شهید صمد خیری

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید صمد خیری

تاریخ تولد :1343/10/10

تاریخ شهادت : 1364/08/19

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه :فارس - مرودشت – زرقاتک

زندگی نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید صمد خیری در سال 1343 ساکن روستای اگروازجان رامجرد در 30 کیلومتری شمال غربی شهرستان مرودشت واقع در جاده درودزن که در سن 6 سالگی تحصیل ابتدایی را در روستای دزگران که در نزدیکی محل بود ادامه داد. آن موقع مدرسه راهنمایی در روستا ها کم بود و از نظر رفت و آمد هم مشکل بود و ایشان دارای 5 خواهر و 2 برادر بود لذا یکی از برادرانش در شهرک سعدی شیراز سکونت داشت به همین دلیل پدرم شهید صمد خیری را در یکی از مدارس راهنمایی شهرک سعدی ثبت نام کرد تا برای ادامه تحصیل از امکانات بیشتری برخوردار باشد.

شهید صمد خیری در شهرک شیراز مشغول تحصیل بود که پدرش را از دست داد. چون برادران جدا زندگی می کردند ناچار شد بعد از دوران راهنمایی سرپرستی مادر و یکی از خواهرانش را به عهده بگیرد و ضمنا پدرش دارای زمین کشاورزی و دامداری بود که کار کشاورزی و دامداری هم به عهده بگیرد و در کار کشاورزی و دامداری هم خیلی موفق بود ضمن کارهای کشاورزی و دامداری به کار های فنی مثل جوشکاری و برق کاری هم علاقه بسیار داشت و در این رابطه هم کار می کرد. تا این که در سال 1362 به خدمت مقدس سربازی احظار شد. چون پدرش به رحمت ایزدی پیوسته بود و سرپرستی مادر و یکی از خواهرانش را به عهده داشت مادرش خواست استشهاد محلی کند که شهید حمد خیری سرپرست خانواده است مادر و خواهرش کفالت او شوند و از خدمت مقدس سربازی معاف گردد که شهید صمد خیری با این پیشنهاد موافق نبود و به مادرش گفت که چون زمان جنگ می باشد و آن جنگی نابرابر و تحمیلی و با رژیم بعثی عراق است و من وظیفه خود می دانم که خدمت مقدس سربازی را به کار و زندگی ترجیح بدهم و خدا بزرگ است و هر چه خدا بخواهد همان می شود.

خلاصه در سال 1362 به خدمت مقدس سربازی اعطام شد و برای آموزش نظامی به استان کرمان رفت بعد از آموزش نظامی کرمان به تهران منتقل شد و در آن جا در دانشکده افسری تهران مشغول به خدمت مقدس سربازی شد. چون من و برادرام علاقه زیادی به هم داشتیم من چندین بار برای دیدن برادر شهیدم به تهران رفتم. ضمن این که آن هم به مرخصی می آمد ولی مرتب از طریق نامه در ارتباط بودیم. ما به او پیشنهاد نامزدی دادیم تا ایشان موافقت کردند دختر خاله مان را برای ایشان نامزدی کردیم. در دانشکده افسری جوشکاری و برق کاری هم سر و کار داشت.

در زمان رژیم منفور پهلوی مجسمه رضا خان در محوطه دانشکده وجود داشت که بعد از پیروزی شکوهمند اسلامی ایران آن را فرو می ریزند. مسئولین دانشگاه تصمیم گرفته بودند که مسجمه ای شبیه قدس شریف را در محوطه دانشگاه بنا کنند لذا به شهید حمد خیری پیشتنهاد شده بود که در صورت تمایل با همکاری چند نفر از استاد کاران قدس شریف را بسازند که با توکل به خدا این بنای قدس را ساختند که مسئولین دانشکده آن ها را تشویق کرده بود و به هر کدام یک ماه مرخصی تشویقی داده بودند. بعد از مدتی قرار براین بود که تعدادی از پرسنل دانشکده افسری به منطقه جنگی اعزام شوند ولی اسم شهید صمد خیری به دلیل که به ایشان در کارهای فنی نیاز داشتند درلیست اعزامی ها به منطقه جنگی نبود ولی اسم چند تن از دو ستانش در لیست بوده و آن ها باید اعزم می شدند. لذا شهید صمد خیری پیشنهادی می دهد که همراه آن ها به منطقه جنگی اعزام می شود.

خلاصه مدت کوتاهی برای آموزش رزمی به مرکز زرهی شیراز آمدند و بعد از آموزش به منطقه سومار اعزام شدند. سرانجام بعد از چند ماه خدمت در منطقه جنگی و 21 ماه خدمت در شبی نوزدهم آبان ماه 1364 به درجه رفیع شهادت نائل شد. اما خدا را شاکریم که برادرم این لیاقت را داشت که در راه دین مبین اسلام و حراست از ناموس و مملکت و سرافرازی یاران به این درجه رفیع شهادت نائل گردید و ما به خودمان می بالیم که راه حضرت علی اکبر را ادامه دار و برای ما افتخار بزرگی است و این امید داریم که شهداء در آخرت دست ما گناهکاران را بگیرند ما را شفاعت کنند. اما فراق برادرم برای ما خیلی سخت و کمر شکن بود. مادرم علاقه زیادی به برادر شهیدم داشت که بعد از شهادت ایشان بیشترین وقتش را در گلزار شهدا می گذارد تا در کنار مزار شهید آرام گیرد. سرانجام مادرم بعد از چند سال دار فانی را بدرود گفت و در کنار آرامگاه پسرش به خاک سپرده شد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

روحش شاد و یادش گرامی باد.[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش