شهید نور محد حاج محمدی
کد شهید: 6510483 تاریخ تولد : نام : نورمحمد محل تولد : بجنورد نام خانوادگی : حاجمحمدی تاریخ شهادت : 1365/10/04 نام پدر : علی مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : پاسدار یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار خاطرات
شجاعت و شهامت
راوی متن کامل خاطره
. نور محمد غواصی خاطره ای که به یاد دارم مربوط به دوران سربازیمان در سال 1342 است که با همدیگر به خدمت می رفتیم.در تیپ 17 مشغول خدمت بودیم . در آن زمان ساواک دو نفر روحانی ( یک نفر سید ودیگری عالم ) را گرفته بود ومی خواستند به سازمان ساواک ببرند .دو نفر سرباز خواستند که آنها را به سازمان ببرند . من و نور محمد را خواستند که آنها را ببریم . نور محمد از ماشین پائین آمد و به داخل سازمان نیامد وبه داخل بازاری رفت و علت دستگیری آنها را پرسید. گفتند: آنها علیه رژیم صحبت می کردند وبه همین علت آنها را دستگیر کردند . بعد از مدتی یک روحانی را که در پادگان زندانی بود فراری داد .او از اول شهامت و شجاعت خاصی داشت .تا اینکه تیپ فهمید چه کسی آن روحانی را فراری داده است . شجاعت و شهامت راوی متن کامل خاطره
یکی از کارهایی که در جبهه سخت بود غواصی بود. و اکثراً شانه خالی می کردند. به علت اینکه توانایی جسمی نداشتند. روزی که نیروها را برای عملیات جدا می کردند گفت: « من شنیده ام کار سختی است. به همین خاطر من قبول کردم که فردای قیامت پیش شهدا، رو سفید باشم و خودم یک مقداری آرامش خاطر داشته باشم که توانسته ام یک کاری انجام بدهم. می خواهم یک جایی باشم که خط شکن باشم و با دشمن بجنگم.» برادرانی که با او بودند می گفتند: « نور محمد در عملیات خیلی شهامت به خرج داد و برای شکستن خط دشمن مایه گذاشت و در این رابطه هیچ مشکلی نداشت.»
عشق به جهاد
راوی متن کامل خاطره
آن موقع که ایشان به شهادت رسیدند ما خودمان در منطقه عملیاتی بودیم. ایشان عضو گردان غواصی بودند و با توجه به اینکه غواصان باید اروند رود را پشت سر می گذاشتند تا به مواضع دشمن برسند، ایشان یکی از افرادی بود که به آب زدند و از آب رد شدند و از مواضع گذشتند. و با شرایط سخت، خط اول را شکستند. بعد از اینکه غواصان خط را شکستند نیروهای عمل کننده دیگر باید به عملیات ادامه می دادند. بعد از شکستن خط نیروهای عمل کننده دیگر وارد عملیات شدندو خاک دشمن را تصرف کردند. بعد از اینکه نیروها خاک دشمن را تصرف کردند، غواصان باید به عقب بر می گشتند ولی ایشان برنگشت تا با دیگر برادران همراه باشد. در نیمه های شب بود که تیری به ایشان اصابت می کند و ایشان که در کنار اروند رود بودند به داخل آب می افتند. و چند روزی مفقود می شوند. بعد از چند روز پیکر مطهرش را از آب می گیرند و به عقب می برند.
وطن دوستي
راوی متن کامل خاطره
به یاد دارم یکی از همرزمان پدرم به نام فضل ا… حسن زاده تعریف می کرد زمانی که خرمشهر از دست عراقی ها آزاد شد پدرت از شدت خوشحالی به بالای مسجد رفت و پرچم جمهوری اسلامی را درآنجا زد . منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=6403