زمینه کار جهادی
زمینه کار جهادی
•بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین، تا بردارید. ولا یخشون احدا الا الله. خب زحمتهایش چه؟ رنج هایش چه؟ محرومیت هایش چه؟ جوابش این است که: و کفی بالله حسیباً.؛ خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد. در میزان الهی، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو، حرصی که خوردی، زحمتی که کشیدی، کاری که کردی، خون دلی که خوردی، دندانی که روی جگر گذاشتی، اینها هیچ وقت فراموش نمی شود؛ و کفی بالله حسیبا.[۱]
•یک نکته این است که هر انسانی در هر منطقه و قلمروئی که مشغول خدمت است، قدر آن خدمت را درست بداند. اگر قدر این خدمت به وسیله خود آن انسان خدوم دانسته شد، این کار و این خدمت به بهترین وجهی ادامه پیدا خواد کرد، اما اگر نه، آن کسی که دارد این سنگر را نگهبانی می کند، روی ای برج ایستاده، دارد اطراف این حصار را دیده بانی می کند، در این نقطه ایستاده، دارد این کار مهم را انجام می دهد، ندانست اهمیت این کار چقدر است، طبیعی است که غفلت کند، چرت بزند و رها کند. پس اولین مسئله این است که ما بدانیم چه کار بزرگی را در قلمرو کار خودمان داریم انجام می دهیم.[۲]
•یکی از نکات برجسته در فرهنگ اسلامی، که مصداق های بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده می شود، «فرهنگ رزمندگی و جهاد» است. جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، می تواند جهاد تلقی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر درست نیست، چون یک شرط جهاد این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یک وقت در میدان جنگ مسلحانه است که «جهاد رزمی» نام دارد، یک وقت در میدان سیاست است که « جهاد سیاسی» نامیده می شود. یک وقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به «جهاد فرهنگی» تعبیر می شود، و یک وقت در میدان سازندگی است که به آن « جهاد سازندگی» اطلاق می گردد. البته جهاد، با عنوانهای دیگر و در میدانهای دیگر هم هست. پس شرط اول جهاد این است که در آن تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه در مقابل دشمن صورت گیرد.[۳]
پانویس
- ↑ بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390
- ↑ بیانات در دیدار دانشمندان هسته ای 3/12/1390
- ↑ بیانات در دیدار جمعی از کارگران ومعلمان 15/2/1372