شهیدابراهیم گل کوکب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(برچسب: ویرایش موبایل)
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید ابراهیم گل کوکب را به شهیدابراهیم گل کوکب منتقل کرد)
 
(۱۰ نسخه‌های متوسط توسط ۷ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید [[ابراهیم گل کوکب
+
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 +
|نام فرد                = ابراهیم گل کوکب
 +
|تصویر                  = ebrahim-golkokab.jpg
 +
|توضیح تصویر            =
 +
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 +
|شهرت                  =
 +
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 +
|تولد                  =  [[زادروزهای 9 فروردین|1341/01/09]]
 +
|شهادت                  = [[الگو:شهدای 14 تیر|1361/04/14]]
 +
|وفات                  =
 +
|مرگ                    =
 +
|محل دفن                =
 +
|مفقود                  =
 +
|جانباز                =
 +
|اسارت                  =
 +
|نیرو                  =
 +
|یگانهای خدمت          =
 +
|طول خدمت              =
 +
|درجه                  =
 +
|سمت‌ها                  =
 +
|جنگ‌‌ها                  =
 +
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌              =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                =
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    =
 +
|خانواده                =
 +
}}
  
تاریخ تولد :1341/01/09]]
 
 
تاریخ شهادت : [[1361/04/14]]
 
 
محل شهادت : نامشخص
 
 
محل آرامگاه :[[تهران]] - [[بهشت زهرا]]
 
  
 
==زندگینامه==
 
==زندگینامه==
شهید ابراهیم گل کوکب در شهر تهران در بین خانواده ای مومن و متدین چشم به جهان گشود. نام پدرش سعید الله و نام مادرش خانم تاج می باشد. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته فنی به خوبی به پایان رسانید. او پس از ترک تحصیل در شغل دباغی مشغول به کار شد. با رسیدن به سن قانونی سربازی از طریق ارتش به خدمت معرفی شد که محل خدمتش شهر بوکان و مسئولیتش در آنجا مین یابی بود. او پس از هفت ماه خدمت در تاریخ 1361/04/16 در اثر برخورد با مین به شهادت رسید و پیکر پاکش در بهشت زهرا، قطعه 29 می باشد.
+
[[شهید ابراهیم گل کوکب]] در شهر [[تهران]] در بین خانواده ای مومن و متدین چشم به جهان گشود. نام پدرش سعید الله و نام مادرش خانم تاج می باشد. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته فنی به خوبی به پایان رسانید. او پس از ترک تحصیل در شغل دباغی مشغول به کار شد. با رسیدن به سن قانونی [[سربازی]] از طریق [[ارتش]] به خدمت معرفی شد که محل خدمتش شهر [[بوکان]] و مسئولیتش در آنجا [[مین یابی]] بود. او پس از هفت ماه خدمت در تاریخ [[1361/04/16]] در اثر برخورد با مین به [[شهادت]] رسید و پیکر پاکش در [[بهشت زهرا]]، [[قطعه 29]] می باشد.
 
روحش شاد و یادش گرامی باد
 
روحش شاد و یادش گرامی باد
  
سطر ۱۶: سطر ۳۷:
 
انا لله و انا الیه راجعون
 
انا لله و انا الیه راجعون
 
آنان كه رفتند كارى حسینى كردند و آنان كه ماندند كارى زینبى باید بكنند.
 
آنان كه رفتند كارى حسینى كردند و آنان كه ماندند كارى زینبى باید بكنند.
خدمت خانواده گرامى و ارجمند و برادران و خواهران به خصوص مادر عزیزم سلام عرض مى كنم. امیدوارم حال همگى خوب بوده باشد و كسالتى نداشته باشید و خداوند متعال در زیر سایه رحمت خاصه خود شما را حفظ فرماید. اگر از حال این بنده حقیر و كوچك خانواده خواسته باشید، تا به حال ملالى نیست. الحمدلله تا به حال به شكر پروردگار زندگى كرده ام و بعد از این جان بى ارزش خود را چون پروانه اى كه بر گرد شمع كم كم از بین مى رود، در راه این كه به حق به فداى (هل من ناصرا ینصرنى) حضرت امام حسین (علیه السلام) جواب داد، اهدا مى كنم. شاید این قطره كوچك از دریاى بیكران هستى، مقبول خداوند یكتا گردد. هر چند كه این یك قطره، ممكن است حتى ریگى كوچك را هم سیراب نسازد. ولى به هر حال چیزى ناقابل در برابر آن همه نعمتى كه پروردگار به بشر اهدا كرده، شاعر مى فرماید:
+
خدمت خانواده گرامى و ارجمند و برادران و خواهران به خصوص مادر عزیزم سلام عرض مى كنم. امیدوارم حال همگى خوب بوده باشد و كسالتى نداشته باشید و خداوند متعال در زیر سایه رحمت خاصه خود شما را حفظ فرماید. اگر از حال این بنده حقیر و كوچك خانواده خواسته باشید، تا به حال ملالى نیست. الحمدلله تا به حال به شكر پروردگار زندگى كرده ام و بعد از این جان بى ارزش خود را چون پروانه اى كه بر گرد شمع كم كم از بین مى رود، در راه این كه به حق به فداى (هل من ناصرا ینصرنى) [[حضرت امام حسین (علیه السلام)]] جواب داد، اهدا مى كنم. شاید این قطره كوچك از دریاى بیكران هستى، مقبول خداوند یكتا گردد. هر چند كه این یك قطره، ممكن است حتى ریگى كوچك را هم سیراب نسازد. ولى به هر حال چیزى ناقابل در برابر آن همه نعمتى كه پروردگار به بشر اهدا كرده، شاعر مى فرماید:
 
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفترى است معرفت كردگار .
 
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفترى است معرفت كردگار .
اى مادر! تو كه عمرى را به پاى من سر كردى و چه شب ها و روزها، كه در غم بیمارى من و حال من صرف كرده اى، گویى كه به خاطر هر موى سر من، خون دل ها خورده اى، روى تو را مى بوسم. هر چند كه قلم من از وصف تو مادر عاجز است. اى مادر! تو كه بهترین سال هاى عمرتان را كه با زجر و زحمت فراوان توأم بوده، وقف من كرده اى. نمى دانم با چه زبانى از تو تشكر كنم، فقط تنها چیزى كه از تو مى خواهم این است كه مرا حلال كنى. همچون حضرت زینب و حضرت فاطمه در برابر سختی ها بردبارى كن. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: بهشت زیر پاى مادران است. تو را بشارت مى دهم كه با هم در یك جا خواهیم بود. در سوگ من هرگز گریه نكن، چون تو میوه رسیده ایى را تقدیم خدا كرده اى، كه باعث افتخار توست. از خداوند متعال خواستارم مرا به آرزوى دیرینه ام كه همانا شهادت در راه خداست ،برساند.
+
اى مادر! تو كه عمرى را به پاى من سر كردى و چه شب ها و روزها، كه در غم بیمارى من و حال من صرف كرده اى، گویى كه به خاطر هر موى سر من، خون دل ها خورده اى، روى تو را مى بوسم. هر چند كه قلم من از وصف تو مادر عاجز است. اى مادر! تو كه بهترین سال هاى عمرتان را كه با زجر و زحمت فراوان توأم بوده، وقف من كرده اى. نمى دانم با چه زبانى از تو تشكر كنم، فقط تنها چیزى كه از تو مى خواهم این است كه مرا حلال كنى. همچون [[حضرت زینب]] و [[حضرت فاطمه]] در برابر سختی ها بردبارى كن. [[پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)]] مى فرماید: بهشت زیر پاى مادران است. تو را بشارت مى دهم كه با هم در یك جا خواهیم بود. در سوگ من هرگز گریه نكن، چون تو میوه رسیده ایى را تقدیم خدا كرده اى، كه باعث افتخار توست. از خداوند متعال خواستارم مرا به آرزوى دیرینه ام كه همانا شهادت در راه خداست ،برساند.
اى برادران من! قدر مادر خود را بدانید و همواره او را احترام بسیار گذارید. چه مى دانید شاید مدتى پس از من از شما جدا شود و به من بپیوندد. ان شاء الله در زندگى همواره موفق باشید. و اى خواهران من! از قدیم رسم بوده كه در سوگ برادر همواره خواهران بیشتر از همه مصیبت كشیده اند، سعى كنید مانند حضرت زینب كه در صحراى كربلا شاهد كشته شدن برادرش امام حسین (علیه السلام) بود صبر و استقامت داشته باشید، سعى كنید روحیه خود را نبازید و همواره در مقابل دشمن ایستادگى كنید.
+
اى برادران من! قدر مادر خود را بدانید و همواره او را احترام بسیار گذارید. چه مى دانید شاید مدتى پس از من از شما جدا شود و به من بپیوندد. ان شاء الله در زندگى همواره موفق باشید. و اى خواهران من! از قدیم رسم بوده كه در سوگ برادر همواره خواهران بیشتر از همه مصیبت كشیده اند، سعى كنید مانند حضرت زینب كه در صحراى [[كربلا]] شاهد كشته شدن برادرش امام حسین (علیه السلام) بود صبر و استقامت داشته باشید، سعى كنید روحیه خود را نبازید و همواره در مقابل دشمن ایستادگى كنید.
محل دفن من بهشت زهرا، بهشت شهداى ایران باشد. براى من حجله در سر كوچه ها و خیابان نگذارید و از خرج هاى بیهوده بپرهیزید كه باعث ملال شما خداى نكرده شود. هر چه كه دارم، هر چند كه به چیز ناقابلى است، به صلاح دید خود مصرف كنید. همواره گفته و مى گویم كه زندگى داداشم على را تأمین كنید. خدایى نكرده یك موقع از فكر او غافل نشوید. این كار شما باعث تسلى روح من در آن دنیا مى شود.
+
محل دفن من بهشت زهرا، بهشت شهداى [[ایران]] باشد. براى من حجله در سر كوچه ها و خیابان نگذارید و از خرج هاى بیهوده بپرهیزید كه باعث ملال شما خداى نكرده شود. هر چه كه دارم، هر چند كه به چیز ناقابلى است، به صلاح دید خود مصرف كنید. همواره گفته و مى گویم كه زندگى داداشم على را تأمین كنید. خدایى نكرده یك موقع از فكر او غافل نشوید. این كار شما باعث تسلى روح من در آن دنیا مى شود.
 
روزی حدیثی را دیدم بدین مضمون (من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى دیته و من فعلى دیته فانا دیته)
 
روزی حدیثی را دیدم بدین مضمون (من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى دیته و من فعلى دیته فانا دیته)
خداوند همه شما را قرین رحمت خود فرماید و سپاه اسلام را بر سراسر گیتى پیروز فرماید، به امید آن روز.
+
خداوند همه شما را قرین رحمت خود فرماید و [[سپاه]] [[اسلام]] را بر سراسر گیتى پیروز فرماید، به امید آن روز.
 
اذا جاء نصر الله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فى دینه الله افواجا....
 
اذا جاء نصر الله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فى دینه الله افواجا....
 
روز 27 اردیبهشت 1361
 
روز 27 اردیبهشت 1361
ابراهیم گل كوكب
+
ابراهیم گل كوكب<ref>[http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/23243 سایت شهدای ارتش]</ref>
  
منبع: سایت شهدای ارتش
+
==پانویس==
http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/23243
+
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۸

ابراهیم گل کوکب
Ebrahim-golkokab.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد 1341/01/09
شهادت 1361/04/14


زندگینامه

شهید ابراهیم گل کوکب در شهر تهران در بین خانواده ای مومن و متدین چشم به جهان گشود. نام پدرش سعید الله و نام مادرش خانم تاج می باشد. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته فنی به خوبی به پایان رسانید. او پس از ترک تحصیل در شغل دباغی مشغول به کار شد. با رسیدن به سن قانونی سربازی از طریق ارتش به خدمت معرفی شد که محل خدمتش شهر بوکان و مسئولیتش در آنجا مین یابی بود. او پس از هفت ماه خدمت در تاریخ 1361/04/16 در اثر برخورد با مین به شهادت رسید و پیکر پاکش در بهشت زهرا، قطعه 29 می باشد. روحش شاد و یادش گرامی باد

وصیتنامه

انا لله و انا الیه راجعون آنان كه رفتند كارى حسینى كردند و آنان كه ماندند كارى زینبى باید بكنند. خدمت خانواده گرامى و ارجمند و برادران و خواهران به خصوص مادر عزیزم سلام عرض مى كنم. امیدوارم حال همگى خوب بوده باشد و كسالتى نداشته باشید و خداوند متعال در زیر سایه رحمت خاصه خود شما را حفظ فرماید. اگر از حال این بنده حقیر و كوچك خانواده خواسته باشید، تا به حال ملالى نیست. الحمدلله تا به حال به شكر پروردگار زندگى كرده ام و بعد از این جان بى ارزش خود را چون پروانه اى كه بر گرد شمع كم كم از بین مى رود، در راه این كه به حق به فداى (هل من ناصرا ینصرنى) حضرت امام حسین (علیه السلام) جواب داد، اهدا مى كنم. شاید این قطره كوچك از دریاى بیكران هستى، مقبول خداوند یكتا گردد. هر چند كه این یك قطره، ممكن است حتى ریگى كوچك را هم سیراب نسازد. ولى به هر حال چیزى ناقابل در برابر آن همه نعمتى كه پروردگار به بشر اهدا كرده، شاعر مى فرماید: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفترى است معرفت كردگار . اى مادر! تو كه عمرى را به پاى من سر كردى و چه شب ها و روزها، كه در غم بیمارى من و حال من صرف كرده اى، گویى كه به خاطر هر موى سر من، خون دل ها خورده اى، روى تو را مى بوسم. هر چند كه قلم من از وصف تو مادر عاجز است. اى مادر! تو كه بهترین سال هاى عمرتان را كه با زجر و زحمت فراوان توأم بوده، وقف من كرده اى. نمى دانم با چه زبانى از تو تشكر كنم، فقط تنها چیزى كه از تو مى خواهم این است كه مرا حلال كنى. همچون حضرت زینب و حضرت فاطمه در برابر سختی ها بردبارى كن. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: بهشت زیر پاى مادران است. تو را بشارت مى دهم كه با هم در یك جا خواهیم بود. در سوگ من هرگز گریه نكن، چون تو میوه رسیده ایى را تقدیم خدا كرده اى، كه باعث افتخار توست. از خداوند متعال خواستارم مرا به آرزوى دیرینه ام كه همانا شهادت در راه خداست ،برساند. اى برادران من! قدر مادر خود را بدانید و همواره او را احترام بسیار گذارید. چه مى دانید شاید مدتى پس از من از شما جدا شود و به من بپیوندد. ان شاء الله در زندگى همواره موفق باشید. و اى خواهران من! از قدیم رسم بوده كه در سوگ برادر همواره خواهران بیشتر از همه مصیبت كشیده اند، سعى كنید مانند حضرت زینب كه در صحراى كربلا شاهد كشته شدن برادرش امام حسین (علیه السلام) بود صبر و استقامت داشته باشید، سعى كنید روحیه خود را نبازید و همواره در مقابل دشمن ایستادگى كنید. محل دفن من بهشت زهرا، بهشت شهداى ایران باشد. براى من حجله در سر كوچه ها و خیابان نگذارید و از خرج هاى بیهوده بپرهیزید كه باعث ملال شما خداى نكرده شود. هر چه كه دارم، هر چند كه به چیز ناقابلى است، به صلاح دید خود مصرف كنید. همواره گفته و مى گویم كه زندگى داداشم على را تأمین كنید. خدایى نكرده یك موقع از فكر او غافل نشوید. این كار شما باعث تسلى روح من در آن دنیا مى شود. روزی حدیثی را دیدم بدین مضمون (من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى دیته و من فعلى دیته فانا دیته) خداوند همه شما را قرین رحمت خود فرماید و سپاه اسلام را بر سراسر گیتى پیروز فرماید، به امید آن روز. اذا جاء نصر الله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فى دینه الله افواجا.... روز 27 اردیبهشت 1361 ابراهیم گل كوكب[۱]

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش