/1 کیلومتر طول داشت- هجوم بردند و ضمن تصرف خط اول، از کنار جاده پیشروی کرده و نیروهای عراقی را به محاصره درآوردند که تعدادی از آنها فرار کردند. رزمندگان، فراریان را تا 500 متری شمال جاده تعقیب کردند که بنا به دستور به عقب برگشته و در کنار جاده ماهشهر- آبادان پدافند کردند. صبح روز دوم رزمندگان با اقدام به پاکسازی منطقه، تانکها و نفربرهای به جا مانده از دشمن را جمع آوری نمودند.
ج) محور جبهه ذوالفقاری
نیروهای عمل کننده در محور ذوالفقاری ساعت 1 بامداد نزدیک خاکریز اول دشمن رسیده و آن را تصرف کردند، اما تا ساعت 5 نتوانستند خاکریز دوم را ساقط کنند. دشمن ابتدا با 4 تانک شدیداً مقاومت میکرد و سپس با 15 تانک پاتک خنثی شد. رزمندگان در حال پیشروی بودند که از سمت چپ مورد حمله قرار گرفتند. از این زمان به بعد نیروهای این محور با محور فیاضیه هماهنگ شده و به آنها دستور داده شد که با هم پیشروی کنند. ساعت 10 خاکریز دوم سقوط کرد و حدود 150 تن از نیروهای دشمن خود را تسلیم کردند. حدود ساعت 12 رزمندگان به خاکریز سوم رسیدند و ضمن پیشروی به سمت شمال، حدود 2000 تن از نیروهای سپاه و بسیج تا نزدیک پل حفار رسیده و به نیروهای محور فیاضیه برای تصرف این پل یاری رساندند.
د) محور جبهه فیاضیه
در جبهه فیاضیه تیپ 6 تقویت شده از لشکر 3 زرهی ارتش عراق مستقر بود. عراق در این جبهه و در حد فاصل کارون تا جاده اهواز، سه خط پدافندی داشت که جلوی خط اول را با مین و سیم خاردار مانع گذاری کرده بود و در پشت خاکریزها نیز با حفر کانالهای سر پوشیده، خطوط پدافندیاش را استحکام بسته بود. در مقابل، رزمندگان جبهه فیاضیه نیز موانع را شناسایی کرده و کانالهایی را حفر کرده بودند که پیشروی نیروها را با استتار تا زیر پای دشمن میسر میکرد. در این جبهه رزمندگان از سه محور وارد عمل شدند. نیروهای محور چپ (حاشیه کارون) پس از تصرف خاکریز اول با مقاومت شدید دشمن مواجه شدند. این در حالی بود که نیروهای محور راست نیز خاکریز اول را تصرف کرده بودند، لیکن نیروهای محور وسط به میدان مین برخورده و نتوانسته بودند عملیات خود را آغاز نمایند. این نیروها نیز پس از باز کردن معتبر در میدان مین برخورده و نتوانسته بودند عملیات خود را آغاز نمایند. این نیروها نیز پس از باز کردن معبر در میدان مین، در ساعت 3:30 بامداد توانستند به خاکریز اول دشمن برسند. در این میان تانکهای خودی قادر نبودند به درستی از محورها عبور کرده و نیروهای پیاده را پشتیبانی کنند. لذا تا ساعت 11 صبح غیر از یک گروهان تانک از تیپ 37 زرهی شیراز که حاشیه جاده را تأمین میکرد، دیگر واحدهای زرهی به خط اول دشمن نرسیده بودند. صبح روز دوم نیروهای دشمن که جلوی پل حفار موضع گرفته بودند، حمله ای تدارک دیده شد. در ساعت 15 درگیری شدید در این منطقه آغاز شد که تا ساعت 17 ادامه داشت. در این ساعت دشمن مغلوب شد و با به جا گذاشتن بسیاری از تجهیزات خود، از طریق پل حفار به غرب کارون عقب نشستند. رزمندگان خودی پس از دستیابی به پل آن را منهدم کردند و در ساحل کارون خط پدافندی تشکیل دادند. با اجرای عملیات ثامنالائمه (ع) منطقه شرق کارون از وجود ارتش عراق پاکسازی شد و آبادان پس از 349 روز از محاصره خارج گردید. مهمترین دستاوردهای این عملیات چنین است:
- منطقه شرق کارون به وسعت حدود 130 کیلومتر مربع به طور کامل از اشغال ارتش عراق آزاد شد.
- شهر آبادان از محاصره خارج و خطر اشغال آن برطرف شد.
- دو جاده مهم اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان از تصرف دشمن خارج شد.
- تلاشهای رژیم عراق برای بهره برداری سیاسی و نظامی از ادامه محاصره آبادان خنثی شد.
- بسیاری از نیروها و تجهیزات ارتش عراق مستقر در شرق کارون منهدم شد.
- نیروهای خودی از خطوط پدافندی پراکنده و گسترده در منطقه شرق کارون آزاد شدند و با اتکا به مانع طبیعی مناسب (رود کارون) با حداقل نیرو و امکانات خط پدافندی تشکیل دادند.
در این عملیات از ارتش عراق حدود 1500 تن کشته و حدود 1800 تن اسیر شدند و همچنین حدود 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 خودرو، 3 هواپیما و یک هلیکوپتر و تجهیزات بسیار دیگری منهدم شد و حدود 74 دستگاه تانک و نفربر،40 خودرو و تسلیحات و تجهیزات بسیاری به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد.
طراحی عملیات ثامنالائمه(ع)
- علل انتخاب منطقه شرق کارون
در این زمینه سردار صفوی در پاسخ به این سؤال که«اگر عدم پذیرش نیروهای حزب الله در جنگ به پایان نمیرسید، چه بازتابی در روند جنگ میتوانست داشته باشد؟» گفت: «قطعاً اگر عملیات ثامنالائمه(ع) موفق نمیشد، ورود حزب الله به جنگ با تأخیر انجام میشد. حتماً ما دوباره وارد جنگ میشدیم و حزب الله راه خودش را باز میکرد اما قطعاً یک تأخیر جدی صورت میگرفت و ممکن بود پیروزیهای بعدی با تأخیر صورت گیرد.»
پیامدها
- بازتاب عملیات
رادیو امریکا یک روز پس از آغاز عملیات، در گزارشی گفت:
در ایران هم زمان با انتشار گزارشهای ضد و نقیض درباره پیروزی بزرگ ایران در جنگ یک ساله آن کشور با عراق، زد و خوردهای شدیدی در نقاط مختلف پایتخت صورت گرفت، ولی خبرگزاری رسمی عراق تصرف مجدد آبادان را توسط نیروهای ایرانی تکذیب کرده است. در گزارش خبری رادیو بی. بی. سی با اشاره به اقدامات منافقین در داخل کشور، به طور تلویحی بر متناقض بودن اوضاع تأکید شده بود: نشانه شدت مناقشات سیاسی در داخل ایران نیز از این جا به دست میآید که در زمان وقوع جنگ در آبادان، حامیان و مخالفان دولت هم در تهران به مبادله آتش دست زدهاند.
رادیو صوت الجماهیر (بغداد) به نقل از یک سخن گوی صلاحیت دار، اخبار شکست قوای عراق را در شرق رودخانه کارون تأیید کرد و در توجیه آن گفت ((نیروهای نظامی ما (عراق) طبق برنامه عمومی آن وقت (شروع جنگ)، در شرق کارون حضور یافتند و علی رغم تلاشهای دشمن، در طول یک سال کامل در شرق کارون باقی ماندند. واحدهای دلیر ما هر بار چه به طور مستقیم و با ضد حمله، حملات دشمن را دفع میکردند و دشمن در روزهای اخیر آسیبهایی به پلهای ما بر روی کارون وارد ساخته و همچنین فعالیتهای نظامی علیه ما نموده است و این امر سبب شد تا فرماندهی کل تصمیم خود را دایر بر انتقال دادن واحدهای مذکور از شرق کارون به غرب کارون اتخاذ کند.)) پس از اعتراف عراقیها به پیروزی ایران، رادیو لندن در بررسی نتیجه این پیروزی گفت: پیروزی ایران، برای صدام حسین نه تنها یک عقب نشینی نظامی است بلکه یک عقب نشینی سیاسی نیز به حساب میآید.
نشریه ژاپن تایمز، پس از بررسی وضعیت سیاسی- نظامی ایران نوشت:
در خاور میانه اعتقاد راسخی وجود دارد که جنگ پایان نخواهد یافت مگر آنکه تغییرات عمده ای در دولت ایران یا عراق و یا هر دو صورت گیرد. بدون شک صدام از وجود جنگ داخلی بین چپگرایان و انقلابیون اسلامی در ایران خرسند است. به نظر میرسد این مسئله به اضافه رکود اقتصادی، رژیم خمینی را محکوم به فنا کند. به هر حال، آقای خمینی ضربه های پیاپی را پشت سر گذاشته است. جنگ با عراق یکی از عوامل ایجاد وحدت در ایران است...جنگ به بن بست کشانده شدهی ایران و عراق دیگر نگرانیهایی در منطقه خاور میانه و به طور کلی در جهان به وجود نمیآورد، اما این درگیری هنوز توان ایجاد بحران جدیدی را دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت، یا به دست فراموشی سپرد.
یکی از کارشناسان امریکایی مسائل نظامی در مورد بازتاب عملیات ثامنالائمه (ع)، بر این نکته تأکید کرد که پیشنهاد آتش بس یک ماهه در ماه نوامر (آبان)، متأثر از پیروزی ایران در آبادان در ماه اکتبر (مهر) بود. وی درباره اهمیت این پیروزی در کتاب خود نوشت:
پیروزی ایران در جبهه آبادان این حقیقت را آشکار کرد که برتری در قدرت زرهی و هوایی میتواند بی معنا باشد. علاوه بر این، پیروزی در آبادان هشدار برای غرب بود. حتی اگر نیروهای غربی که احتمالاً کارآمدتر از نیروهای عراقی در استفاده از قدرت هوایی و سلاحهای سنگین بوده باشند، در مقابله با نیروهای ایران باز هم با مشکلی که عراق گریبانگیر آن بود مواجه میشدند، خصوصاً این که دولتهای غربی از لحاظ سیاسی آمادگی پذیرش تلفات سنگین در یک جنگ کم شدت را ندارند.
کردزمن کارشناس آمریکایی امور نظامی، ماهیت شکل گیری نوع جدیدی از جنگ را مورد توجه قرار میدهد که شکست حصر آبادان نقطه آغاز تحقق آن بود. وی سپس مینویسد: هنوز مشخص نشده است که ایرانیان چگونه به این پیروزی دست یافتند.
امام خمینی(ره) با شناخت خود از روند تحولات، چند حرکت را به موازات هم اداره و هدایت کردند. امام(ره)، انتخاب ریاست جمهوری را به عنوان«یک امر حیاتی برای جمهوری اسلامی» ارزیابی کرده و حضور مردم را در صحنه ضروری و تعیین کننده خواندند. ایشان در دیدار با فرماندهان نظامی- پس از سقوط هواپیمای فرماندهان نظامی- فرمودند: «به انتخابات نظر کنید میفهمید که ایران پایدار خواهد ماند...وقتی میتوانند کودتا یا حمله کنند که ملت در صحنه نباشد، ولی وقتی ملت در صحنه بود، چه کاری از آنان ساخته است و در این جنگ فهمیده شد که ملت بی طرف نیست. ملت و ارتش ما قوی است و به خوبی مملکت را میتواند حفظ کند.» امام خمینی(ره) در 17 مهر 1360، ده روز پس از عملیات ثامنالائمه (ع) و سقوط هواپیمای فرماندهان نظامی، در حکم تنفیذ ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای فرمودند: شرکت بی سابقه مردم کشور امید بدخواهان را مبدل به یأس و طمع آزمندان را برای همیشه برید.
امام(ره) در جای دیگری از این حکم فرمودند: شرکت عمومی ملت شجاع و متعهد در انتخابات و پیروزیهای پی در پی قوای مسلح در جنوب و غرب و حضور مداوم ملت در سرتاسر کشور...کاخهای تخیلی آنان را فرو ریخت.
امام(ره) در پاسخ به تلگرام فرماندهان در مورد پیروزی در عملیات ثامنالائمه (ع)، پیامی صادر فرمودند که در واقع چارچوب و خط مشی قوای نظامی را مشخص کرد؛ امام(ره) اظهار امیدواری کردند: «آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر سرزمینهای میهن ما است، ملت شریف به زودی مشاهده کند. »
سردار محسن رضایی در زمینه تبیین استراتژی جنگ، و تأثیرات ناشی از تحولات سیاسی- نظامی میگوید:
دو کار اساسی انجام شد: یکی در عملیات و یکی در سازماندهی. در عملیات، طرح ریزی سلسله وار صورت گرفت، یعنی در حقیقت استراتژی نظامی شکل گرفت، دوم در سازماندهی، سپاه رفت به دنبال اینکه یک سازمان رزم برای خودش فراهم کند. این دو از اولین تحولات پس از عملیات ثامنالائمه (ع) است.
سردار غلامعلی رشید نیز دربارهی سازمان رزم سپاه و اقداماتی که انجام شد، میگوید:
سال دوم جنگ را سال رشد و تثبیت سپاه نام گذاری کردیم. بعد از عملیات ثامنالائمه (ع)، کلاهدوز شهید شد. آقا رحیم رفت تهران که مسئول طرح عملیات بشود، من هم به حکم فرمانده کل سپاه مسئول عملیات جنوب شدم...یادم هست که با شهید باقری نشسته بودیم به فکر تشکیل تیپ افتادیم و اینکه بعد از این، برای انجام عملیات بعدی (طریقالقدس) ما نیروی زیادی نیاز داریم و باید تیپ درست کنیم.
در عملیات ثامنالائمه (ع) نیروهای سپاه با سازمان گردان وارد عمل شدند و مفهوم تیپ پس از این عملیات شکل گرفت. درباره تشکیل تیپها و نام گذاری آنها، سردار رشید میگوید:
بیشتر اعداد ما برای نام گذاری مایل به اعداد تیپهای عراقی بودند تا ارتش خودمان. ارتش خودمان شماره های 64،81،92 و کلاً اعداد بالاتر از 40،30 را استفاده کردهاند ولی عراقیها 1 و 2 تا 12؛ ما آمدیم بین اینها را انتخاب کردیم و حداکثر را 41 گذاشتیم، اول که حکم دادیم تیپهای 14،25،8 تشکیل شد.
برادر محسن رضایی در توضیح این اقدامات میگوید:
ما بچه های سپاه را کاملاً جدا کردیم و گفتیم شما یک تیمی بشوید، طراحی عملیات بکنید و برادران ارتش هم یک تیم درست کنند و به صورت جداگانه، طراحی عملیات کنند، ولی بعد، در جلسه مشترک نظرمان را بگوییم، آنها هم نظرشان را بگویند. علت این تفکیک به خاطر این بود که میخواستیم به سپاه شکل بدهیم، یک سازمان درست کنیم. اینکه همین طوری بنشینیم در جلسات و معلوم نباشد کی چه میگوید، این یعنی اینکه هیچ وقت سپاه راه نیفتد و سازمان رزم سپاه شکل نگیرد، بنابراین، اولین تفکیک را ما قبل از عملیات طریقالقدس انجام دادیم و گفتیم سپاه با هویت سپاهی گری باید طرح ریزی کند و ارتش هم با هویت ارتشی گری طرح ریزی کند. برادرمان صیاد شیرازی خیلی مخالف بود، ولی ما حکم گرفتیم و گفتیم نه.
سردار رضایی در مورد طرح ریزی عملیات، و جلسات مربوط به آن میگوید:
جلسه ای در پایگاه منتظران شهادت- گلف سابق- گذاشته شد و با برادران صحبت کردیم که این طور درست نیست که ما میآییم برای یک عملیات این جا مینشینیم، ما باید یک سلسله عملیاتهایی را طرح ریزی کنیم.
سردار رضایی همچنین در مورد نتیجه این تلاشها و طرح ریزی سلسله عملیاتهای دوازدهگانهی کربلا میگوید:
بعد از عملیات ثامنالائمه (ع) ما وارد دوران جدید و یک استراتژی جدید شدیم که قرار شد در مرحله 12 عملیات شامل کربلای 1 تا 12 عملیات اولین عملیاتهای منظمی بودند که از یک جایی شروع میشد و به جایی ختم میشد و پشت سر هم انجام میگرفت. مشخص بود هر عملیات کجا صورت میگیرد، حتی اسم گذاری هم شده بود.
اهداف مورد نظر در استراتژی جدید که بر پایه ترکیب و هماهنگی ارتش و سپاه تدوین شده بود، عبارت بودند از:
الف) انهدام نیرو و امکانات دشمن برای کاهش توان نظامی عراق.
ب) آزادسازی نیروهای خودی از خطوط پدافندی و تمرکز قوا برای اجرای عملیات در سایر مناطق اشغالی.
ج) آمادگی برای حمله نهایی و تعیین کننده به دشمن.
متن تلگراف فرماندهان عملیات ثامنالائمه (ع) به امام خمینی(ره):
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فرمانده کل قوا. در اجرای فرمان آن امام امت، دایر بر شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای متجاوز در شرق رود کارون و بر اساس طرح پیشنهادی نیروی زمینی و سپاه در شورای عالی دفاع که در حضور جنابعالی ارائه و مورد تصویب قرار گرفت، در سحرگاه روز پنجم مهرماه با شرکت لشکر 77 تقویت شدهی خراسان و سپاهیان پاسدار انقلاب و نیروی هوایی و هوانیروز و ژاندارمری و فدائیان اسلام و سایر و نیروهای مردمی، اجرا و ظرف چند ساعت با اجرای یک مانور ماهرانه نیرویی از دشمن متجاوز عراق به استعداد یک لشکر تقویت شده اسیر و مجروح و منهدم و متواری گردید و شمال آبادان و شرق رود کارون باز پس گرفته شد و به طور کلی محاصرهی آبادان شکسته شد. ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این پیروزی را مرهون لطف خداوند و رهنمودهای امام(ره) امت میدانند و این پیروزی را به امام(ره) امت و ملت ایران تبریک عرض میکنند.
جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرتیپ فلاحی
فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرتیپ قاسم علی ظهیرنژاد
فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،محسن رضایی
مجله پانوراما چاپ ایتالیا با استناد به گزارش سرویسهای مخفی غرب نوشت:
صد گروه ضد حکومت اسلامی در ده استان کشور از آذربایجان گرفته تا کردستان و سیستان و بلوچستان
پایگاههای مستحکمی در اختیار دارند به طوری که پرنسس اشرف پهلوی و عراقیها در همه این جنبشها 50 میلیون دلار سرمایه گذاری کردهاند.
. طبق محاسبات متخصصان غربی در تهران، شمارش معکوس در ایران از هم اکنون آغاز شده است و احتمال دارد درگیری بین پرزیدنت بنی صدر و رهبران انتگرالیست اسلامی پس از درگذشت امام خمینی(ره) به بروز یک واکنش غیر قابل کنترل منجر گردد. در این باره نخست مبارزات خونین بر سر کسب قدرت و سپس برخوردهای بین احزاب و... سر گرفتن حمله شدید عراق و در پایان همه اینها تجزیه خاک ایران تحقق میپذیرند.
برخی رسانه های غربی اقدامات نیروهای امنیتی ایران را در دستگیری ضد انقلابیون- که با استراتژی مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی قصد ترور و ایجاد رعب و وحشت در جامعه داشتند- عملی نافض حقوق بشر اعلام نمودند و پیامد آن را وحدت بیشتر نیروهای معارض و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیش بینی کردند.
روزنامه الاهرام در این باره نوشت:
مقامات ایرانی حملات خود را جهت دستگیری مخالفان همزمان با اجرای احکام اعدام به صورت بی سابقه ادامه میدهند. رهبران مخالفان از پاریس (بنی صدر و رجوی) که اعضای آنان متشکل از هزاران نفر میباشد از مرزهای ترکیه و ایران آماده حمله همه جانبه برای سرنگونی رژیم خمینی(ره) میشوند.
مجله تایم نیز از قول مسعود رجوی نوشت:
خمینی خیلی ضعیف است...90 درصد از رهبری خمینی از بین رفته است...مردم واقعاً خوشحالند و به ما (من و بنی صدر) تبریک میگفتند. ما (اکنون) در خط حمله هستیم و خمینی در خط دفاع.
و سرانجام نشریه فایننشال تایمز (چاپ انگلستان) نوشت:
تمام این مسائل احتمالاً بسیاری از مقامهای کشورهای غربی را بر آن داشته تا امیدوار باشند که انقلاب اسلامی رو به اضمحلال است و بر اثر گروهی و آشفتگی اقتصادی، ایران تجزیه خواهد شد.
بحران داخلی که حاصل اقدامات گروه های ضدانقلاب با پشتیبانی رژیم عراق و غرب و آمریکا بود، همراه تبلیغات گستردهی رسانه های غربی و همچنین اوضاع نامناسب جبهه های جنگ و استقرار قوای دشمن در سرزمینهای جمهوری اسلامی و عدم تحرک لازم برای بیرون راندن نیروهای مهاجم، در آستانه عملیات ثامنالائمه(ع)، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را چنان متزلزل ترسیم کرده بود که اکثر دشمنان و حتی خیلی از غیر دشمنان، انتظار فروپاشی این نظام را میکشیدند.
این وضعیت ارتش عراق را نیز امیدوار کرده بود تا با ادامه استقرار نیروهای خود در شرق رودخانه کارون و محاصره آبادان در انتظار گشایشی فوقالعاده برای بن بست جنگ باشد. این تلقی زمانی بیشتر قوت گرفت که نیروهای عراقی توانستند عملیات رزمندگان (موسوم به عملیات شهید چمران) را که در 3/5/1360 در جاده ماهشهر- آبادان با هدف شکستن حلقه محاصره آبادان به اجرا درآمد، سرکوب کنند.
با این همه دشمن در یک غفلت استراتژیک به سر میبرد. غفلتی که ناشی از عدم دشمن از خردورزی جوهری رزمندگان و فرماندهان و مؤانست بی بدیل آنان با یکدیگر بود و همین توانسته بود به رغم نگرانی آنان از اوضاع داخلی، مدیریت عملیات را بسیار توانمند کرده و در پیروزی عملیاتهای نیروهای انقلابی نقش بارزی ایفا کند. این ویژگی نه تنها برای دشمن ناشناخته بود، بلکه در اردوی خودی نیز تئوریزه نشده بود و برای بسیاری ملموس نبود. زیرا واقعیتی بود که با انقلاب اسلامی به وجود آمده بود.
اگرچه از جنبه ظاهری و معادلات نظامی و ابعاد فیزیکی آن، دشمن در برتری نظامی قرار داشت و رزمندگان از این بٌعد در استضعاف کامل بودند، اما قدرت ناشی از دو پدیده به ظاهر متضاد و ناهمخوان «حماسه و عرفان» که بر خرد و معنویت استوار بود، چنان قدرتی را برای رزمندگان به ارمغان آورده بود که تحول در سازمان دهی نیروها و افزایش قدرت رزمی واحدهای عملیاتی برای قبول مسئولیتهای بزرگتر در عرصه نبرد را مهیا کرد.
رژیم عراق بعد از اشغال خرمشهر، محاصره آبادان را نیز برگ برنده ای در دست خود تلقی میکرد و صدام گاه و بی گاه ادعا میکرد که هر موقع لازم بداند آبادان را هم تسخیر خواهد کرد. لذا محاصرهی آبادان از آغاز تهدیدی بالقوه و جدی برای آبادان به شمار میرفت. پس از ناکامی عملیاتهایی که با فرماندهی بنی صدر برای شکست محاصره آبادان صورت گرفت با توجه به اهمیت و ارزش منطقه، موقعیت نیروهای خودی و وضعیت زمین و نحوهی استقرار دشمن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فروردین 1360 طرح ریزی عملیات در این منطقه را به طور جدی آغاز کرد به خصوص که امام خمینی(ره) نظر صریح خود را مبنی بر ضرورت شکستن حصر آبادان اعلام کرده بود. به هر حال، پس از یک ماه، مراحل طرح ریزی و سپس پیگیری تصویب عملیات با ترکیب برادران محسن رضایی، رحیم صفوی، حسن باقری ، غلامعلی رشید و سرهنگ صیاد شیرازی به شکل جدیتری ادامه یافت. پس از ملاقات سرهنگ شیرازی با رئیس وقت شورای عالی دفاع (آیت الله خامنه ای) و اخذ تدبیر از ایشان، قرار شد این عملیات به صورت مشترک با نیروهای ارتش انجام شود. نماینده سپاه طرح را در جلسه ای که نماینده حضرت امام(ره)، آقای هاشمی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و سایر اعضای شورای عالی دفاع حضور داشتند، ارائه کرد که مورد تصویب قرار گرفت؛ و چنین شد که آبادان، آبادان ماند و تا ابد خواهد ماند...
- عملیات ثامنالائمه (ع) نقطه عطف دفاع مقدس
کانون مرکزی و نقطه ثقل تحول در جنگ را بدون شک باید حضور جدی و همه جانبه سپاه و بسیج در جنگ دانست، زیرا با حضور سپاه، تغییر استراتژی جنگ محقق شد و درک روشنی از ناکامیهای بنی صدر و ارتش در آزاد سازی مناطق اشغالی به وجود آمد.
شهید حسن باقری در فروردین 1360 پس از بحث با برخی از مسئولین سپاه درباره ضرورت تغییر استراتژی جنگ میگوید: «باید به خود جرات داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است استراتژی جنگ عوض شود.»
تأکید بر ضرورت تغییر استراتژی جنگ به موازات ایجاد تردید درباره فرماندهی بنیصدر در سطوح بالای کشور و شورای عالی دفاع، بخشی از موانع موجود را برای ایفای نقش تعیین کننده سپاه در جنگ، برطرف ساخت.
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران در این زمینه میگوید:
«استراتژی نظامی بهطور کلی در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژی جدید نیروهای حزب الله آغاز شد. نیروهای حزب اللهی آمدند و جنگ انقلابی را تدوین کردند و بر اساس آن یک سری عملیاتهای محدود انجام شد.»
دکترین جدید نیروهای سپاه و بسیج، شامل اصولی بود که با تفکر بنیصدر در تعارض بود.
این اصول چنین بود:
1- حملات پی در پی به دشمن با اجرای عملیات محدود.
2- تکیه بر عوامل معنوی همچون وحدت، ایمان و عشق به شهادت.
3- اتخاذ تاکتیکهای جدید با اتکاء بر نیروهای پیاده و اجرای عملیات در شب.
ستاد عملیات جنوب طی تحلیلی در مورد اتکاء به نیروهای پیاده چنین مینویسد:
«با طولانی شدن جنگ، توجه سپاه و نیروهای مردمی بر روی این نکته متمرکز شد که با توجه به محدودیت و آسیبپذیری وسایل نظامی و عدم امکان جایگزینی آن (با موقعیت فعلی انقلاب اسلامی ایران، به علت مخالفتش با ابرقدرتهای سازنده این وسایل) بهترین راه، تأکید بر نیروهای پیاده میتواند باشد.»
در مرحله جدید در فاصله زمانی اسفند 1359 تا مهر 1360 بیش از 20 عملیات محدود طرحریزی و اجرا شد.
مشخصه این عملیاتها دستیابی به روشهای جدید برای شکستن خطوط دفاعی دشمن، با اتکاء بر نیروهای بسیجی و سپاه بود.
در روش نظامی منطبق بر آییننامههای ارتش، مواضع دفاعی دشمن عمدتاً میبایست با اتکاء به آتش و نیروهای زرهی درهم شکسته و سپس پیشروی در عمق انجام میگرفت. در روش جدید برای غافلگیری دشمن و جبران کمبود امکانات، عملیات در شب و با تکیه بر نیروهای پیاده که از روحیه شهادت طلبی برخوردار بودند طرح ریزی میشد.در این مرحله تجهیزات ارتش شامل توپخانه و زرهی تنها نقش آتش پشتیبانی کننده داشتند. با طرح جدید عملیاتها روحیه یاس و ناامیدی در نیروهای نظامی و سیاسیون برطرف شد و در عین حال زمینه را برای پشت سر نهادن بیثباتی سیاسی در کشور آماده ساخت.
همچنین زمینههای طرح ریزی عملیات گسترده و آزادسازی کلیه مناطق اشغالی را فراهم نمود.
البته دشمن نیز بخشی از تغییرات تاکتیکی را درک کرد و برای ممانعت از غافلگیری دستورالعملهای جدیدی صادر کرد که در آن بر آمادگی دفاعی تاکید شده بود.
آیت الله خامنهای به عنوان نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع در تحلیلی از روند جنگ چنین میگویند:
«کلاً تا قبل از عملیات ثامنالائمه (ع)، عملیات ما غالباً موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودی موفق بوده و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامنالائمه (ع)نیروهای مردمی به کار گرفته نمیشد.
یعنی از بسیج و سپاه در عملیات به صورت کامل خبری نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این مسئولین نظامی هم حاضر نبودند حتی سپاه را در حیطهی کار نظامی راه بدهند و لذا یکی از درگیریهای ما با بنیصدر، همین مسئله بود.
نیروهای محدود ارتش هم طبیعی بود که با فرماندهای مثل بنیصدر شانس موفقیت بسیار کمی را داشتند و عملاً هم موفق نبودند.»
همچنین ایشان در جایی دیگر با اشاره به تأخیر در فتح خرمشهر چنین میگویند:
«به اعتقاد من خرمشهر یکسال دیر برگشت، چرا که سال گذشته سپاه جدی گرفته نمیشد و وجود سپاه در سازمان رزم فرض نمیشد».
محسن رضایی نیز در مورد دستور امام(ره) مبنی بر شکست حصر آبادان چنین میگوید:
«حضرت امام(ره) مدتها بود که دستور داده بودند که حصرآبادان شکسته شود. اما مدیریت اولیه جنگ بهای لازم را برای این کار نمیداد و حتی بقایای این مدیریت هم با اینکه بنیصدر کنار رفته بود، باز به سختی زیر بار حمله به این منطقه میرفتند، بهطوری که طرح سپاه در اوایل فروردین سال 60 آماده شد ولی شش ماه طول کشید تا عملیات اجرا شود».
امام خمینی(ره) نیز مدتی بعد از حادثه هفتم تیر ماه، خطاب به شورای عالی دفاع چنین میگونید:
«چرا حمله نمیکنید. بنیصدر هم همیشه امروز و فردا میکرد و میگفت یک ماه دیگر طراحی داریم. اگر نمیخواهید بجنگید بگویید تا تکلیف خودمان را بدانیم».
سرانجام عملیات ثامنالائمه (ع) با هدف شکست حصر آبادان در تاریخ 5 مهر 1360 در شرق رودخانه کارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، کلیه مواضع دشمن در هم کوبیده و کلیه اهداف عملیات تأمین شد.
در این عملیات سردار صفوی (فرمانده ستاد عملیات جنوب) با همراهی شهید احمد کاظمی (فرمانده تیپ 8 نجف اشرف) در جبهه فیاضیه، ایستگاه 7 و 12 سردار مرتضی قربانی (فرمانده لشکر 25 کربلا) و سردار رشید (جانشین ستاد عملیات جنوب) با همراهی تیپ 2 لشکر 77 ارتش و در جبهه دارخوین شهید حسین خرازی (فرمانده تیپ 14 امام حسین(ع)) و شهید حسن باقری (فرمانده اطلاعات ستاد عملیات جنوب) وارد عمل شدند. همچنین از محور ماهشهر به آبادان هم عملیات ایذایی انجام شد که البته چون عمق جبهه دشمن کم بود خیلی وارد نشدند. پیروزی در عملیات ثامنالائمه (ع)، نیروهای انقلابی را برای ادامه جنگ مطمئن کرد و وضعیت روانی مناسبی در جامعه به وجود آمد و امید و اعتماد برای کسب پیروزی حاصل شد. در نتیجه این تحول، موقعیت و زمینه لازم برای طرح ریزی استراتژی آزاد سازی مناطق اشغالی بر اساس ساختار و ترکیب جدید نیروها و استراتژی و تاکتیکهای جدید فراهم کرد.
پیروزیهای حاصله در صحنه سیاسی کشور با انتخاب آیت الله خامنه ای به ریاست جمهوری و گذر از مرحله بحران و بیثباتی همراه با پیروزی در عملیات ثامنالائمه (ع) به دو اقدام اساسی انجامید:
نخست اینکه سپاه سازمان رزم جدید خود را توسعه داد و دیگر اینکه به موازات گسترش سازمان رزم، اقدامات جدی و اساسی را برای طرحریزی یک سلسله عملیات با هدف آزاد سازی کلیه مناطق اشغالی آغاز کرد.
- یادمانهای مرتبط با عملیات ثامنالائمه (ع)
مهمترین عملیاتی که در آبادان توسط رزمندگان ایرانی صورت گرفت، عملیات ثامنالائمه (ع) بود.
در عملیات ثامنالائمه (ع) رزمندگان از جبهه دارخوین به مواضع دشمن یورش بردند.
محورهایی از عملیاتهای ثامنالائمه (ع) در شهرستان خرمشهر به اجرا درآمد.
روستای مارد تا عملیات ثامنالائمه (ع) همچنان در اشغال عراق باقی ماند.
با انجام عملیات ثامنالائمه (ع) در تاریخ 5/7/1360 دشمن به طور کلی از ساحل شرقی کارون بیرون رانده شد.
- خاطرات مرتبط با عملیات ثامنالائمه (ع)
مجروح
یک خاطره از عملیات آبادان دارم، دوستان تعریف میکردند، یکی از پرسنل گردان در هنگام عملیات مجروح میشود و نامبرده را با آمبولانس به عقب جبهه تخلیّه مینمایند، آمبولانس ضمن حرکت به طرف پشت جبهه با مین دشمن برخورد مینماید و این مجروح دوباره تمام بدنش مجروح و استخوانهایش میشکند اما باز هم زنده میماند تا اینکه به شهر اهواز میرسد و در بیمارستان بستری میگردد، ایشان و تعدادی از مجروحین دیگر را با هواپیمای سی 130 ارتش که فرماندهان ارتش را از اهواز به تهران ترابری مینمود به تهران میفرستند، هواپیما در کهریزک تهران دچار نقص فنی میشود و با شدّت به زمین برخورد مینماید و تعدادی از فرماندهان از جمله سرتیپ ولی ا... فلّاحی جانشین رئیس ستاد مشترک، سرهنگ نامجو وزیر دفاع، برادر جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، سرتیپ فکوری فرمانده نیروی هوایی و سرهنگ کلاهدوز قائم مقام سپاه شهید میشوند و این برادر باز هم زنده میماند. در اینجا انسان به عظمت خداوند پی میبرد که چگونه یک نفر در عرض سه روز، سه بار دچار سانحه میشد ولی زنده میماند.
تیربار
سرباز علی اکبر آهنگران یکی از اقوام نزدیک من است و در عملیات ثامنالائمه(ع) آبادان، تیربارچی گروهان دوم یعنی گروهان مجاور ما بود (تیربار ژ 3 سه نفر خدمه دارد و وزن آن 5 / 11 کیلوگرم است که حمل آن با چند قطار یا نوار فشنگی، آن هم در تاریکی شب و زیر آتش دشمن کار بسیار سختی بود). ایشان میگفت:
کمکیهای من مجروح شدند و من در هنگام جابجایی تیربار (مسلسل) دو پایه آن را گم کردم، به علت گرد و خاک زیاد لوله آن هم گیر کرده بود و تیراندازی نمیکرد، واقعاً گریهام گرفته بود و هیچ کاری نمیتوانستم انجام بدهم. استوار نادر بیک زاده گروهبان دسته به من گفت: حالا که تیربار گیر کرده و کاری نمیتوانی انجام بدهی تیربار را پنهان کن، من اسلحه کلاشینکف غنیمتی دارم همین را بگیر، بعد از اینکه عملیات تمام شد بیا و تیربار را در بیاور. من هم تیربار را یک جای مشخص که نزدیک جاده آسفالته بود زیر خاک پنهان کردم و یک نشانی هم گذاشتم، چون نزدیک به یک پل در جاده آسفالت بود میتوانستم روزهای بعد آن را پیدا کنم، که این کار را دو روز بعد انجام دادم. کلاش را برداشتم و تا آماده شدم از نفرات گروهان عقب افتادم، یکی از برادران سپاهی که با گروهان ما ادغام بودند، گفت: هوا کم کم رو به روشنایی می رفت و حدود ساعت 5 صبح بود ، که این برادر با نارنجک دستی به سنگرهای استراحت عراقی می رفت و یک نارنجک به داخل آن می انداخت من هم پشت سر او می رفتم ، همین طور چند سنگر پاکسازی شده بود به سنگر آخری که رسیدیم ضامن نارنجک را درآورد که به داخل سنگر بیندازد ، یک عراقی جا مانده یا پنهان شده در سنگر به محض این که برادر پاسدار را دید که نارنجک را در دست دارد پرید و او را بغل کرد که او نارنجک را به داخل سنگر نیندازد ، برادر پاسدار هم فکر کرد عراقی قصد هجوم به او را دارد با هم گلاویز شدند .
من هم نمی دانستم چکار بکنم اگر شلیک کنم هر دو نفر کشته می شوند ، اگر نزنم مشخص نیست چه می شود ! ناگهان نارنجک منفجر شد و هر دو نفر در بغل یکدیگر تکه تکه شدند ، آن برادر پاسدار که من حتی نامش را نمی دانستم شهید و آن عراقی هم معدوم گردید . من این صحنه را هیچ وقت فراموش نمی کنم .
شهید حاج مصطفی هزاردستان قبل از شهادت در مورد پل بشكهاي بهمنشير میگوید:
«قبل از عملیات ثامنالائمه(ع) روی رودخانه بهمنشير پل احداث کردیم ، این اولین پلی بود که زده ميشد و ارتباط رودخانه بهمنشير را در فيّاضيِّه به آن سمت رودخانه مربوط می کرد. همة بچه ها آن طرف رودخانه بودند بدون آنكه كوچكترين راه عبوریغیر از آب و قایق داشته باشند. برادران رزمندهزخميها را ميآوردند و کنار آب داخل قايقها ميگذاشتند و به این طرف منتقل ميكردند. ما زخميها را مشاهده می کردیم که بعضي از آنها درون آب ميافتادند. برادران جهادگر پیشنهاد کردند روی بهمنشير پلی احداث شود تا تردّد رزمندگان با سهولت انجام شود. گرچه ما با احداث پل آشنا نبودیم ، امّا چون آنها پیشنهاد کردند که شما در این محل پلی احداث کنید، تصمیم به احداث پل گرفتیم. تا لااقل بتوانیم زخميها را به این طرف رودخانه بیاوریم و آنها را داخل قایق نگذاریم كه درون آب بیفتند، ملاحظه می کنید که ما به چه شکل قبول کردیم و به حول و قوّۀ الهی و با کمک فکری که خداوند عالم عنایت فرمود، موفق شدیم پلی بزنیم که ماشین از روی آن تردّد ميكرد. از آن به بعد، وقتی دیدیم عملکردش صحیح است، شروع کردیم به پل زدن .»
پس از موفقیت این پل بسیار مهم، برادران مبتکر به ساخت پل دیگري در محل اتصال جادۀ وحدت به بهمنشير اقدامنمودند که در خارج شدن آبادان از محاصرۀ دشمن تأثیر چشمگیری داشت. در حقیقت، با احداث پل بشكهاي شهید هزاردستان و احداث جادۀ وحدت -به مسؤولیت سرداران رشید اسلام، مهندس شهید محمد طرحچی و شهید محمد شهشهان- و همچنین احداث پل دوبهاي در محلّ اتصال جاده به رودخانۀ بهمنشير، عملاً مقدّمات شکست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه(ع) ، فراهم گردید.