شهید محمد ابراهیم همتی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۳ توسط Kheyri9803 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو


زندگینامه

شهید دریادار محمد ابراهیم همتی، فرزند عباس علی، در روز چهاردهم اسفند ماه 1329 در «سمنان» به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت به مدرسه رفت و پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشته ریاضی به نیروی دریایی ارتش پیوست و جهت ادامه تحصیل و طی دوره تخصصی به مدت 7 سال به آلمان و فرانسه اعزام شد و در این سالها در فرانسه به خدمت امام (ره) رسید. بعد از بازگشت به میهن در تهران و بندرانزلی و بندر عباس (بوشهر) خدمت نمود. با آغاز جنگ تحمیلی در بوشهر به عنوان «فرمانده ناوچه پيكان» وارد صحنه نبرد دریایی با ارتش مسلح و مجهز عراق شد. سرانجام در تاریخ 1359/09/07 پس از انجام موفقیت آمیز «عملیات مروارید» و نابودی «سكوي البكر عراق» ناوچه پیکان آسیبهای جدی دیده و در آبهای خلیج فارس غرق شد و ناخدا سرهنگ همتی و یاران و هم رزمانش به شهادت رسیدند.

محمد ابراهیم همتی فرزند : عباسعلی متولد : 1329/01/14 در سمنان تحصیلات : لیسانس تاهل : متاهل یگان: ارتش-نیروی دریایی مدت حضور : مسئولیت : فرمانده ناوچه پیکان نوع عضویت : کادر نوع شغل : نظامی تاریخ شهادت : 1359/09/07 محل شهادت : خلیج فارس عملیات : آفند محل دفن : جاویدالاثر نمای قبر سمنان امامزاده اشرف


زندگینامه تولد تا تحصیلات در دانشگاه

  محمد ابراهیم اولین فرزند از هفتمین فرزند خانواده بود. او در چهاردهم فروردین ماه هزار و سیصد و بیست و نه در خانواده ای متدین و مذهبی و دوست دار اهل بیت (ع) و در عین حال ساده و بی آلایش در محله ی کدیور سمنان به دنیا آمد. بعد از گذشت 6 سال از تولدش به تهران مهاجرت کرد. او به مدرسه رفت و تا دیپلم همیشه جزو بهترین شاگردان مدرسه بود. به طوری که او دانش آموز نابغه و مغز ریاضی می دانستند.
  در خرداد سال 1348 در رشته ریاضی از دبیرستان رودکی موفق به اخذ دیپلم می گردد و در همان سال، در رشته ی مهندسی دانشگاه تهران قبول شد.


- ورود به نیروی دریایی

  با وجود اینکه در سال 1348در رشته ی مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود، اما به دلیل عشق و علاقه ی وافری که به خدمت در نیروی دریایی و دریا داشت به همه ی فرصت های پیش رو پشت پا زده و در مهر ماه همان سال بعد از قبولی در آزمون ورودی، وارد نیروی دریایی ارتش می شود. در دانشکده، همه ابراهیم را می شناختند. به دلیل هوش و استعداد زاید الوصف، جهت طی نمودن دوره های ناوبری و فرماندهی کشتی بعد از آموزش کوتاه دو ماهه زبان آلمانی به همراه چهار نفر از هم دوره ای هایش به آلمان اعزام شد. دانشکده ی دریایی آلمان، بهترین ها را از سراسر دنیا جذب کرده بود و در آنجا در بین دانشجویان 70 کشور جهان رتبه اول را به خود اختصاص داد. پس از اتمام دوره های تخصصی ناوبری و فرماندهی کشتی که در آلمان به سر آمد، به ایران بازگشت و در منطقه ی دوم دریایی بوشهر مشغول به خدمت گردید.
  هرچند که ابراهیم، هر هفته با پدر و مادرش تماس می گرفت ولی بودن فرزند ارشدشان در وطن، برایشان دلگرمی بود. اما مدتی بعد به خاطر تکمیل مهارت ها و تخصص های دریانوردی به سوئد و فرانسه اعزام شد و تا سال 1357 در آنجا به تحصیل مشغول بود پس از اتمام دوره‌هاي تخصصي و بازگشت در منطقه دوم دريايي بوشهر مشغول خدمت شد. دست سرنوشت به گونه‌اي باورنكردني شهيد محمدابراهيم همتي را به ناوچه پيكان پيوند زد چرا كه همزمان با تحصيل در فرانسه ناوچه پيكان به سفارش ايران در اين كشور ساخته شد و شهيد همتي با همين ناوچه به ايران بازگشت و سمت فرماندهي ناوچه پيكان مشغول انجام وظیفه بود.



- فرماندهی پیکان

  در سال1357، در اواخر دوران سلطنت پهلوی و زمانی که محمد ابراهیم 27 ساله، دوره ی تکمیلی اش را در فرانسه به اتمام می رساند، ناوچه ای که به سفارش ایران در فرانسه ساخته شده بود؛ آماده می شود. او با همین ناوچه که"پیکان" نام دارد، به ایران می آید و در منطقه ی دوم دریایی مستقر می شود.

پیکان که از لحظه ی تولدش همراه ابراهیم بود، یار روز و شبش می شود؛ به طوری که محمد ابراهیم برای استراحت نیز به کمپ دریاییان نمی رود و دو سال تمام، مکان زندگیش را در دل پیکان انتخاب می کند و "پیکان" نیز ردای ناخداییش را به ابراهیم می بخشد.


- آغاز حمله عراق

  روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که تجاوز نیروهای بعثی به کشور آغاز شد، محمد ابراهیم در مرخصی به سر برده و در تهران بود. در بعد از ظهر همان روز به فرودگاه مهرآباد حمله شده و یورش نیروهای زمینی بعثی عراقی از طریق رادیو و تلویزیون اعلام گردید. ناخدا، همچنین تلفنی خبر را می شنود و یقین می کند که بالاخره جنگ شروع شده است. سریع آماده رفتن می شود. خانواده که بی خبر از حوادث مرزی، آماده تدارک ماه مهر و بازگشایی مدارس اند، متعجب از عجله و اضطراب فرزندشان مانع رفتنش می شوند. اما محمد ابراهیم که در مدت اقامت در بوشهر و مناطق مرزی شاهد حملات عراق بوده بلافاصله برای تهیه بلیط هواپیما به مقصد بوشهر از خانه بیرون رفته و به سمت فرودگاه می رود. اما چند ساعت بعد با ناراحتی به خانه برگشت و گفت : به علت حمله به فرودگاه تمام پروازها لغو شده و هیچ پروازی صورت نمی گیرد.
  او آرام و قرار نداشت و اصرار داشت که شبانه به سوی بوشهر حرکت کند چرا که می گفت: در بوشهر به کمک او نیاز دارند.
  بلافاصله همان شب وسایلش را جمع کرد و با اتوبوس به شیراز رفت و از آنجا با اتومبیل خود را به بوشهر رسانید.

اما پس از سفرش، خبر شومی به پیکان رسید و در سرتاسر عرشه اش پیچید. خبر از سوی فرمانده قرارگاه مقدم عملیاتی نیروی دریایی بود: متاسفانه خبر خوبی ندارم. دشمن بدون اعلام قبلی با گلوله ی مستقیم، چند شناور ما را در بندر خرمشهرغرق کرده...به احتمال زیاد، دشمن فعلاً جرات خودنمایی در خلیج فارس را ندارد. احتمالاً با لشکر زرهی و پیاده مکانیز، از سمت خرمشهر شروع می کند. به یاری خدا دشمن بعثی را از این تجاوزها پشیمان خواهیم کرد. در حال حاضر نیروی دریایی در بهترین شرایط است.


شهادت

در روز هفتم آذر هزار و سیصد و پنجاه و نه طی عملیات مروارید که یکی از بزرگترین عملیات های نیروی دریای ارتش بود "ناوچه پیکان" با فرماندهی شهید همتی با وارد شدن در جنگ تمام عیار بیش از پنج ناوچه عراقی را به قعر آبهای خلیج فارس فرستاد و با به آتش کشیدن اسکله های نفتی البکر و الامیه مانع از صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان شد اما پس از پایان این عملیات ناوچه پیکان در مسیر بازگشت هدف موشک قرار گرفت . به مناسبت جان فشانی پرسنل دلیر این ناوچه خصوصا شهید ناخدا همتی ، امام خمینی (ره) این روز را به نام روز نیروی دریایی نام گذاری نمود

منبع سايت ستاد کنگره بزرگداشت سه هزار شهيد استان سمنان http://www.3000shahid.ir/martyr/bio/217

وصیت نامه

اگر ذره ای از خاك وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاك وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌كردم .


خاطرات

مجتبی مسیحی، همرزم شهید: او فرمانده ای لایق و جسور بود و در همان ماههای ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام می رساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضروری مشورت می کرد. یادم می آید عملیات مروارید به پایان رسیده بود و ما از اسکله های البکر و الامیه عراق دور می شدیم که شهید همتی مرا صدا زد تا بر روی عرشه بروم، ۴۸ ساعت از آغاز عملیات گذشته بود و من چون افسر مخابرات و مسئول رادار ناوچه بودم در طول این ۴۸ ساعت استراحت نکرده بودم. از من تشکر کرد و با دست بر روی شانه ام زد و بیشترین علت موفقیت ناوچه و عملیات را به من نسبت داد.


در این حین ناگهان صدای فریاد بچه های ناوچه بلند شد که موشک به سمت ما می آید، انتظار حمله را نداشتیم. شهید حفیظی که معاون شهید همتی بود به سمت سکان دوید و آن را به طور کامل به سمت چپ تکان داد اما متاسفانه موشک به قسمت انتهایی ناوچه اصابت کرد و من به داخل آب پرتاب شدم. زمانی که به خود آمدم ناوچه در حال غرق شدن است و هواپیماهای دشمن با شلیک خود به سمت ناوچه آن را مورد اصابت قرار داده بودند. شهید همتی را در آخرین لحضات بر روی ناوچه که در حال غرق شدن بود دیدم اما هیچوقت پیکر محمد ابراهیم پیدا نشد و به مانند پیکان در قعر آبهای خلیج همیشه فارس، مأوا گرفت

نگارخانه تصاویر

رده‌ها