شهید محمدمهدی دربندی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شه ی د محمدمهد ی دربند ی تار ی خ تولد :1347/08/11 تار ی خ شهادت : 1367/04/21 محل شهادت : ن...» ایجاد کرد) |
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) (←زندگی نامه) |
||
(۶ نسخههای متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | شهید محمدمهدی دربندی | |
− | + | تاریخ تولد :1347/08/11 | |
− | + | تاریخ شهادت : 1367/04/21 | |
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا | محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا | ||
+ | ==زندگی نامه== | ||
− | + | شهید محمد دربندی در آبان ماه 1347 در خجسته زاد روز میلاد حضرت مهدی(عجل الله فرجه) پا به عرصه وجود نهاد و به این مناسبت نام او را محمد مهدی نهادند. او که در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بود تحت تعالیم اسلامی پدر و مادر و خانواده خود رشد یافت. | |
− | + | پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی مشغول تحصیل شد. ابتدای این دوران مصادف با روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود و او سعی داشت که از همان اوان جوانی در صحنه های سیاسی جامعه حضور یابد. در مدرسه خود شاگردی ممتاز و علاقه مند به فراگیری مسائل حواشی خود بود و در مساجد رضویه و الهادی حضور می یافت. در تشکیلات بسیج مدرسه ثبت نام نمود و در آموزش های مقدماتی رزمی رتبه اول را کسب کرد. | |
− | پس از گذراندن | + | محمد مهدی در تمامی صحنه ها حضور داشت. همواره در مراسم هفتگی نماز جمعه، دعای کمیل و دعای ندبه شرکت می کرد. اشتیاق خاصی نسبت به عزیمت به جبهه های نور علیه ظلمت داشت؛ همان گونه که از اسناد و مدارک موجود در محل تحصیل او پیداست به پایگاه مقداد معرفی شد و سپس از طریق جهاد سازندگی به بندر امام خمینی عزیمت نمود و وظیفه ترابری یدک کش های آن منطقه را به عهده گرفت. |
− | + | وی در اظهار ادب و خوشرویی به پدر و مادر و مهربانی به وابستگان دریغ نداشت، حجب و حیاء او بر هیچ کس از آشنایان پوشیده نیست. لبخند شادی و خوشرویی او از ذهن نزدیکان محو نمی گردد. هیچ گاه نخوت و تکبر و زیاده طلبی در او راه نداشت در کمک به مستمندان و رفع مشکل آشنایان کوتاهی نمی کرد. | |
− | محمد | + | پس از گذشت مدتی جهت ادامه تحصیل به تهران بازگشت و پس از گذراندن دوره راهنمایی و شروع اول نظری دوباره تقاضای عزیمت به جبهه ها را نمود. با علاقه ای که به رزم داشت در حالی که برای انجام خدمت وظیفه یک سال و نیم دیگر فرصت داشت در سن 17 سالگی بنا به تقاضای شخصی خود را به لشگر 21 حمزه معرفی و پس از گذراندن دوره آموزشی به منطقه [[دهلران]] اعزام شد. |
− | + | شهید دربندی در سیزدهمین ماه خدمت سربازی جهت مداوا به تهران مراجعه نمود. اصرار زیادی از طرف خانواده در جهت انجام معالجات و سپس اعزام به منطقه به عمل آمد که بی قراری او جهت حضور در جبهه مفید فایده و مثمرثمر قرار نگرفت. در آخرین روزهای اقامت در تهران از وقایع در پیش رو مطلع بود؛ شاید بتوان گفت جلوه صفت نیکوی [[شهادت]] به او الهام می داد. | |
− | + | او از خانواده خود تقاضا نمود در [[شهادت]] او سوگواری ننمایند چون از عقوبت کار مطلع بود و اظهار می داشت در نبود من بی تابی نکنید. زندگی همه کس منتهی به مرگ است و خوشا به حال انسان با سعادت، که شهادت نصیب او گردد. شاید این آخرین باری باشد که می توانم با جسم و روح خود در بین شما باشم و بعد از آن جسمی وجود نداشته باشد و او در تاریخ 1367/04/12 به منطقه بازگشت. | |
− | + | بنا به اظهار فرمانده اش اکثر مواقع در بیابان های منطقه به تفکر می پرداخت و هنگامی که جویای افکارش می شدیم می گفت: به فکر آخرت خودم و انسان های دیگر هستم و احساس نزدیک بودن به خدا را دارم. | |
− | پس از گذشت | + | شهید محمد مهدی دربندی از طریق [[ارتش 21 حمزه]] آمادگی خود را برای جبهه اعلام نمود و به منطقه اعزام گردید و پس از 13 ماه رشادت و دلاوری سرانجام در تاریخ 1367/04/12 در منطقه ی عملیاتی [[دهلران]] شیمیایی شد و به فیض [[شهادت]] نائل آمد و در جوار رحمت حق آرمید. تشییع پیکر مطهر این شهید بزرگوار در روز عید غدیر انجام گرفت و در بهشت زهرا، قطعه 40 به خاک سپرده شد. |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | او از خانواده خود تقاضا نمود در شهادت او | + | |
− | + | ||
− | بنا به اظهار فرمانده اش اکثر مواقع در | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
خاطرات: | خاطرات: | ||
سطر ۴۳: | سطر ۳۴: | ||
خانواده آن شه ی د رفتار و اخلاق و حرکات ن ی کو و پسند ی ده او را سرلوحه اعمال قرار داده و هم چون وص ی ت نامه م ی پندارند. | خانواده آن شه ی د رفتار و اخلاق و حرکات ن ی کو و پسند ی ده او را سرلوحه اعمال قرار داده و هم چون وص ی ت نامه م ی پندارند. | ||
+ | ==خاطرات== | ||
+ | خاطره ای از زبان خانواده شهید | ||
+ | شهید محمد مهدی دربندی در آخرین ساعات عمر خود که حمله وحشیانه ارتش صدام کافر به مرزهای جنوب غربی کشور اسلامیمان انجام می گرفت این شهید بر روی اسکناس 500 ریالی چنین نوشته بود: | ||
+ | پدر خوبم خیلی دوستت دارم مادر خوبم خیلی دوستت دارم من راهم انتخاب شده است به همه سلام برسانید. | ||
+ | محمد مهدی دربندی | ||
+ | تنها و آخرین نوشته ای که از آن شهید به دست خانواده اش رسیده است. | ||
+ | خانواده آن شهید رفتار و اخلاق و حرکات نیکو و پسندیده او را سرلوحه اعمال قرار داده و هم چون وصیت نامه می پندارند.<ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/41051 سایت شهدای ارتش]</ref> | ||
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
− | + | == ردهها == | |
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان تهران]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان تهران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۳
شهید محمدمهدی دربندی
تاریخ تولد :1347/08/11
تاریخ شهادت : 1367/04/21
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا
محتویات
زندگی نامه
شهید محمد دربندی در آبان ماه 1347 در خجسته زاد روز میلاد حضرت مهدی(عجل الله فرجه) پا به عرصه وجود نهاد و به این مناسبت نام او را محمد مهدی نهادند. او که در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بود تحت تعالیم اسلامی پدر و مادر و خانواده خود رشد یافت. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی مشغول تحصیل شد. ابتدای این دوران مصادف با روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود و او سعی داشت که از همان اوان جوانی در صحنه های سیاسی جامعه حضور یابد. در مدرسه خود شاگردی ممتاز و علاقه مند به فراگیری مسائل حواشی خود بود و در مساجد رضویه و الهادی حضور می یافت. در تشکیلات بسیج مدرسه ثبت نام نمود و در آموزش های مقدماتی رزمی رتبه اول را کسب کرد. محمد مهدی در تمامی صحنه ها حضور داشت. همواره در مراسم هفتگی نماز جمعه، دعای کمیل و دعای ندبه شرکت می کرد. اشتیاق خاصی نسبت به عزیمت به جبهه های نور علیه ظلمت داشت؛ همان گونه که از اسناد و مدارک موجود در محل تحصیل او پیداست به پایگاه مقداد معرفی شد و سپس از طریق جهاد سازندگی به بندر امام خمینی عزیمت نمود و وظیفه ترابری یدک کش های آن منطقه را به عهده گرفت. وی در اظهار ادب و خوشرویی به پدر و مادر و مهربانی به وابستگان دریغ نداشت، حجب و حیاء او بر هیچ کس از آشنایان پوشیده نیست. لبخند شادی و خوشرویی او از ذهن نزدیکان محو نمی گردد. هیچ گاه نخوت و تکبر و زیاده طلبی در او راه نداشت در کمک به مستمندان و رفع مشکل آشنایان کوتاهی نمی کرد. پس از گذشت مدتی جهت ادامه تحصیل به تهران بازگشت و پس از گذراندن دوره راهنمایی و شروع اول نظری دوباره تقاضای عزیمت به جبهه ها را نمود. با علاقه ای که به رزم داشت در حالی که برای انجام خدمت وظیفه یک سال و نیم دیگر فرصت داشت در سن 17 سالگی بنا به تقاضای شخصی خود را به لشگر 21 حمزه معرفی و پس از گذراندن دوره آموزشی به منطقه دهلران اعزام شد. شهید دربندی در سیزدهمین ماه خدمت سربازی جهت مداوا به تهران مراجعه نمود. اصرار زیادی از طرف خانواده در جهت انجام معالجات و سپس اعزام به منطقه به عمل آمد که بی قراری او جهت حضور در جبهه مفید فایده و مثمرثمر قرار نگرفت. در آخرین روزهای اقامت در تهران از وقایع در پیش رو مطلع بود؛ شاید بتوان گفت جلوه صفت نیکوی شهادت به او الهام می داد. او از خانواده خود تقاضا نمود در شهادت او سوگواری ننمایند چون از عقوبت کار مطلع بود و اظهار می داشت در نبود من بی تابی نکنید. زندگی همه کس منتهی به مرگ است و خوشا به حال انسان با سعادت، که شهادت نصیب او گردد. شاید این آخرین باری باشد که می توانم با جسم و روح خود در بین شما باشم و بعد از آن جسمی وجود نداشته باشد و او در تاریخ 1367/04/12 به منطقه بازگشت. بنا به اظهار فرمانده اش اکثر مواقع در بیابان های منطقه به تفکر می پرداخت و هنگامی که جویای افکارش می شدیم می گفت: به فکر آخرت خودم و انسان های دیگر هستم و احساس نزدیک بودن به خدا را دارم. شهید محمد مهدی دربندی از طریق ارتش 21 حمزه آمادگی خود را برای جبهه اعلام نمود و به منطقه اعزام گردید و پس از 13 ماه رشادت و دلاوری سرانجام در تاریخ 1367/04/12 در منطقه ی عملیاتی دهلران شیمیایی شد و به فیض شهادت نائل آمد و در جوار رحمت حق آرمید. تشییع پیکر مطهر این شهید بزرگوار در روز عید غدیر انجام گرفت و در بهشت زهرا، قطعه 40 به خاک سپرده شد. خاطرات:
خاطره ا ی از زبان خانواده شه ی د
شه ی د محمد مهد ی دربند ی در آخر ی ن ساعات عمر خود که حمله وحش ی انه ارتش صدام کافر به مرزها ی جنوب غرب ی کشور اسلام ی مان انجام م ی گرفت ا ی ن شه ی د بر رو ی اسکناس 500 ر ی ال ی چن ی ن نوشته بود :
پدر خوبم خ ی ل ی دوستت دارم مادر خوبم خ ی ل ی دوستت دارم من راهم انتخاب شده است به همه سلام برسان ی د .
محمد مهد ی دربند ی
تنها و آخر ی ن نوشته ا ی که از آن شه ی د به دست خانواده اش رس ی ده است .
خانواده آن شه ی د رفتار و اخلاق و حرکات ن ی کو و پسند ی ده او را سرلوحه اعمال قرار داده و هم چون وص ی ت نامه م ی پندارند.
خاطرات
خاطره ای از زبان خانواده شهید شهید محمد مهدی دربندی در آخرین ساعات عمر خود که حمله وحشیانه ارتش صدام کافر به مرزهای جنوب غربی کشور اسلامیمان انجام می گرفت این شهید بر روی اسکناس 500 ریالی چنین نوشته بود: پدر خوبم خیلی دوستت دارم مادر خوبم خیلی دوستت دارم من راهم انتخاب شده است به همه سلام برسانید. محمد مهدی دربندی تنها و آخرین نوشته ای که از آن شهید به دست خانواده اش رسیده است. خانواده آن شهید رفتار و اخلاق و حرکات نیکو و پسندیده او را سرلوحه اعمال قرار داده و هم چون وصیت نامه می پندارند.[۱]