شهیدحسین اهرودی گوش
نام:حسین/اهرودی گوش
نام پدر: محمداسماعیل تاریخ تولد : 1349/06/07 محل تولد : مشهد تاریخ شهادت :1365/04/11 مکان شهادت : مهران گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : خواجهربیع
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم بسم رب الشهدا و الصديقين والعاشقين با نام الله و با سلام به حضور يگانه منجي عالم بشريت ولي عصر (عج) که تمام جان ها در راه ديد اين شمع منور و حقيقت به مثال پروانه اي در خون خود مي غلطد و با درود به خدمت پدر پير اين امت که براي اولين مرتبه بعد از حضرت علي (عليه السلام) توانست امتي ضعيف و از خود بي خود شده اي را که بازيچه هوس هاي شيطاني قدرتهاي بزرگ قرار گرفته بود و غرق در انواع فسادها و دزديها به مانند دکتري دلسوز و زحمت کش اين چنين مردمي را دوباره به نحوي به سوي حقيقت که همانا اسلام راستين است سوق داده و رهنمون شود و به حق که ما توانسته ايم خواسته هاي اين ملکه کنوني اسلام را برآوريم سيدي که خود سوخت تا شايد روشنايي راه ما باشد و ما اين نور را ديديم و به گمراهي کشيده شديم البته نه اين که ديگر ياوري ندارد ياوران اين امام کسانيند که اکنون در جبهه ها به جانبازي مشغولند جبهه اي که تا چند سال پيش عشق اين ملت بود و مرکز روحانيت و عرفان اينک تبعيدگاه اين مردم شده چرا؟ از هر که مي پرسي که چرا به جبهه آمدي مي گويد حال که قرار است ما بميريم پس چه بهتر که در سنگر و در راه دفاع از اسلام کشته شويم. مگر هدف فقط مردن است چرا مردم تا اين حد مرگ را در جلوي خود و نزديک مي بينند انسان تنها که براي مردن به اين لجنزار پا نگذاشته مقصود شناخت خود است که هنوز که هنوز است کسي خود را نمي شناسد فقط توانسته با مقداري لوس بازي خودش را به مقامي برساند و شروع کند به استثمار و اذيت و آزار اين مردم که چه؟ براي اينکه نشان دهد مسئول شده از قديم گفتن که: چو گدا معتبر شود ز خدا بيخبر شود شايد اين شعر جداً راست باشد. در حال حاضر اينجور افراد اکثراً با انواع و اقسام خود شيرين کردنیها به اين مقام ها دست يافته اند و هر مسلمان حزب اللهي که دم از حقيقت و يا انتقادي بزند به وسيله همين افراد تحت عنوان خلاف شرع انجام داده و منافق و يا ضدانقلاب است يا از کار برکنار شده و يا به گوشه سلولها هدايت مي شود. بهر حال اينکه مردم تا بحال اين انگارها را از اين مسئوليتها به دور انداخته اند به خاطر آبروي اسلام و حق پدري و رهبري اين امام است که بر دوش ماست و تا خاتمه اين جنگ خانمانسوز بايد همه سکوت اختيار کرده و نقطه ضعف به دست جهانخواران بينالمللي ندهند جبهه بهترين مکانيست که انسان از هيچ موضوعي خبر ندارد و تنها جايي است که خود فرد تمام مشکلات زندگي را فراموش مي کند و شايد تحت تأثير عده قليلي که جداً براي دفاع از حقانيت اسلام به جبهه آمدهاند دوباره به اين انقلاب اميدوار شده و سعي مي کند که در کارها و گرفتاري ها بيشتر صبور باشد خود من که تحت تأثيرات قرار گرفته ام و هم اکنون تا حدودي فهميده ام که دليل آمدنم به جبهه چيست احساس مي کنم منهم تا حدودي عاشق اسلام و ميهندوستان و اسلامطلبان شده ام و اگر در اين مبارزه مرگ و نيستي نصيب اين تن عاجزم گرديد اميدوارم همانطوري که با حرف صفر به اين عرصه امتحان بشريت پا گذاشتم هم از اين دنيا نروم و مرگ من روشنگر راه برادران کوچکترم بشود. من که در اين دنيا چيزي به جز فساد و نامردي و چاپلوسي در طول عمر ناچيزم نديدم شما بگوييد چرا يک جوان که تمام امکانات راحتي در کنار پدر و مادرش مهياست از همه چيز دل کنده و به جبهه مي آيد يعني زندگي چرا تا اين حد بي ارزش است در اين ميان از بخت بد ما جوانهاي اين دوره بايد فاني شدگان نسلهاي قبل و نسلهاي آينده بشويم و با از هم پاشيده شدن بدنهاي ما هر چند که صدها بار بهتر از زندگي در اين دوره است نسل آينده به طور حتم در آسايش و رفاه خواهد بود و به قول معروف ديگران نکاشتند و ما هم نخورديم ولي اين ما هستيم که مي کاريم تا ديگران بخورند و هيچ گونه توقعي هم نداريم و تنها آرزوي ما سلامتي امام امت خميني کبير که اسوه مقاومت و مبارزه است مي باشد چرا که چنانچه خداي نکرده کوچکترين خللي از طرف اين رهبر بزرگ نائل شود انقلاب به دست خود ما از هم خواهد پاشيد و باز خود ما هستيم که مفت و بي هدف جايمان را از دست داده ايم و کيست که اين صفر را مبدل به يک بکند خدا مي داند. و فقط دلم بي نهايت براي پدر و مادر عزيزم مي سوزد که نزديک به 20 سال زحمت کشيده و جوان بزرگ کرده اند. در راه سياست بازيهاي بعضي پسر خود را از دست مي دهند و تا ابد داغدار خواهند بود. از خدا مي خواهم به اين دو گل عامل آفرينشم صبر و اجر عنايت بفرمايد. همه شما را دوست دارم. 2/10/65 ساعت 9 صبح خط خرمشهر خدايا تا ظهور دولت يار خميني را براي ما نگهدار خداحافظ رسول جان[۱]