شهید محمود بریانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
rId5 | rId5 | ||
− | نام: محمود بریانی | + | نام: [[محمود بریانی]] |
نام پدر: قاسم | نام پدر: قاسم | ||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
نام مادر: خدیجه | نام مادر: خدیجه | ||
− | محل شهادت: ام الرصاص | + | محل شهادت: [[ام الرصاص]] |
− | محل تولد: قزوین | + | محل تولد: [[قزوین]] |
− | تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۰/۲۴ | + | تاریخ تولد: [[۱۳۴۷/۱۰/۲۴]] |
− | محل شهادت: ام الرصاص | + | محل شهادت: [[ام الرصاص]] |
− | تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ | + | تاریخ شهادت: [[۱۳۶۵/۱۰/۰۴]] |
− | استان محل شهادت: بصره | + | استان محل شهادت: [[بصره]] |
شهر محل شهادت - | شهر محل شهادت - | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
محل کار بنیاد تحت پوشش | محل کار بنیاد تحت پوشش | ||
− | مزار شهید: قزوین - قزوین | + | مزار [[شهید]] : [[قزوین]] - قزوین |
==زندگي نامه== | ==زندگي نامه== | ||
− | بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قاسم، کارگر بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | + | بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش قاسم، [[کارگر]] بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت [[غواص]] در [[امالرصاص]] [[عراق]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به سر، [[شهید]] شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
==وصایا== | ==وصایا== | ||
− | + | [[شهید]] ، [[محمود بریانی]] : همه میمیرند،یکی در بستر و دیگری در میدان نبرد؛ اما، خوشا به سعادت آن کسانی که در میدان نبرد، با جهاد خود دشمن را خوار و ذلیل کرده، به لقاء الله می رسند. باید بگویم که من، راهم را خودم انتخاب کردم و [[شهادت]] آرزوی من است؛ همان طور که آرزوی تمام [[رزمندگان]] است. من دوست دارم مثل سرور آزادگان، [[حسین بن علی (ع)]] [[شهید]] شوم و سر در بدن نداشته باشم و با لب تشنه [[شهید]] شوم. پروردگارا! آرزوهای مرا به هدف اجابت برسان و دعاهایم را مستجاب فرما. ای امت شهیدپرور ! راه [[شهیدان]] را ادامه دهید تا شاید در آن دنیا مورد سؤال قرار نگیرید؛ زیرا در آنجا برگشتی نیست ! ای کسانی که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری میکنید، در آن دنیا چگونه جواب خواهید داد و در مقابل [[شهدای کربلا]] چگونه سر بلند می کنید؟ چگونه جواب [[حضرت زینب (س)]] را -که مصیبت هفتاد و دو تن را تحمل کرد- خواهید داد؟ بدانید که در قبال خون [[شهدا]] ، مسئولید و هیچ عذری پذیرفته نیست . ای منافقان! بدانید که ما با اهدای خون خود، درخت [[اسلام]] را آبیاری کرده و شما هم گور خود را کَنده اید و چنان چه ما را بکُشند و سپس قطعه قطعه کرده و بسوزانید و خاکسترمان را به باد دهید، باز هم فریاد زده و خواهیم گفت: «مرگ بر منافق!» ۱ (۱۱۱۶۵۶۶) محمود بریانی ۱۷/۴/۶۵ | |
نسخهٔ ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۳۲
rId5
نام: محمود بریانی
نام پدر: قاسم
نام مادر: خدیجه
محل شهادت: ام الرصاص
محل تولد: قزوین
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۰/۲۴
محل شهادت: ام الرصاص
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴
استان محل شهادت: بصره
شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل: مجرد
درجه نظامی
تحصیلات: سوم راهنمائی
رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
زندگي نامه
بریانی ، محمود: بیست و چهارم دی ۱۳۴۷ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قاسم، کارگر بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . چهارم دی ۱۳۶۵ ، با سمت غواص در امالرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصایا
شهید ، محمود بریانی : همه میمیرند،یکی در بستر و دیگری در میدان نبرد؛ اما، خوشا به سعادت آن کسانی که در میدان نبرد، با جهاد خود دشمن را خوار و ذلیل کرده، به لقاء الله می رسند. باید بگویم که من، راهم را خودم انتخاب کردم و شهادت آرزوی من است؛ همان طور که آرزوی تمام رزمندگان است. من دوست دارم مثل سرور آزادگان، حسین بن علی (ع) شهید شوم و سر در بدن نداشته باشم و با لب تشنه شهید شوم. پروردگارا! آرزوهای مرا به هدف اجابت برسان و دعاهایم را مستجاب فرما. ای امت شهیدپرور ! راه شهیدان را ادامه دهید تا شاید در آن دنیا مورد سؤال قرار نگیرید؛ زیرا در آنجا برگشتی نیست ! ای کسانی که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری میکنید، در آن دنیا چگونه جواب خواهید داد و در مقابل شهدای کربلا چگونه سر بلند می کنید؟ چگونه جواب حضرت زینب (س) را -که مصیبت هفتاد و دو تن را تحمل کرد- خواهید داد؟ بدانید که در قبال خون شهدا ، مسئولید و هیچ عذری پذیرفته نیست . ای منافقان! بدانید که ما با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و شما هم گور خود را کَنده اید و چنان چه ما را بکُشند و سپس قطعه قطعه کرده و بسوزانید و خاکسترمان را به باد دهید، باز هم فریاد زده و خواهیم گفت: «مرگ بر منافق!» ۱ (۱۱۱۶۵۶۶) محمود بریانی ۱۷/۴/۶۵
شهداي ارتش