شهید قاسم جلالی
rId5
زندگینامه
شهید قاسم جلالی ، یکم آبان ۱۳۳۶، در روستای میاندره از توابع شهرستان کردکوی به دنیا آمد .
پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش زینب نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند، پاسدار بود .
سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲، با سمت مسئول طرح شهید کلاهدوز در جنگل کردکوی بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد . مزار او در گلزار شهدای امامزاده روستای روشن آباد تابعه شهرستان زادگاهش قرار دارد .
وصیت نامه
شهیدان زنده اند الله اکبر – به خون آغشته اند الله اکبر
حرکت بسوی خدای را انسان باید عاشقانه آغاز کند چرا که راهیست راه عشق و شهادت همانطوریکه حضرت علی (ع) میفرماید من خدا را عبادت میکنم نه بخاطر ترسی از جهنم و طمع باشد بلکه بخاطر بزرگی و عظمت او، او را عبادت می کنم ، بله هر کاری را نمی شود عاقلانه انجام داد زیرا بعضی از کارها هستند که عقل در مقابل آنها احساس حقارت می کند و جز با عشق نمی توان آن را به پایان رسانید .
این راه را خودم انتخاب کردم که فقط در راه خدا کشته شوم و همه میدانند که این انقلاب با این سادگی بدست نیامده است، امام را پانزده سال شهید و زجر و شکنجه دادند و هزاران هزار شهید و ملعون بجا گذاشتیم و هر کس در این دنیا آرزویی دارد و من هم آرزوی شهادت را دارم اگر خداوند متعال این آرزو نا چیز مرا بدرگاه خود قبول کند و امید از او دارم که انشاالله قبول کند .
به همه برادران و خواهران توصیه میکنم یکی از مسائل مهم کنونی خط اصیل اسلام است که روحانیت اصیل در جلوی آن هستند و روحانیت موتور حرکت انقلاب می باشد در هر انقلابی اگر خط روحانیت پیشرو باشد و خط انقلاب از روحانیت گرفته بشود و آن انقلاب هرگز شکست نمی خورد و در ضمن روحانی که در خط امام باشد و عشق و علاقه به امام داشته باشد ، عملاً تسلیم امام باشد .
خدایا بارالها ما بنده گناه کار توئیم و بر اثر سنگینی گناهانم نتوانستم سبک شوم و بسویت پرواز کنم حال خدایا رضایت را در این دیدم که به سپاه بیایم و اگر رضایت در شهید شدنم است مرا ببر و اگر رضای تو در ماندنم است مرا نگهدار و متوجه ام باش خدایا ای کاش هزار جان می داشتم و بخاطر رضای تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام است میدادم .
در خاتمه از تمام برادران روستای محل خودم و از تمام فامیلها و تمام برادران سپاهی و بسیجی طلب آمرزش میکنم و از آنها می خواهم همیشه دنبال رو خط امام حرکت کنند و همیشه برای خدا کار کنند و از اختلاف نظرها کنار بزنند و متحد و منسجم و در مقابل ضد انقلاب باایستند .
پدر و مادر مهربان و برادر و خواهر و همسرم در مزارم گریه نکنید و بجای گریه روحم را شاد کنید و روح من زمانی شاد می شود که شما از رهبر انقلاب روح خدا پیر جماران پیروی کنید و من بخاطر هیچکس و هیچ چیز به جبهه جنگ نمی روم ، بخاطر اسلام، و اسلام را در خمینی یافتم و حرف او حرف اسلام است .
و اسلام یعنی پیاده شدن قرآن کلام خدا پس شما باید سخن او را با جان و دل پذیرا باشید و مبادا روزی خدای نکرده از سخنان او سرپیچی کنید و به عذاب الهی دچار شوید خدایا ای کاش که هزار جان داشتم و بخاطر رضای تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام میدادم/والسلام
یاد و نام این شهید بزرگوار و تمامی شهدای همیشه سرافراز اسلام گرامی باد .
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا