شهید محمد رضا نجفی

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو

شهید محمدرضا نجفی

تاریخ تولد :1342/04/12

تاریخ شهادت : 1362/08/29

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه : مرکزی - خمین – خوگان


وصیت نامه

بسم اله الرحمن الرحيم


بهشت را به بها مي دهند نه به بهانه .


ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيل كانهم بنيان مرصوص


خدا آن مومنانى را كه در صف جهاد با كافران مانند آهنين همدست و پايداريد، بسيار دوست مى دارد .


با سلام به مهدى موعود امام زمان ( عجل الله فرجه ) و با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى و سلام به پدر و مادر و بر همه دوستان و آشنايانم . امروز كه دارم وصيت نامه را مى نويسم در سنگرهاى بانه به سر مى برم و منتظر ديدار معشوق مى باشم . اين جا چون تشخيص داده ام كه ؟؟؟ تنها جاى با معبود اينجاست، آمده ام تا شايد سهمى داشته باشم در ريشه كن كردن ضد انقلاب و بيرون كردن متجاوزين .


آمده ام تا من نيز در احياء دين مبين اسلام و به ثمر رسيدن انقلاب شريك باشم . در اين لحظه خون در رگ هايم مى جوشد و نمى توانم درست چيزى بنويسم چون مسئوليت سنگينى بر دوشم هست و باید آن را ادا كنم . در اين لحظه مى دانم كه ديگر شب هاى آخر است كه با بچه ها دور هم هستيم و پس از آن بسيارى از بچه ها را نمى بينيم ولى من كه شب ها ؟؟؟ در جا مانده ام مى دانم كه خداوند كالاى خوب مى خرد و آن هم جان است ولى من مى ترسم كه كالاى من .....


واى بر من چه كنم كه كالايم از بين رفته است؟ حالا ديگر چگونه در خانه خدا را بزنيم؟ يا ارحم الراحمين ! يا غياث المستغيثين ! خداوند اگر شهادت را نصيب من گناهكار گرداند تا شايد به اين صورت شهادت يك انتخاب است، مرگ نيست، حيات است و شهيد شاهد است و سبيل است و به انسان هاى ديگر درس مي دهد كه مرا شهيد كند و راه او را ادامه دهند تا به سعادت برسند . پس از شهادت لقاء الله است و ديدار معشوق .


دوستان و عزيزان و برادران ! از شما خواهش مى كنم كه قلب پاك امامان را ناراحت نكنيد كه با اعمال ؟؟؟ او را بيازاريد و برسانيد كه مي دانم خود بهتر مى دانيد امام امت يك موهبتى الهى است كه خدا بر ما منت نهاده و اين خمینی كبير و شایسته را به مردم دنيا و به ما ارزانى داشته است .


و اما پدرجان و مادر مهربانم ! اكنون كه آخر عمر من است و از اين سنگر به آن سنگر رو به دشمن فريب خورده مى تازم از شما حلاليت مى طلبم و اميدوارم كه راه شهيدان را ادامه دهيد و سلاح من را نگذاريد بر زمين بماند . اميدوارم كه حلالم كنيد و از تو خواهر مهربانم حلاليت مى طلبم و از شما مى خواهم كه براى من گريه نكنيد و اگر خواستيد گريه كنيد به ياد امام حسين ( علیه السلام ) كه در روز عاشورا با لب تشنه شهيد شد، گریه کنید .


پدرجان، مادر، خواهرم و برادرانم تا جايى كه مى توانيد لباس سياه نپوشيد كه مبادا دشمن زبون و شكست خورده خوشحال شود و از شما مى خواهم كه مرا حلال كنيد و در خاتمه از تمامى قوم و خويشان و دوست و آشنايان و تمامى ؟؟؟ را يك به يك حلاليت مى طلبم .


والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته[۱]


1362/08/01

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده‌ها