شهیدحسین بور بور

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

زندگی نامه

شهید «حسین بوربور» ۱۰ فروردین ۱۳۴۸ در ورامین چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۴ دی ۱۳۶۵ با سمت آرپی‌جی‌زن در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه

«ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته‌اند و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت مکتب او نیست.

با درود و سلام بر پیشگاه ولی عصر (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام بر مردم شهیدپرور ایران.‌ ای خدای مهربان بی‌همتا،‌ ای بی‌نظیری که تمام قلوب پاک و صادق، جایگاه معرفت و محبت توست، تو را به خاطر نعمت‌های بی‌پایانت چگونه شکر گویم، و با کدام زبان حمد محبت‌های تو را اقرار نمایم.‌ای آن که روح اسیر و قلب کوچکم را به نور اسلام، آزادی و بزرگی عنایت فرمودی و اعمال زشت مرا در خلوت‌ها به سبب رحمتت پوشانیدی و آنچه اصلا لایقش نبودم در زبان مردم جاری فرمودی.

به امام زمان سلام برسان تا درد‌های مسلمین و مستضعفین را دوا فرماید، و بر قلب مجروح چشم به راهمان مرحمی بگذارد و تا آمدنش امام امت خمینی عزیز را برای نصرت اسلام و مسلمین سالم بدار و آنی این ملت بزرگ ایران اسلامی را از اوامرش غافل مفرما؛ و چندین سخن دارم با شما ملت شهیدپرور این بنده کوچک خدا که امیدوارم خدا مرا به بندگی قبول فرماید.

بسیج و انجمن‌های اسلامی را باید تقویت نمود، این‌ها ارکان تداوم اسلامی هستند، قدر این قهرمانان گمنام را بدانید شب و روزشان در حال خدمت است و هیچ نظری ندارند جز رضای خدای متعال.

و اما خانواده‌ام، مادرم،‌ ای که برایم رنج‌های بسیاری کشیده‌ای مانند زینب (سلام الله علیها) در مقابل مشکلات زندگی ایستادی و مرا پرورش دادی، مرا می‌بخشید برایم دعا کنید، اعتراف می‌کنم که فرزند خوبی برایتان نبوده‌ام؛ و حال چند سخن دارم با تو پدر عزیزم، امیدوارم که در نبود من هیچ گونه گریه و زاری انجام ندهید. من خود خوب می‌دانم که برای شما فرزند خوبی نبوده‌ام، امیدوارم که بدی‌های مرا با خوبی‌های خودتان ببخشید، من خوب می‌دانم که آرزوی هر پدر و مادری است که فرزند خود را به حجله دامادی بفرستد ولیکن خدا مرا به معشوق اصلی خود رساند و حجله دامادی مرا حجله شهادت قرار داد.[۱]

پانویس

  1. سایت فاتحان


رده‌ها