شهید محمد رضا اعظم نظامی
شهیدمحمدرضا اعظم نظامی
نام پدر:غلامرضا
محل تولد: تهران بزرگ، منطقه ۱۵
تاریخ تولد :1340/04/12
تاریخ شهادت : 1363/02/02
آرامگاه: بهشت زهرا
زندگی نامه
- خلاصهای از زندگی نامه شهید:
شهید محمدرضا فرزند غلامرضا در سال 1342در محل گلوبندك تهران ، در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران كودكی او با بقیه بچهها فرق میكرد، از آن شیطنتهای بچگانه خبری نبود. او از همان كودكی به مسجد انصار الحجت میرفت و از همان جا نماز خواندن را یاد گرفت، در هفت سالگی به مدرسه رفت، دبستان و راهنمایی را در مدرسه ابوریحان و دبیرستان را در معماری قصری پشت سر گذاشت و دیپلم خود را در رشته اقتصاد گرفت. سپس از طریق لشكر 81 زرهی به باختران اعزام شد، از آنجا به سرپل ذهاب رفت و دو سال به طور كامل در آنجا خدمت كرد، در این مدت تقریباً هر دو ماه یكبار برای مرخصی به تهران میآمد. یك ماه از خدمت او باقی مانده بود كه به جبهه برگشت. در منطقه، حدود سه روز آب نبوده و یك تانكر آب به منطقه میفرستند، بچهها و محمدرضا وقتی تانكر آب را میبینند، به سمت تانكر میروند ولی غافل از این كه دشمن تانكر را منفجر خواهد كرد، ایشان در 1363/02/02 براثر اصابت گلوله در كوشك به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پيكر پاكش را در بهشت زهرا قطعه 27 به خاك سپردند.
نكات برجسته در زندگی شهید:
- الف) فعالیت های مهم عبادی و معنوی:
اهتمام به خواندن نماز و گرفتن روزه.
- ب) فعالیت های مهم سیاسی و اجتماعی:
شركت در تظاهرات زمان انقلاب و پخش اعلامیههای امام
- ج) فعالیت های مهم علمی، فرهنگی و هنری:
حضور پررنگ در مراسمات مذهبی و هنری مسجد به صورت دائم
- د) ویژگیهای بارز اخلاقی:
بسیار مهربان و دلسوز، و همیشه مشتاق كمك به دیگران
وصیت نامه
« قالوا امنا برب العالمین ؛و گفتند به خداى عالم ایمان آوردیم» اینجانب محمدرضا اعظم نظامى فرزند غلامرضا، در كمال سلامتى وصیت مى كنم وقتى كه به سوىخداى یكتا و بزرگ و بخشنده بازگشتم، خانوادهام در تمام طول زندگانى در سختى و مشقت به همدیگر كمك كنند، دلم مى خواهد همه از من راضى باشند زیرا نمى خواهم در آن دنیا در درگاه پروردگار خجل و عذاب بكشم. پدر و مادر عزیز، از من كه پسرتان هستم راضى باشید، اگرخطایى مرتكب شدم مرا ببخشید تا خدا مرا بیامرزد. دلم مىخواهد شب هاى جمعه بر سر قبر من بیایید و برایم فاتحه بخوانید، اگر مى خواهید خیالم در آن دنیا راحت باشد، مثل گذشته در برابر ظلم ساكت ننشینید و پشتیبان این انقلاب پرشكوه باشید. پدر و مادر عزیز و خانواده عزیزم، آرزویم ایناست موقعى كه از این دنیا مى روم هیچ گناهى نداشته و امیدوارم به حق خدا، شهید بشوم نه این كه در اثر بیمارى یا از این قبیل مرگ ها بميرم، آرزویم این است كه شهید بشوم و موقعى كه شهید شدم به من افتخار كنید كه درراه انقلاب و امام عزیزم شهید شدم، مى دانم كه افتخار مى كنید. هر چه از من باقى ماند خودتان هر طور صلاح مى دانید، مصرف كنيد و مرا در بهشت زهرا كنار شهداى كربلا دفن كنید. باز هم مى گویم با هم خوب باشید و در سختى و خوشى، همديگر را كمك و يارى كنید. امیدوارم این امام عزیز، تا انقلاب حضرت مهدى (عج الله) زنده باشد.[۱]