شهید غلامحسن جمعه گی
تاریخ تولد : 1341/02/01
نام : غلامحسن محل تولد : مشهد
نام خانوادگی : جمعهگی تاریخ شهادت : 1363/08/28
نام پدر : ابراهیم مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : یگان خدمتی :
گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
گلزار : بحراباد
rId6
خاطرات
- یادم هست یکدفعه که پسرم غلامحسین جمعگی به مرخصی آمده بود قرار بود تا برای دیدن خواهرش به خانه آنها برود ولی چند ساعتی از آن که قول داده بود دیرتر به خانه آنها می رود و چون او همیشه خوش قول بود دخترم نگران می شود و در جلوی درب حیاط منتظر ایشان می ایستد وقتی غلامحسین به خانه آنها می رسد از او سوال می کند که چرا اینقدر دیر آمدی و کجا بودی او چیزی نمی گوید ولی با اصرار زیادی که دخترم می گوید من در بهترین جای زمین بودم و دیگر ادامه نمی دهد و بعد ها ما فهمیدیم در بین راه به دیدن مادر شهیدی رفته بود تا از او خبری بگیرد و به او دلداری بدهد و در کارهایش به او کمک کند .
- یادم هست یک دفعه که برادرم غلامحسین جمعگی به مرخصی آمده بود به من گفت: کمی خسته ام می خواهم بخواهم . شما یک ساعت دیگر مرا صدا بزنید می خواهم جایی بروم . یک ساعت که گذشت من به خاطر اینکه او به قولش که داده بود برسد رفتم بالای سرش نشستم و او را چند بار صدا زدم اما او به علت خستگی زیادی که داشت بلند نمی شد من هم بالای سر او نشستم و سرش را روی پایم گذاشتم . همین طور که دست بر روی سرش می کشیدم متوجه زخمی که بر روی سرش بود شدم . صبر کردم تا از خواب بیدار شد . از او پرسیدم : چه شده ؟ اما او از جواب امتناع کرد و گفت : چیز خاصی نیست ولی با اصرار من گفت : وقتی در منطقه بودیم با یکی از دوستانم قصد داشتیم تا از منطقه ای به منطقه دیگر برویم ولی جاده ای که مسیرما بود را عراقی ها زیر آتش گرفته بودند و نمی شد از آنجا عبور کنیم . من که حوصله ام سر رفته بود گفتم : صبر بس است به امید خدا موتور را روشن کن حرکت می کنیم . وقتی حرکت کردیم هنوز دو قدمی نرفته بودیم که یک گلوله خمپاره درست در جایی که ما ایستاده بودیم به زمین خورد و منفجر شد و از ترکش های پخش شده آن باعث مجروحیت من و دوستم شد .
منبع سایت یاران رضا