شهید سعید بار باز اصفهانی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو


نام : بارباز اصفهانی / سعید


نام پدر : رضا


تاریخ تولد : ۱۳۳۹-۰۹-۱۷


محل تولد : اصفهان


تاریخ شهادت : ۱۳۶۲-۰۱-۲۸


محل شهادت : فکه عملیات والفجر 1


شهرستان : اصفهان


یگان :


مسئولیت :


تحصیلات : مدیریت بازرگانی


محل تحصیل : دانشگاه اصفهان


گلزار : گلستان شهدای اصفهان



زندگی نامه

تقویم تاریخ سال 1336 را برای تولد سعید رقم زد و او در این سال دنیای ناشناخته خاکی را به چشم دید. آغوش گرم مادر مهربان و نگاه خسته پدر اولین استقبال کننده هایش در دنیا بودند. سعید در جمع پرشور خانواده عشق به اهل بیت (ع) و ایمان به خداوند متعال را آموخت. سپس در زادگاهش اصفهان به مدرسه رفت و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. در مدرسه به دلیل نظم، خطاطی زیبا، شیوایی بیان، قدرت نویسندگی و تسلط به زبان انگلیسی توجه دبیران را به خود جلب کرد و آنها او را به سبب امانتداری بی نهایتش ناظر خرج اردوی شمال نمودند. سعید در این اردو دست خیانتکاران را از بودجه کوتاه کرد. آنان نیز در بازگشت گزارش فعالیتهای سیاسی او را به ساواک دادند. بارباز برای مدتی زیر نظر ساواک قرار گرفت تا اینکه برای ادامه تحصیل رشته تکنولوژی صنایع غذایی را انتخاب نمود و در شهریور ماه سال 1355 با معدل عالی از دانشگاه اصفهان مدرک کاردانی را دریافت کرد. سپس به عنوان دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی باز هم به دانشگاه رفت و اینبار ضمن تحصیل به جنگ با گروهکهای وابسته پرداخت. با تعطیلی دانشگاه در شهر لردگان به شغل معلمی روی آورد و در آنجا به خاطر رفتار حسنه و خدمات صادقانه اش از طرف فرماندار به عنوان شهردار معرفی شد. بعد از مدتی مسؤولیت آموزش و پرورش را پذیرفت و در اوقات فراغت در سپاه نگهبانی داد. او در طول مدت حضور داوطلبانه در سپاه فنون نظامی را فراگرفت و در زمان حمله رژیم بعثی به ایران به جبهه رفت. عملیات رمضان جراحتی را بر پیکر او نشاند. اما سعید مقام و صبور بعد از بهبودی به دهلران عزیمت نمود و مسؤولیت واحد تخریب را پذیرفت. حضور دلاورانه او در عملیاتهای منطقه جنوب حماسه ای بی نظیر را در تاریخ دفاع مقدس ثبت کرد. سردار جوان استان اصفهان در تاریخ 21/1/1362 در عملیات والفجر 1 هنگام خنثی سازی مین بر اثر اصابت ترکش خمپاره و انفجار مین مجروح گشت. اما بعد از یک هفته در بیمارستان تبریز در سن 26 سالگی شربت شیرین شهادت را نوشید.



وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

"ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبی ل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا" (توبه/111) خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند.

شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای کسانی که لایق هستند " امام خمینی "

شهادت می دهم به یگانگی ذات اقدس باری تعالی و رسالت خاتم النبیین ، محمد مصطفی و وعده حتمی خدا برای روز جزا و امامت دوازده امام معصوم، از علی(ع) تا حضرت مهدی(عج) و ولایت بی چون و چرای امام امت، این دلسوخته اسلام و مستضعفین اسلام.

قصد کردم که بر طبق سنت رسول اکرم(ص) وصیتی بکنم، اما ترسیدم از اینکه خدای ناکرده نفس اماره ام تمایلی پیدا کند بر اینکه بگذارد وصیت نامه ای بنویسم تا بعد از من بگویید عجب وصیت نامه ای بود و به هر حال مردد ماندم که اگر ننویسم ، سنت رسول اکرم (ص) را گردن ننهاده‌ام و اگر بنویسم، ممکن است خلوص نداشته باشم و هدف نیز ناشناخته بماند ؛ تا بالأخره تصمیم به نوشتن گرفتم و پناه میبرم به خدا از اینکه در این لحظات بزرگ اسیر شیطان ریا گردم.

برادران و خواهران حزب اللهی! همگی شما شاهد سقوط اخلاقی جامعه در زمان رژیم منحوس شاهنشاهی بوده اید. همگی مطلعید که چگونه طاغوتیان جوانان پاک و معصوم ما را در سراشیبی های سیاه فساد سوق می دادند. همه می دانید که ارزش ها در بین جوانان چه شده بود و در میان افراد مسن چه؟ جملگی خوب می دانیم که الگوی ما غرب لجن زده و متعفن بود؛ الگوی زنان ما فاحشه های هنر پیشه غربی شده بودند و الگوی مردان، جنایتکار ان فاسد غربی .آری ! همه می دانیم به کدامین سوی می رفتیم.

راستی فرق یک جوان مسلمان ایرانی امروز، با یک جوان غرب زده ایرانی دیروز چیست؟ او کدامین سوی میرفت و برده میشد؟ آیا اگر کسی ذرهای از فطرت پاک انسانی را به همراه داشته باشد، میتواند دیروز مکدر جامعه را ترجیح دهد؟ چرا فراموش کرده بودیم که به آن شکل درآمده بودیم. آیا غیر از ارز شها و معیارهای اسلام بوده و هست که اینگونه امروز جوانان عاشق حق تعالی را به مسلخ گاه عشق میبرد تا دو دستی حیات خویش را تقدیم خدا کنند، تا در میان خون آنها جامعه راه هدایت را از ضلالت بیابد؟ آیا جز این بود که اسلام، ما را از منجلاب تعفن و تاریک فساد نجات داد؟ آیا جز اسلام بود که جامعه ما را از تاریکی به سوی نور بیرون برد؟ آیا جز اسلام بود که شخصیت از دست رفته ما را و اصالت اسلامی ما را به خودمان برگرداند و به ما آموخت که چگونه بایستی زندگی کرد و چگونه بایستی استوار با اتکا به الله، نفی تمامی قدرت های استکباری ، و در حال حاضر آمریکای جنایت کار و روسیه تجاوزگر و اسراییل غاصب کرد و چگونه بایستی از شرف و حرّیت انسان دفاع کرد و چگونه بایستی دربارگاه الهی، در میدان جنگ جان داد و حماسه حسین(ع) را به عنوان یک ارزش والای اسلامی زنده کرد؟

آیا رسیدن به سرزمین نور، سرزمینی که امروز به آن رسیده ایم و فردا به سرزمین های روشن تر رسیدن را، مرهون که هستیم؟ بدیهی است، کسی شک ندارد که این امام عزیزمان ، این فقیه جامع الشرایطمان و این قلب تپنده مستضعفین جهان و این نامی این قطع از تاریخ و این ادامه دهنده راه هدایت رسولان و امامان بود که با بیان خویش و عمل خود ، حقیقت راستین اسلامی را که فراموش کرده بودیم ، در روح ما دمید و دستمان را گرفت و چراغ هدایتمان گردید تا به حول و قوه خدا توان برگشتن را یافتیم . آری این خلف صالح، حق بزرگی به گردن این ملت دارد. آخر ما را از کلّیه اسارت های مکنون و آشکار نفسانی و شیطانی و مادی رهانید. اما هنوز در نیمه راهیم، شیاطین بزرگ و شیطان چهره ها منافعشان به خطر افتاده و این خطر معلول انفجاری است که در خاورمیانه تحت عنوان انقلاب اسلامی رخ داده است و آنها تمامی تلاش خویش را به کار بسته اند تا از سرایت پیام این انفجار انقلاب اسلامی، به سراسر جهان جلوگیری نمایند؛ اما اسلام دین همه است و دین کامل است و بایستی این ندای روح نواز الهی، مرزهای شرک و نفاق را که در بین بشریت به وجود آمده ، بشکند و زمینه را آماده بسازد تا با ظهور آخرین اندوخته الهی خاندان رسالت و امامت، بشریت به زیر پرچم اسلام درآید و ما نیز به عهدی که با حسین(ع) در زیارت عاشورا می بندیم که " انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم " همچنان محکم و استوار پا برجاییم و آنقدر در دریای خون برای خدا شنا می کنیم تا به ساحل نجات و پیروزی برسیم و در این راه از بذل جان و مال، هیچ دریغ نخواهیم داشت و شعار آخر ما این است که: یا شهادت و یا استقرار اسلام در سراسر جهان.

در پایان با عناصر ضدانقلاب داخلی از چپ ترین چپ ها تا راست ترین راست ها و التقاطیون صحبتی دارم که: سعی نکنند با دم شیر بازی کنند. این ملت مسلمان است و تابع روحانیت، و به این قشر محترم اسلام علاقه مند است و وفادار؛ شما نیز سعی ننمایید که بر خلاف مسیر آب حرکت کنید. بیایید به این دریای عظیم انسان ها متصل شوید، در غیر این صورت این ملت شما عناصر کر و کور و نفهم را به دیار نیستی می فرستد و سرنوشت مختومی جز مرگ سیاه و ذلت بار نخواهید داشت.

برادرانم! اکنون که از میان شما رفته ام، انتظار دارم که رهرو راه شهیدان تحت ولایت امام و روحانیت در خط وی باشید؛ جبهه ها را خالی نگذارید که اسلام به شما نیازمند است. خواهران عزیز! شما نیز در زندگی سعی نمایید سیرت و صورت خویش را مانند فاطمه زهرا کنید و او را الگو و راهبر خود قرار دهید و حجاب را حفظ کنید، که حجاب خروشی است عظیم بر علیه شیطان فساد. قرآن بخوانید؛ نیکی به والدین را فراموش نکنید و خود را آراسته به اخلاق اسلامی نمایید.

خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار

رزمندگان ما را پیروزشان بگردان.

سعید بار باز اصفهانی

61/9/17..[۱]

پانویس

  1. سایت شهدای خین