شهید قدیر اسماعیلی نسب
تاریخ تولد :1334/05/12 تاریخ شهادت : 1359/10/19 نام پدر: قهرمان ش.ش: 209 محلصدورشناسنامه: اردبیل شرح حادثه: حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه استان: بنیادشهیداستانتهران شهر: ادارهبنیادشهیدمنطقه8)غرب(
وصیت نامه
- وصیت نامه اول:
« بسمه تعالى » خدمت برادران و خواهران عزیز كارگر چیت؟؟؟ و كارمندان و؟؟؟. ضمن عرض سلام امیدوارم كه سلام مرا از راه دور از نزدیكى كربلاى پذیرا باشید و بدانید كه بازگشت همه شما خواهران و برادران به سوی من در این جبهه بزرگ در خط اول آتش فقط تمناى من این است كه دست از امام این فرزند حسین (ع) برندارید و به گفتههاى ایشان اعمالتان و فعالیت و كوششان لبیك بگوئید و من نیز؟؟؟ شهادت هستم و فدائى قرآن و پیش مرگ خمینى عزیز، فقط دعایم؟؟؟ در اینجا به درجه شهادت نائل شوم و بتوانم به پیش خدایم بروم؟؟؟ جهادتان با كار بیشتر و تولید بیشتر با كیفیت خوب است باور كنید؟؟؟ این كار بكنید درست در جبهه مقابل امام خمینى ارواحنا له الفداء؟؟؟. و باز دعایم كنید كه خجل و سرافكند به پیش شما نیایم و در اینجا بتوانم با این خون ناچیزم درخت اسلام را آبیارى كنم و راه كربلا را باز كنیم كه همگى به زیارت آن مشرف شوید. باز در خاتمه از شما میخواهم به نداى فرزند حسین (ع) امام خمینى عزیز لبیك بگوئید و مرا در اینجا در زیر آتش توپ و تانك و خمپاره شاد كنید. به امید دیدار در بهشت خدا كه وعده داده است. قدیر اسماعیلىنسب 1359 /07/18 جبهه مقدم آتش سر پل ذهاب
- وصیت نامه دوم:
بسم رب الشهدا قرآن كريم سوره محمد آيه4 و اگر خدا ميخواست خود از كافران انتقام ميكشيد و همه را بي زحمت جنگ شما هلاك ميگردد وليكن اين جنگ كفر و ايمان براي امتحان خلق به يكديگر است و آنانكه در راه خدا كشته شدند خدا هرگز رنج و اعمالشان را ضايع نگرداند. خدمت مادر عزيزم و همسرم شجاع و فداكار و وفادارم و برادران و خواهرانم و برادران و خواهران دينيام سلام عوض ميكنم اميدوارم كه در سايه و رهبري امام خميني صحيح و سالم باشيد و همچنان مطيع و فرمانبردار امام عزيزمان و روحانيت مبارز و متعهد باشيد مادر ميدانم كه خيلي برايم زحمت كشيدهاي و مرا بدين گونه بزرگ و تربيت نمودي و حالا كه من جهت آبياري به ما درخت اسلام به پيش خدايم ميروم گريان نباش چرا كه من الآن در بهشت خدا هستم و جايم راحت و خندانم و منتظر تو مادر گرامي هستم مبادا مادرم مبادا كه فغان كن و گريان باشي و كافران از اين حالت تو خوشحال گردانند بدان كه جواد تو با اينكه به خاطر هيچ چيز و هيچكس تو را هيچ وقت لحظهاي ترك نميگردد اينبار به خاطر قرآن به خاطر اسلام عزيز ترا ترك گفته و زودترا از تو در بهشت خدا كه بارها بارها وعده داده شده بود جاي گرفته و من الآن ترا ميبينم اما بدان مادر خوبم من بيوفا و عهدشكن نسبت به تو نبودم لذت شهادت و بهشت بهتر از اين است كه در پيش تو بمانم تمنا ميكنم دشمن را خوشحال نكن افتخار كن مادر كه شهيد شدم و راه بهشت را براي تو هموار كردم خيلي دوستت دارم. و تو همسرم زهره تو زجر زيادي در زندگيت متحمل شدهاي ميدانم اما در عوض پاداش خواهي گرفت و در ضمن يعمل مثقال ذره خيراً تو در زندگيت يك ماه و نيم بيشتر با من نبودي و من به تشويق تو همسر شجاع ديدي كه فاصله ي شب عروسي تا شهادت را چه قدر كوتاه كردم تا همه بدانند كه از جمله عروسي تا شهادت مرزي وجود ندارد اما تو آنقدر به من منت گذاشتي كه مرا به بهشت فرستادي خيلي زود كفنش كردي كه سالها با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم كني و ميدانم جوانيت را نيز من از تو گرفتم و تو در سن بيست سالگي بايستي بدون من و در كنار بچهمان كه ميدانم به خدا ميدانم بزرگ كردنش و تربيت نمودنش زحمت دارد زندگي كني اما تو بخششت زياد است و تو عشقت را ثابت كردي كه عشق يعني همه چيز خود را انسان به يك نفر بدهد تا او به هدفش برسد و در مقابل هيچ چيز نخواهد و تو اينكار را كردي كه من از تو ممنونم در بهشت خدا كه نميداني چه قدر پر لذت و آرام بخش است منتظر تو هستم و از خداوند فقط براي همسري تو را ميخواهم. ديگر نبايستي به تو بگويم در غياب من چه كني كه خود خوب ميداني و معلم من بودي در بسياري موارد اما تأكيد ميكنم كه به وصيتنامهام كه بعضي نوشتههايش به تو مربوط است هر وقت صلاح ديدي عمل كني و ترا سفارش ميكنم به ياري امام عزيز خميني روح خدا و روحانيت مبارز و متعهد. باور كن كه معناي زندگي و ايمان را در كنار تو فهميدم مديون تو هستم مرا ببخش عزيزم اما به بچهمان بگو كه پدرش آنطور كه تو ميخواستي خيلي شجاعانه به پيش خدا گام برداشت و به او بگو كه پدرش در راه اسلام از هيچ كاري كوتاهي نكرد و خواهش دارم كه بچهمان را مومن خوبي ببار بياوري خيلي دوستت دارم باور كن منتظر تو هستم و در بهشت زير درختان و در كنار نهرآب خدانگهدارت.
- وصیت نامه سوم:
« بسم الله الرحمن الرحیم » حمد و ستایش خداى را كه مرا از گل آفرید و از روح خود در من دمید و نسل آدم را از آبى پست كه شیره جان است بیاراست و به او راهى نشان داد و دستوراتى و عقلى و شعورى و ادراكى كه تا خود انتخابگر راه خود باشد و من به شكرانه این نعمتهاى الهى خود را بنده ذلیل و ناتوان در مقابلش میدانم و بر خاك سجده زده او را ستایش میكنم و اوست كه جان میدهد و اگر بخواهد جان میگیرد. امام عزیز من میدانم كه تو نائب امام زمان (ع) و فرزند حسین بن على (ع) هستى و معتقدم كه تو امام از خدا وحى میگیرى و حال كه نداى هل « من ناصرا ینصرنى » سر داده اى براى اسلام من به نداى تو اى امام لبیك گفتهام و براى احیاء اسلام این جان من چه ارزشى میتواند داشته باشد و تو امام من مرا جزء اصحاب خودت قبول فرما و در قیامت كبرى شفیع من باش كه ما در گذشته گنهكار بودیم و جاهل و تو اى امام به ما زندگى دوباره دادى و راه مستقیم را نشانمان دادى و هم چنین راه شقاوت و سعادت را و من بعنوان یك اصحاب تو میخواهم كه دعایم كنى كه این سعادت كه همان شهادت است در این جبهه مقدم آتش نصیبم بگردد و بروم به مبداء حركتم آنجا كه ترازوئى برپاست و عدالتى و نور الهى. در خاتمه باید بگویم اى امام بدان كه تو یاور زیاد دارى و تمامى ما افتخار میكنیم كه در راه شما مىجنگیم و اگر صد بار خداوند به ما عمر دوباره و دوباره بدهد باز هم به رهبرى؟؟؟ امام جان خود را فداى قرآن محمد (ص) و اسلام خواهیم كرد. « الله اكبر » والسلام سرباز قرآن و پیشمرگ خمینى قدیر اسماعیلىنسب 08/18/ جبهه مقدم آتش: سر پل ذهاب
منبع: سایت شهدای ارتش