شهید محرم رحمانی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۲ توسط Shojaea98 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

بسمه تعالی

نام محرم رحمانی

نام پدر علی

نام مادر معصومه

محل شهادت صالح آباد

محل تولد تاکستان

تاریخ تولد ۱۳۴۰/۰۴/۱۰

محل شهادت صالح آباد

تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۰/۱۰

استان محل شهادت ایلام

شهر محل شهادت مهران

وضعیت تاهل متاهل

تعداد پسر ۱

تعداد دختر ۰

تحصیلات سوم متوسطه

رشته علوم انسانی


محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید قزوین - تاکستان

زندگی نامه

رحمانی، محرم: دهم تیر ۱۳۴۰، در شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش علی، کارمند آموزش‌وپرورش بود و مادرش معصومه نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند. گروهبان‌دوم ارتش بود. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. دهم دی ۱۳۶۴، در بمباران هوایی صالح‌آباد بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است

وصیت نامه

بى عشق خمینى نتوان عاشق مهدى شد. درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران، امام خمینى. من چند ماه بعد از حمله صدامیان کافر به مملکت اسلامی مان، آرزو مى‌کردم که به جنگ با آن ها رفته تا کمکى به برادران رزمنده باشم و با این کار بتوانم دینم را به اسلام و قرآن و ایران انجام دهم، اما چون به مدرسه مى‌رفتم، نمى‌توانستم به جبهه بروم. آن روز ها در مدرسه، خانه، مسجد و در همه جا آرزو مى‌کردم به جبهه نور علیه ظلمت عزیمت کنم ولى نمى‌شد. همیشه سر نماز از خداوند مى‌خواستم که مرا به آرزویم رسانیده و به جبهه بیایم. آرزوى دیگرم پیروزى رزمندگان در جنگ بود. و روزى به این آرزویم رسیدم که امام فرمودند:((جوانان به جبهه رفته و کار را یکسره کنند)) این فرمایشات مانند یک وحى آسمانى بود و شوق مرا براى آمدن به جبهه صد چندان کرد، دیگر حوصله درس خواندن نداشتم و از خداوند مى‌خواستم مانند کبوتران به من دو بال بدهد تا بتوانم به سوى جبهه پرواز کنم و همین فکر باعث شد نتوانم درسم را به خوبى خوانده و در کلاس دوازده قبول نشدم. البته از این موضوع ناراحت نشدم چون توانستم به خدمت مقدس سربازى رفته و از این طریق راهى جبهه شوم. چند مرتبه خواستم از کانال بسیج وارد شوم که نشد. تا اینکه در تاریخ ۱۵/۷/۶۲، به استخدام نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران درآمدم و دعا مى‌کردم که ارتش مرا به جبهه بفرستد اما چون در قسمت اطلاعات و حفاظت لشگر بیست و یک حمزه بودم مرا در تهران نگه داشتند. مدتى در تهران بوده و براى آمدن جبهه روزشمارى مى‌کردم و آخر سر من به صورت داوطلبانه راهى جبهه شدم. در قسمتى که من کار مى‌کردم و تمامى خواسته‌ام رفتن به خط مقدم بود و هر وقت بچه‌ها به خط مقدم مى‌رفتند، با حسرت به آن ها نظاره مى‌کردم، نمى‌دانم چرا شانس با من یار نبود که در خط مقدم باشم ولى امیدوارم آن روز فرا برسد. ان شااله، تا در خط مقدم اسلحه بر دوش گرفته و با صدامیان کافر جنگیده، پیروزى نهایى نصیب لشگریان اسلام گردد و اگر در این راه شهید شدم، چند وصیت دارم: اول سخنم با پدر عزیزم مى‌باشد! در موقع خواندن نماز و قرآن، اول پدر جان براى سلامتى رهبر کبیر انقلاب امام عزیز دعا کن. پدر جان! اگر من شهید شدم، زیاد ناراحت نباش که من به آرزویم رسیده‌ام، دیگر این که براى پیروزى رزمندگان اسلام دعا کنید. و سخنى با مادر عزیزم! مادر جان اولاِ شیرت را حلالم کن، اگر شهید شدم برایم، زیاد ناراحتى نکرده و به جاى آن از همسرم مواظبت کن که او در تاکستان غریب. است از او خیلى مواظبت کن و من هم روز قیامت نزد سرور شهیدان حضرت امام حسین (ع) و مادر بزرگوارش حضرت زهرا (س) از شما پدر و مادر شفاعت خواهم کرد. وصیتى با برادرم اسحق دارم: برادر جان! از پدر و مادر، فرزند و همسرم کاملاِ مواظبت کن آن ها را دلدارى داده و مراقب زندگیم باش، انشااله، روز قیامت نزد على‌اکبر (ع) از تو شفاعت خواهم کرد. وصیتى با همسرم: همسر مهربانم از یگانه فرزندمان مصطفى به خوبى پرستارى نما. تا آنجا که ممکن است او را بى‌سرپرست نگذار که به یارى خدا روز قیامت نزد زینب (س) تو را شفاعت مى‌کنم. قرض و طلب و دیگر موارد را به همسرم گفته ام و او مى‌داند. به پدر و مادر گفته تا آن ها عمل نمایند. برادرانم! کرم، خیراله، جمشید و محمد وصیت مى‌کنم که ادامه دهنده راه من باشید. امام عزیز و رهبر کبیر انقلاب اسلامى و رزمندگان غیور را در جبهه‌ها تنها نگذارید. با رهبرى امام بزرگوار و یارى رزمندگان، صدام و صدامیان را از مملکت اسلامى دور ریخته و مرقد مطهر حسین‌بن على (ع) را آزاد سازید. به خواهرانم وصیت مى‌کنم که از همسر و فرزندم به خوبى مراقبت به عمل آورید و نگذارید زیاد ناراحت شود و خودتان نیز ناراحت نبوده و گریه نکنید، در آخر باز هم سفارش مى‌کنم از همسر و فرزندم مصطفى به خوبى مراقبت کنید. خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدى (عج) خمینى را نگهدار. والسلام علیکم و رحمک‌اله و برکاته. محرمعلى رحمانى[۱]

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

رده‌ها