شهیدداود احمدی
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۴ توسط Daneshvar9701 (بحث | مشارکتها)
شهید داود احمدی تاریخ تولد :1354/02/01 تاریخ شهادت : 1378/12/01 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :قم - علی ابن جعفر
وصیت نامه حميدجان، در سالروز حماسه حسيني قرار گرفته¬ايم و چه هديه اي از اين بالاتر كه برادرانه، آيينه دل يكديگر گرديم و جلوه اي از وجود يكديگر را به سوي پاكي ها، آلايش و سوق دهيم .
حميدجان چندي پيش كه مشتاقانه لحظه شماري مي كردم تا شما را زيارت كنم، بعد از ملاقات، متوجه يك سري شبهاتي شدم كه ان شاء الله وجود شما از اين قائله مستثني است، اما به رسم دوستي و برادري مي گويم كه آب و تاب جواني، وضعيت محيط، دوستان، محيط كار، خانواده به گونه اي است كه باعث لغزش كسي كه متوجه ظاهر دلفريب اين قضايا نيست، مي شود. حميد برادرم، اين ها كه گفتم: اول به خودم مي گويم و در ثاني از باب تذكر است (( فتذكر ))، بگذار ماجراي ساده اي را برايت بازگو كنم كه متوجه بشوي چگونه ظاهر ساده دنيا از اصولي ترين اعتقاد ديني ((ستون دينت )) تو را باز مي دارد؟ بله، نزديك طلوع آفتاب است ممكن است مهيا شويد، براي اين فريضه، ساعت را هم كوك كنيد، ساعت هم زنگ بزند بيدار بشوي، اما بلند نشوي، در حالي كه خسته هم نيستي، اما چرا بيدار نمي شوي، چون در اين موقع همان هواي نفس مي آيد دست و پايت را مي گيرد و مي بندد، بالاخره براي بلند نشدنت توجيهاتي دست و پا مي كني، حالا بخواب، الان بلند مي شوي، حالا زود است، يك وقت بيدار مي شوي و مي بيني آفتاب طلوع كرده است، مي داني چرا هواي نفس اين كار را در نظرت خوب جلوه داد چون در همان محيط كار دوستان ناشايست، اثر خودشون را مي گذارند، محيط اطراف هم همين طور اگر خداي نكرده خانواده ناجور باشد تاثير مي گذارد، غرايض جواني اثر مي گذارد و كاري مي كنند تا گناهي مرتكب شويم، الحمدالله، شما نماز را با حال خوبي به جا مي آوريد و خانواده تان هم كه من حسرت آن را دارم و باز مي گويم كه اين مثال را به خاطر توجه گفتم. بله حميدجون، هر چه قدر هم ايمان قوي باشد باز هواي سركش نفس بعضي مواقع بدي ها را خوب جلوه مي دهد. مي داني چرا فهميده ها عاشقانه به كمر نارنجك بستن و كوه آهني دشمن را واژگون كردند؟ چرا اسراي عزيزي در زير سخت ترين شكنجه ها، حتي اهانتي به هيچ يك از مسئولين نظام نكردند و به شهادت رسيدند و چراهاي ديگر... اگر كمي فكر كني مي بيني به خاطر اين بود كه ما بتوانيم آزادانه دراين كشور، در زير لواي حق زندگي كنيم، در آرامش و اطمينان خاطر زندگي كنيم، اين شايد يك درصد از آن آرمان مقدس اين شهدا بود ! نه آنها يك تصور روحاني ازخداي خودشان ترسيم كرده بودند آنها سر و سرّي با خدا داشته اند، با سيد الشهداء داشته اند كه ما عاجز از درك آن هستيم و چرا آنها به اين درجه رسيدند؟ واضح است چون ز هر چه رنگ تعلق پذيرد، آزاد بودند، چون به مطامع دنيوي چشم ندوخته بودند، چون به تمام ظاهر اين دنيا پشت پا زده بودند ، آري برادرم مي شود به آنجا رسيد چرا كه
(( چشم دل باز كن كه جان بيني آن چه ناديدني ست آن بيني ))
منبع: سایت شهدای ارتش