شهید بهروز عباسی نیارکی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
نسخهٔ تاریخ ‏۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۵ توسط Bagheri9711 (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

بسمه تعالی

نام بهروز عباسی نیارکی

نام پدر زمان

نام مادر سیده باجی

محل شهادت فاو

محل تولد تهران تاریخ تولد ۱۳۴۸/۰۴/۱۱

محل شهادت فاو تاریخ شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۵

استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت فاو

وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی

تحصیلات دوم راهنمائی رشته -

عملیات سال تفحص

محل کار بنیاد تحت پوشش

مزار شهید قزوین – قزوین

rId4

زندگی نامه

عباسی‌نیارکی، بهروز : یازدهم تیر ۱۳۴۸ ، در شهر تهران به دنیا آمد . پدرش زمان، کارگر بود و مادرش سیده‌باجی نام داشت . تا دوم راهنمایی درس خواند . از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴ ، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد . مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است .

وصیت نامه

شهید، بهروز عباسی نیارکى : بار دیگر سعادتى نصیب گردید و فرصتى پیش آمد تا تکرارى روى دهد که شاید موجب پاکى گذشته‏ ها و رفع گناهان باشد که در این بین امیدى نیست به جز رحمت او که ما را به سوى خود فراخوانده و قسم یاد کرده است که گناهان رهروان راهش را پاک کند . امیدوارم در آن لحظه که مشغول خواندن این کلمات هستید، با قامتى استوار و رویى گشاده و با دلى بى‏ غصّه و اندوه، چند کلمه ‏ اى از من به یادگار بشنوید و بدانید که بین این دو لحظه ثانیه ‏ اى بیش فاصله‏ نیست . در میدان مسابقه ی دنیا، همه بى اراده به سوى تولدى مجدّد به سرعت پیش مى‏ روند؛ پس چه جاى اندوه که این تکامل - از ماده به ماوراء - سرنوشت انسان است؛ حال با کمى زودتر یا دیرتر ! مادر مهربانم ! امیدوارم توانسته باشم زحماتى را که بر گردنم داشتى و مَشقّاتى که از کودکى برایم تحمل کردى، به این وسیله - اگر خدا قبول کند - اَدا کرده و توانسته باشم مایه ی سربلندیت را - در روز رستاخیر - فراهم آورم و تو نیز در زمره ی اطرافیان سرور شهیدان، حسین ( ع ) و فاطمه ( س ) درآیى . مادر عزیزم ! مبادا از شهادت من دلگیر و ناراحت شوى . اگر راحتى مرا مى‏ خواهى، به یاد خدا و چون کوه استوار باش . من با تومادرِ خوبم چه مى‏ توانم بگویم که هر چه دارم و هر چه مى ‏ دانم، از تو فرا گرفته ‏ ام . از انقلاب بگویم یا از اسلام و یا از امام بگویم که تمام این ها را از تو آموختم؟ ! چه بگویم جز این که با همان صلابت همیشگى و با همان ایمان محکم بر قضاى الهى صبر کن و به تمام جهان و نسل آینده، درس استقامت، مبارزه و شهامت بیاموز . ... و اما حضورِ پدر و سرور گرامی ام ! اینجا است که دیگر قلم از حرکت می ایستد . آخر چه بگویم به تو که درس استقامت، شهامت و شهادت را به من آموختى؟ تویی که خود مرا تربیت کردى و به این راه فرستادى و برایم آرزوى شهادت کردی . پدر بزرگوارم ! هر چند که هیچ گاه نتوانستم وظیفه ی فرزندى ام را اَدا کنم؛ اما مى‏ دانم آن قدر مهربان هستى که مرا به خاطر تمامى خطاهایم عفو کنى . پدر عزیزم ! امیدوارم اکنون توانسته باشم، لیاقت خود را براى فرزندىِ پدرى چون تو به اثبات برسانم . پدر عزیزم ! بعد از من، از هیچ کس و از هیچ جا کمکى انتظار نداشته باش که مى ‏ دانم ندارى ! - ان شاء الله - در پرتو رحمت الهى بیش از پیش در فعالیت‏ هایت - براى پیشبرد انقلاب و جمهورى اسلامى - موفق باشى و به مانند الگویى براى جامعه، به همه درس استقامت و شهامت بیاموزى . هیچ دلم نمى ‏ خواهد شهادت من باعث شود که خانواده ‏ ام در ناراحتى و غم فرو روند . اگر مى ‏ خواهید مرا شاد کنید، شاد باشید و از گریه کردن پرهیز نمایید . زیاد فکر نکنید که این دنیا دار فنا است و ارزش آن را ندارد که انسان این مدت کوتاه را براى خودش تلخ کند و در ناراحتى به سر بَرد؛ پس به جاى این که وقت گران بهای تان را به این امور صرف کنید، به خودسازى، مطالعه، عبادت و فعالیت های فکرى و بدنى براى انقلاب و اسلام بپردازید، که حتى یک لحظه همیک لحظه است و در روز از لحظه لحظه‏ هاى هر فرد حساب مى ‏ رسند؛ پس سعی تان بر آن باشد که از هر لحظه ی عمرتان، حداکثر بهره ‏ بردارى را بکنید . دنیا را سخت نگیرید و با صفا، صمیمت و مهربانى به زندگى ‏ تان لذَّت و به تکامل آخرت تان نور و خشنودى بخشید . موقعیت حساس خود را درک کنید که - خدای ناکرده - مبادا ضد انقلاب از رفتارتان سوء استفاده نماید . به یاد خدا باشید، نماز را به پا دارید و به مفهوم کلماتى که بر زبان مى ‏ آورید، دقت کنید . با دل تان سخن بگویید و از اَعماق وجودتان او را صدا بزنید . روح تان را به درگاه او روانه کنید و به پرواز درآیید و تا عرش اعلی به پیش روید . درها همه باز است و از نگهبان ها خبرى نیست ! به خدا قسم که شیرین ‏ تر از این معراج، در این دنیا لذَّتى نیست . به جهان بنگرید و در آن تفکر کنید؛ به مرگ بیندیشید و آن چنان به دنیا بنگرید که گویی لحظه ‏ اى بعد، دیگر نخواهید بود . قید و بند مادیّات را بشکنید و خود را از این زندان برهانید تا بتوانید به پرواز درآیید و آزادانه اوج گیرید و به معراج معشوق – لقاءالله - و لذَّت دیدارنایل آیید . (۱۵۰۲۳۹۴) بهروز عباسى نیارکى

منبع : پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1315