شهید عبدالله عبداللهی متولد بیرجند: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
(۲ نسخههای متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
− | + | |نام فرد = عبدالله عبداللهی | |
− | + | |تصویر = | |
− | + | |توضیح تصویر = | |
− | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |
− | + | |شهرت = | |
− | + | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | |
− | + | |تولد = [[بیرجند]] | |
− | + | |شهادت = [[۱۳۶۲/۱/۲۳]]،[[شرهانی]] | |
− | + | |وفات = | |
− | + | |مرگ = | |
− | + | |محل دفن = | |
− | + | |مفقود = | |
− | + | |جانباز = | |
− | + | |اسارت = | |
− | + | |نیرو = | |
− | + | |یگانهای خدمت = لشکر ۵ نصر | |
− | + | |طول خدمت = | |
− | + | |درجه = | |
− | + | |سمتها = معاون واحد | |
− | + | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | |
− | + | |نشانهای لیاقت = | |
− | + | |عملیات = | |
− | + | |فعالیتها = | |
− | + | |تحصیلات = | |
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر [[محمد ولی]] | ||
+ | }} | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
سطر ۳۶: | سطر ۴۰: | ||
− | *یک شب در خواب دیدم که با مادرم راهی مدرسه شده ایم . در این موقع بین راه پدرم در حالی که ماشین سوار بود، به ما رسید و بعد از سلام مرا نزد خود خواند . باهم کمی صحبت کردیم . با محبت در حالی که لبخند زیبایی بر لب داشت رو به من کرد و گفت : پسرم سوار شو می رسانمت مدرسه . من که خیلی خوشحال شده بودم دست مادرم را رها کردم که سوار ماشین شوم اما پدرم را دیگر ندیدم چون ایشان از نظرم غیب شده بود . | + | *یک شب در خواب دیدم که با مادرم راهی مدرسه شده ایم . در این موقع بین راه پدرم در حالی که ماشین سوار بود، به ما رسید و بعد از سلام مرا نزد خود خواند . باهم کمی صحبت کردیم . با محبت در حالی که لبخند زیبایی بر لب داشت رو به من کرد و گفت : پسرم سوار شو می رسانمت مدرسه . من که خیلی خوشحال شده بودم دست مادرم را رها کردم که سوار ماشین شوم اما پدرم را دیگر ندیدم چون ایشان از نظرم غیب شده بود.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2014435 سایت یاران رضا]</ref> |
+ | ==پانویس== | ||
+ | |||
− | + | <references /> | |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۲
عبدالله عبداللهی | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | بیرجند |
شهادت | ۱۳۶۲/۱/۲۳،شرهانی |
یگانهای خدمت | لشکر ۵ نصر |
سمتها | معاون واحد |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر محمد ولی |
خاطرات
خواب و رویای دیگران درمورد شهید
موضوع خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
راوی امیر عبدالهی
متن کامل خاطره
- یک شب در خواب دیدم که با مادرم راهی مدرسه شده ایم . در این موقع بین راه پدرم در حالی که ماشین سوار بود، به ما رسید و بعد از سلام مرا نزد خود خواند . باهم کمی صحبت کردیم . با محبت در حالی که لبخند زیبایی بر لب داشت رو به من کرد و گفت : پسرم سوار شو می رسانمت مدرسه . من که خیلی خوشحال شده بودم دست مادرم را رها کردم که سوار ماشین شوم اما پدرم را دیگر ندیدم چون ایشان از نظرم غیب شده بود.[۱]
پانویس