شهید محمد ادبی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۳ توسط Sheykhmohammadi98 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید محمد ادبی


نام:محمد نام خانوادگی:ادبی تاریخ تولد:17/8/1348 محل تولد:قم نام پدر:اکبر نام مادر:زهرا شغل:نجار تاریخ شهادت:8/5/1362 محل شهادت:پاسگاه زید عراق محل دفن:قم

وصیت نامه

  • وصیت نامه اول

من گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فریضه می دانم. زندگی ذلت بار را هیچ وقت قبول نخواهم کرد مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح می دهم. لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش. در راه دین بکوش که هر چند بکوشی باز کم است. در هر حال پیرو ولایت فقیه باشید. همیشه روحانیت را سرمشق خود قرار دهید. در نماز های تان امام را دعا کنید.


  • وصیت نامه دوم

بسم رب الشهداء و الصدیقین ((من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته)) (حدیث قدسی) ((هر کس که مرا طلب کند خواهد یافت و هرکس که مرا بیابد خواهد شناخت و هرکس که مرا بشناسد]مرا دوست خواهد داشت و هر کس که مرا دوست داشت[ عاشقم خواهد شد و هر کس که عاشقم شود عاشقش خواهم شد و هر کس که عاشقش گردم او را خواهم کشت و هر کس را که بکشم دیه او بر گردن من است و هر کس که دیه اش بر گردن من باشد]من خود[ دیه اش خواهم بود)). پس از ستایش خداوند سبحان و درود بر حضرت مهدی(عج) و نائب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران و با سلام بر پدر و مادر و خواهر و برادرانم و تمامی دوستان و آشنایان. من محمد ادبی فرزند اکبر بر اساس رسالت و مسئولیتی که حس نمودم در راه الله و برای پاسداری و حراست از انقلاب کبیراسلامی که خونبهای 160هزار کشته در ایران است به جنگ علیه ضد خدا پرداختم. من گام نهادن در این مسیرخدایی را یک فریضه می دانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم پیروزیمو اگر هم به ظاهر شکست بخوریم و کشته شویم]باز هم[ پیروزیم. به هر حال این مایه شکر پروردگار و افتخار برای من و شماست. به جایی می روم که ملکوتش می نامند آنجا که بهشتش نامند. زندگی ذلت بار را هیچ وقت قبول نخواهم کرد مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح می دهم. هیهات که 17 (هفده) سال از عمرم گذشت و هنوز اندر خم یک کوچه ام








زیرا که از نعمت هایی که پروردگار به من داده سپاسگزاری نکرده ام و ثمر نداده ام و بیشتر از همه از نعمت بزرگ خداوند]...[ کردم که امام و رهبر و مرجع تقلید ما روح خدا خمینی بت شکن]...[ نیافتم آن طور که باید در گفتارش تفکر کنم. صد افسوس و صد افسوس که با او همسفر بودم ولی از ولایتش بهره نجستم و به فرامینش نیندیشیدم. پدر عزیز! درور خدا برتو باد که با امضاء نمودن رضایت نامه برای من در حقیقت شهادت نامه مرا امضاء کردی. مادرم! کوه باش و چون کوه استقامت کن. لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش. در راه دین بکوش که هرچند بکوشی باز کم است.قامتت را بلند گیر و ندای ((الله اکبر و خمینی رهبر)) سرده. در پایان از همگی می خواهم که در هر حال پیرو ولایت فقیه باشید و همیشه روحانیت را سرمشق خود قرار دهید و با کفار و منافقین و آمریکا و شوروی و دیگر قدرت های شیطانی با تمام قوا بجنگید و انتقام خون این شهیدان را بگیرید و در نماز های تان امام را دعا کنید و همچنین از همه می خواهم که مرا حلال کنید. سلامتی امام امت و شما را ]و[ طول عمر پربرکت برایتان آرزو می کنم و در ضمن هر چه دارم برای شما باشد و السلام.خداحافظ محمد ادبی امضاء

منبع

کتاب آثار و اسناد ایثارگران|شهدای استان قم| ناشر:بنیاد شهید