شهیدابوالفضل بصارتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «شهید ابوالفضل بصارتی تاریخ تولد :1342/05/14 تاریخ شهادت : 1364/07/21 محل شهادت : نامشخص...» ایجاد کرد)
 
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید ابوالفضل بصارتی را به شهیدابوالفضل بصارتی منتقل کرد)
 
(۷ نسخه‌های متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید ابوالفضل بصارتی
 
تاریخ تولد :1342/05/14
 
تاریخ شهادت : 1364/07/21
 
محل شهادت : نامشخص
 
محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا
 
  
 +
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                = ابوالفضل بصارتی
 +
|تصویر                  = IMG_20190217_144844.jpg
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                  = تهران، [[زادروزهای ۱۴ مرداد |۱۳۴۲/۵/۱۴]]
 +
|شهادت                    = جزیره مجنون، [[لگو:شهدای ۲۱ مهر |۱۳۶۴/۷/۲۱]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل شهادت              = [[جزیره مجنون]]
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =
 +
|جنگ‌‌ها                  =
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌              =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    =
 +
|خانواده                =    }}
  
  
زندگی نامه
 
ابوالفضل در خانه ای در تهران نو دیده به جهان گشود پس از وی خداوند 2 فرزند پسر دیگر به خانواده عطا کرد، دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان منطقه سپری نمود، به دلیل اختلافات بین پدر و مادر و وسواسي بودن بيش از حد مادر نسبت به نظافت، و این که پدر اهل زنجان و مادر اهل تهران بود، پدر و مادر از یکدیگر جدا شدند و پدر به زنجان رفته در کنار خانواده خود زندگی می کرد، عمه شهید به مادرش می گوید: تو دو پسر دیگر داری بگذار ابوالفضل پیش پدرش بیاید و شهید بزرگوار به زنجان رفته و در رشته فلزکاری در هنرستان شروع به تحصیل می کند و در کنار درس خواندن به پدر یاری می رساند، همچنین برای بدست آوردن خرج مدرسه خود، در یک فرش فروشی کار می کند، پس از ورود امام به تهران در سال 1357 شهيد عزيز به همراه دوستش از زنجان به ديدار امام مي آيد تا از نزديك ايشان را ببيند.
 
  
در سال 1359 جنگ تحميلي شروع می شود، و ابوالفضل به خدمت مقدس سربازی می رود، پس از دوره ي آموزشي در 05 کرمان، شهید عزیز عازم جبهه های جنوب شده و در جزیره مجنون به عنوان غواص مشغول خدمت می شود و یک بار به خانه می آید، پس از بازگشت در حین انجام عملیات و پهلو گرفتن قایق کنار آب، بر اثر اصابت خمپاره پرتاب شده و تمام بدنش تکه پاره می شود و به شهادت می رسد.
 
  
عمه ابوالفضل که خیلی به او وابسته شده بود در کمتر از یک سال پس از شهادت ابوالفضل از داغش دق كرده و فوت می کند. پدر شهید هم در قید حیات نمی باشد و مادر شهید تنها و بی کس در خانه ای اجاره ای به زندگی خود با یاد شهید عزیز و مهربانش ادامه می دهد.
+
==زندگی نامه==
  
شهيد ابوالفضل بصارتي، اهل نماز و روزه بود، بسیار به مادرش مهر می ورزید، به پدر که بضاعت کافی نداشت کمک می کرد و با وجود آن که درس می خواند کار هم می کرد تا سر بار خانواده نباشد، همیشه به مادر و دوستان و خانواده هاي آنان کمک و رسيدگي می كرد و خیلی دلسوز، مهربان و مؤدب بود، اخلاق خوبی داشت و هیچ کس از او رنجشی نداشت.
+
ابوالفضل در خانه ای در [[تهران]] نو دیده به جهان گشود پس از وی خداوند 2 فرزند پسر دیگر به خانواده عطا کرد، دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان منطقه سپری نمود، به دلیل اختلافات بین پدر و مادر و وسواسي بودن بيش از حد مادر نسبت به نظافت، و این که پدر اهل [[زنجان]] و مادر اهل تهران بود، پدر و مادر از یکدیگر جدا شدند و پدر به زنجان رفته در کنار خانواده خود زندگی می کرد، عمه [[شهید]] به مادرش می گوید: تو دو پسر دیگر داری بگذار ابوالفضل پیش پدرش بیاید و شهید بزرگوار به زنجان رفته و در رشته فلزکاری در هنرستان شروع به تحصیل می کند و در کنار درس خواندن به پدر یاری می رساند، همچنین برای بدست آوردن خرج مدرسه خود، در یک فرش فروشی کار می کند، پس از ورود امام به تهران در سال [[1357]] شهيد عزيز به همراه دوستش از زنجان به ديدار امام مي آيد تا از نزديك ايشان را ببيند.
  
 +
در سال [[1359]] [[جنگ تحميلی]] شروع می شود، و ابوالفضل به خدمت مقدس [[سربازی]] می رود، پس از دوره ی آموزشی در [[05 کرمان]]، شهید عزیز عازم جبهه های جنوب شده و در [[جزیره مجنون]] به عنوان غواص مشغول خدمت می شود و یک بار به خانه می آید، پس از بازگشت در حین انجام عملیات و پهلو گرفتن قایق کنار آب، بر اثر اصابت [[خمپاره]] پرتاب شده و تمام بدنش تکه پاره می شود و به [[شهادت]] می رسد.
  
منبع
+
عمه ابوالفضل که خیلی به او وابسته شده بود در کمتر از یک سال پس از شهادت ابوالفضل از داغش دق كرده و فوت می کند. پدر شهید هم در قید حیات نمی باشد و مادر شهید تنها و بی کس در خانه ای اجاره ای به زندگی خود با یاد شهید عزیز و مهربانش ادامه می دهد.
سایت شهدای ارتش
+
 
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/4371
+
[[شهيد ابوالفضل بصارتي]]، اهل نماز و روزه بود، بسیار به مادرش مهر می ورزید، به پدر که بضاعت کافی نداشت کمک می کرد و با وجود آن که درس می خواند کار هم می کرد تا سر بار خانواده نباشد، همیشه به مادر و دوستان و خانواده های آنان کمک و رسيدگی می كرد و خیلی دلسوز، مهربان و مؤدب بود، اخلاق خوبی داشت و هیچ کس از او رنجشی نداشت.
 +
<ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/4371 سایت شهدای ارتش]</ref>
 +
==نگارخانه تصاویر==
 +
<gallery>
 +
 
 +
Image:1118680KAKA006-001.jpg
 +
Image:1118680KAKA009-001.jpg
 +
Image:1118680KAKC001-001.jpg
 +
Image:1118680KAKA002-001.jpg
 +
 
 +
</gallery>
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۰

ابوالفضل بصارتی
IMG 20190217 144844.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد تهران، ۱۳۴۲/۵/۱۴
شهادت جزیره مجنون، ۱۳۶۴/۷/۲۱



زندگی نامه

ابوالفضل در خانه ای در تهران نو دیده به جهان گشود پس از وی خداوند 2 فرزند پسر دیگر به خانواده عطا کرد، دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان منطقه سپری نمود، به دلیل اختلافات بین پدر و مادر و وسواسي بودن بيش از حد مادر نسبت به نظافت، و این که پدر اهل زنجان و مادر اهل تهران بود، پدر و مادر از یکدیگر جدا شدند و پدر به زنجان رفته در کنار خانواده خود زندگی می کرد، عمه شهید به مادرش می گوید: تو دو پسر دیگر داری بگذار ابوالفضل پیش پدرش بیاید و شهید بزرگوار به زنجان رفته و در رشته فلزکاری در هنرستان شروع به تحصیل می کند و در کنار درس خواندن به پدر یاری می رساند، همچنین برای بدست آوردن خرج مدرسه خود، در یک فرش فروشی کار می کند، پس از ورود امام به تهران در سال 1357 شهيد عزيز به همراه دوستش از زنجان به ديدار امام مي آيد تا از نزديك ايشان را ببيند.

در سال 1359 جنگ تحميلی شروع می شود، و ابوالفضل به خدمت مقدس سربازی می رود، پس از دوره ی آموزشی در 05 کرمان، شهید عزیز عازم جبهه های جنوب شده و در جزیره مجنون به عنوان غواص مشغول خدمت می شود و یک بار به خانه می آید، پس از بازگشت در حین انجام عملیات و پهلو گرفتن قایق کنار آب، بر اثر اصابت خمپاره پرتاب شده و تمام بدنش تکه پاره می شود و به شهادت می رسد.

عمه ابوالفضل که خیلی به او وابسته شده بود در کمتر از یک سال پس از شهادت ابوالفضل از داغش دق كرده و فوت می کند. پدر شهید هم در قید حیات نمی باشد و مادر شهید تنها و بی کس در خانه ای اجاره ای به زندگی خود با یاد شهید عزیز و مهربانش ادامه می دهد.

شهيد ابوالفضل بصارتي، اهل نماز و روزه بود، بسیار به مادرش مهر می ورزید، به پدر که بضاعت کافی نداشت کمک می کرد و با وجود آن که درس می خواند کار هم می کرد تا سر بار خانواده نباشد، همیشه به مادر و دوستان و خانواده های آنان کمک و رسيدگی می كرد و خیلی دلسوز، مهربان و مؤدب بود، اخلاق خوبی داشت و هیچ کس از او رنجشی نداشت. [۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش