شهید قدرت کریمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                = قدرت‌کریمی‌
 +
|تصویر                  =
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                  =[[بجنورد]]
 +
|شهادت                  = [[1365/10/23]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل دفن                =
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =[[رزمنده‌]]
 +
|جنگ‌‌ها                  = [[جنگ ایران و عراق]]
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌              =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    =
 +
|خانواده                = نام پدر:عباسقلی‌
 +
}}
 +
 +
 
کد شهید:    6530543    تاریخ تولد :     
 
کد شهید:    6530543    تاریخ تولد :     
 
نام :    قدرت‌    محل تولد :    بجنورد
 
نام :    قدرت‌    محل تولد :    بجنورد
سطر ۹: سطر ۴۰:
 
نوع عضویت :    سایر شهدا    مسئولیت :    رزمنده‌
 
نوع عضویت :    سایر شهدا    مسئولیت :    رزمنده‌
 
گلزار :     
 
گلزار :     
خاطرات
+
==خاطرات==
    حالات معنوی قبل از شهادت
+
موضوع    حالات معنوي قبل از شهادت
+
راوی    معصومه رحمتی
+
متن کامل خاطره
+
  
به خاطر دارم که یکی از همرزمان شهید کریمی در مورد شجاعت و شهامت شهید اینگونه نقل کرد: قبل از عملیات کربلای 5 بود که فرمانده سوال می کند چه کسی حاضر است به عنوان پیک گردان انتخاب شود. شهید کریمی اولین نفری بود که داوطلب شد. در شب عملیات بود که دیدم شهید یک حال و هوای معنوی خاصی دارد و با همه رزمندگان و همرزمانش خداحافظی و روبوسی می کند که وقتی به من رسید این سفارش را کرد که من در وصیت نامه ام مکان دفنم را فراموش کرده ام تو اگر زنده بودی بگو مرا در کنار پدربزرگم دفن کنند چون این دفعه شهید می شوم و به آرزوی خود خواهم رسید که همان گونه هم گردید.
+
* موضوع    حالات معنوي قبل از شهادت
    پیش بینی شهادت
+
موضوع    پيش بيني شهادت
+
راوی    معصومه رحمتی
+
متن کامل خاطره
+
  
به خاطر دارم یک روز که سر کوچه محل زندگی نشسته بودم شهید کریمی در مورد جبهه و جنگ صحبت می کرد و حال و هوای جبهه را برایمان توصیف می نمود که من به او گفتم: اگر این کوچه ما هم یک شهید داشته باشد چه خوب می شود که نام کوچه به نام شهید قید شود که ایشان گفتند: من قصد دارم به جبهه بروم و شهید شوم و انشاءا... نام این کوچه را به نام خودم به ثبت برسانم که به آرزوی خود رسیدند و به شهادت نائل گردیدند.
+
به خاطر دارم که یکی از همرزمان [[شهید کریمی]] در مورد شجاعت و شهامت [[شهید]] اینگونه نقل کرد: قبل از عملیات [[کربلای 5]] بود که فرمانده سوال می کند چه کسی حاضر است به عنوان پیک گردان انتخاب شود. [[شهید کریمی]] اولین نفری بود که داوطلب شد. در شب عملیات بود که دیدم [[شهید]] یک حال و هوای معنوی خاصی دارد و با همه رزمندگان و همرزمانش خداحافظی و روبوسی می کند که وقتی به من رسید این سفارش را کرد که من در وصیت نامه ام مکان دفنم را فراموش کرده ام تو اگر زنده بودی بگو مرا در کنار پدربزرگم دفن کنند چون این دفعه شهید می شوم و به آرزوی خود خواهم رسید که همان گونه هم گردید. راوی    معصومه رحمتی
    شجاعت و شهامت
+
موضوع    شجاعت و شهامت
+
راوی    حسین قاسم پور
+
متن کامل خاطره
+
  
شهید کریمی در سال 1365 به جبهه اعزام شدند که بنده هم نیز همراه ایشان بودم و هر دو در عملیات کربلای 5 حضور داشتیم . یک روز که فرمانده پرسیده بود که چه کسی حاضر است به عنوان پیک گردان معرفی شود شهید کریمی داوطلبانه می پذیرد . شهید کریمی واقعاً از شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بودند . در روز عملیات فرمانده از نیروها درخواست می کند که چه کسی می تواند برود و این کالبیر دشمن را خاموش کند که شهید سریع کاندید می شود و می گوید : من مایلم بروم و آن را خاموش کنم . اما وقتی ایشان به سوی کالبیر رفتند دیگر به سوی ما برنگشتند که بعدها خبر به شهادت رسیدنش را برایمان آوردند روحش شاد.
+
* موضوع    پيش بيني شهادت
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17449 یاران رضا]</ref>
+
  
 +
به خاطر دارم یک روز که سر کوچه محل زندگی نشسته بودم [[شهید کریمی]] در مورد جبهه و جنگ صحبت می کرد و حال و هوای جبهه را برایمان توصیف می نمود که من به او گفتم: اگر این کوچه ما هم یک [[شهید]] داشته باشد چه خوب می شود که نام کوچه به نام [[شهید]] قید شود که ایشان گفتند: من قصد دارم به جبهه بروم و [[شهید]] شوم و ان شاءالله نام این کوچه را به نام خودم به ثبت برسانم که به آرزوی خود رسیدند و به [[شهادت]] نائل گردیدند.
 +
 +
* موضوع    شجاعت و شهامت
 +
 +
[[شهید کریمی]] در سال 1365 به جبهه اعزام شدند که بنده هم نیز همراه ایشان بودم و هر دو در [[عملیات کربلای 5]] حضور داشتیم . یک روز که فرمانده پرسیده بود که چه کسی حاضر است به عنوان پیک [[گردان][ معرفی شود [[شهید کریمی]] داوطلبانه می پذیرد. [[شهید کریمی]] واقعاً از شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بودند. در روز عملیات فرمانده از نیروها درخواست می کند که چه کسی می تواند برود و این [[کالبیر]] دشمن را خاموش کند که [[شهید]] سریع کاندید می شود و می گوید: من مایلم بروم و آن را خاموش کنم. اما وقتی ایشان به سوی [[کالبیر]] رفتند دیگر به سوی ما برنگشتند که بعدها خبر به [[شهادت]] رسیدنش را برایمان آوردند روحش شاد.
 +
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17449 یاران رضا]</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references/>
 
<references/>
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض: قدرت‌ کریمی‌}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان خراسان رضوی]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان بجنورد]]

نسخهٔ ‏۴ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۳

قدرت‌کریمی‌
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد بجنورد
شهادت 1365/10/23
سمت‌ها رزمنده‌
جنگ‌‌ها جنگ ایران و عراق
خانواده نام پدر:عباسقلی‌


کد شهید: 6530543 تاریخ تولد : نام : قدرت‌ محل تولد : بجنورد نام خانوادگی : کریمی‌ تاریخ شهادت : 1365/10/23 نام پدر : عباسقلی‌ مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : محصل یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌ گلزار :

خاطرات

  • موضوع حالات معنوي قبل از شهادت

به خاطر دارم که یکی از همرزمان شهید کریمی در مورد شجاعت و شهامت شهید اینگونه نقل کرد: قبل از عملیات کربلای 5 بود که فرمانده سوال می کند چه کسی حاضر است به عنوان پیک گردان انتخاب شود. شهید کریمی اولین نفری بود که داوطلب شد. در شب عملیات بود که دیدم شهید یک حال و هوای معنوی خاصی دارد و با همه رزمندگان و همرزمانش خداحافظی و روبوسی می کند که وقتی به من رسید این سفارش را کرد که من در وصیت نامه ام مکان دفنم را فراموش کرده ام تو اگر زنده بودی بگو مرا در کنار پدربزرگم دفن کنند چون این دفعه شهید می شوم و به آرزوی خود خواهم رسید که همان گونه هم گردید. راوی معصومه رحمتی

  • موضوع پيش بيني شهادت

به خاطر دارم یک روز که سر کوچه محل زندگی نشسته بودم شهید کریمی در مورد جبهه و جنگ صحبت می کرد و حال و هوای جبهه را برایمان توصیف می نمود که من به او گفتم: اگر این کوچه ما هم یک شهید داشته باشد چه خوب می شود که نام کوچه به نام شهید قید شود که ایشان گفتند: من قصد دارم به جبهه بروم و شهید شوم و ان شاءالله نام این کوچه را به نام خودم به ثبت برسانم که به آرزوی خود رسیدند و به شهادت نائل گردیدند.

  • موضوع شجاعت و شهامت

شهید کریمی در سال 1365 به جبهه اعزام شدند که بنده هم نیز همراه ایشان بودم و هر دو در عملیات کربلای 5 حضور داشتیم . یک روز که فرمانده پرسیده بود که چه کسی حاضر است به عنوان پیک [[گردان][ معرفی شود شهید کریمی داوطلبانه می پذیرد. شهید کریمی واقعاً از شجاعت و شهامت بالایی برخوردار بودند. در روز عملیات فرمانده از نیروها درخواست می کند که چه کسی می تواند برود و این کالبیر دشمن را خاموش کند که شهید سریع کاندید می شود و می گوید: من مایلم بروم و آن را خاموش کنم. اما وقتی ایشان به سوی کالبیر رفتند دیگر به سوی ما برنگشتند که بعدها خبر به شهادت رسیدنش را برایمان آوردند روحش شاد. [۱]

پانویس

  1. یاران رضا

رده