شهیدابراهیم ابوتراب: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
ابراهیم ابوتراب | ابراهیم ابوتراب | ||
فرزند : فتح الله | فرزند : فتح الله | ||
− | متولد : 1344/07/20 در گرمن | + | متولد : [[1344/07/20]] در گرمن |
تحصیلات : زیر دیپلم | تحصیلات : زیر دیپلم | ||
تاهل : مجرد | تاهل : مجرد | ||
− | یگان: سپاه شاهرود-تیپ 12 قائم (عج) | + | یگان: [[سپاه شاهرود-تیپ 12 قائم (عج)]] |
مدت حضور : 10 ماه و 5روز | مدت حضور : 10 ماه و 5روز | ||
مسئولیت : رزمنده | مسئولیت : رزمنده | ||
نوع عضویت : سرباز | نوع عضویت : سرباز | ||
نوع شغل : - | نوع شغل : - | ||
− | تاریخ شهادت : 1365/10/25 | + | تاریخ شهادت : [[1365/10/25]] |
− | محل شهادت : شلمچه | + | محل شهادت : [[شلمچه]] |
− | عملیات : کربلای5 | + | عملیات : [[کربلای5]] |
محل دفن : شاهرود روستای گرمن | محل دفن : شاهرود روستای گرمن | ||
سطر ۳۸: | سطر ۳۸: | ||
خدایا در دعای با عظمت کمیل می خوانم که « اللهم فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فکنی من شد وثاقی یا رب ارحم ضعف بدنی » | خدایا در دعای با عظمت کمیل می خوانم که « اللهم فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فکنی من شد وثاقی یا رب ارحم ضعف بدنی » | ||
ای خدای من ، عذر مرا بپذیر و رحم کن بر ناتوانی ام و رهایی ده مرا از بند سخت گناهانم و رحم کن بر ناتوانی بدنم. | ای خدای من ، عذر مرا بپذیر و رحم کن بر ناتوانی ام و رهایی ده مرا از بند سخت گناهانم و رحم کن بر ناتوانی بدنم. | ||
− | خدایا، خود می دانی که | + | خدایا، خود می دانی که به خاطر رضای تو و رسالت و مسئولیتی که نسبت به امام و انقلاب داشتم، پای در جبهه گذاشتم و جان بی ارزش خود را به کف گرفته، تا بتوانم با نثار جانم در راه اسلام و قرآن ادای تکلیف کرده باشم و اکنون که خود را سربازی نالایق برای اسلام و امام می دانم، از تو ای مهربان خدا می خواهم که توفیق [[شهادت]] در راهت را نصیبم. کنی. خداوندا، در جای دیگر از دعای کمیل می خوانم « ولایمکن الفرار من حکومتک » که و گریز از قلمرو حکومتت ممکن نیست. پس پناه میبرم بر تو ای تنها معبود عاشقان. |
برادران و خواهران مسلمان، زبان الکنم قادر نیست برای شما چیزی بگوید و قلم هرگز قادر نیست شهامت، شجاعت و ایثار و مردانگی شما را توصیف کند. اما توجه داشته باشید که دارید. زمان زمان حسین و ایام ایام عاشوراست پس به خاطر خدا اوامر امام را بدون چون و چرا بپذیرید. شهداء را فراموش نکنید و مسئله جنگ ، که به گفتۀ امام مسئله اصلی است، فراموش نشود و اما آنان که هنوز در خواب غفلت به سر می برید و در پیروزی اسلام تردید دارید، باید بگویم تا دیر نشده به آغوش اسلام برگردید . ای منافقین و ای مزدوران استکباری که بویی از وجدان و انسانیت نبرده اید، بدانید که روزی رزمنده های ما به سراغ شما خواهند آمد و فریادهای پوچ شما را در گلو خفه خواهند کرد . در پایان از ملت عزیز تقاضامندم که همیشه حامی اسلام و روحانیت مبارز در خط امام باشید و اما پدر و مادرم، چند کلامی با شما پدر عزیزم: | برادران و خواهران مسلمان، زبان الکنم قادر نیست برای شما چیزی بگوید و قلم هرگز قادر نیست شهامت، شجاعت و ایثار و مردانگی شما را توصیف کند. اما توجه داشته باشید که دارید. زمان زمان حسین و ایام ایام عاشوراست پس به خاطر خدا اوامر امام را بدون چون و چرا بپذیرید. شهداء را فراموش نکنید و مسئله جنگ ، که به گفتۀ امام مسئله اصلی است، فراموش نشود و اما آنان که هنوز در خواب غفلت به سر می برید و در پیروزی اسلام تردید دارید، باید بگویم تا دیر نشده به آغوش اسلام برگردید . ای منافقین و ای مزدوران استکباری که بویی از وجدان و انسانیت نبرده اید، بدانید که روزی رزمنده های ما به سراغ شما خواهند آمد و فریادهای پوچ شما را در گلو خفه خواهند کرد . در پایان از ملت عزیز تقاضامندم که همیشه حامی اسلام و روحانیت مبارز در خط امام باشید و اما پدر و مادرم، چند کلامی با شما پدر عزیزم: | ||
همیشه خود را مدیون دست های پینه بسته ات می دانستم و تقاضا دارم که زحمت های جبران ناپذیرت را حلالم کنی و امیدوارم بعد از من بتوانی هرچه بیشتر در خدمت اسلام و جنگ باشی . مادر مهربانم ، که هرگز نتوانسته ام محبت های تو را جبران کنم، شیر پاکت را حلالم کن و رنج هایی را که از طرف من بر تو وارد شده نادیده بگیر. | همیشه خود را مدیون دست های پینه بسته ات می دانستم و تقاضا دارم که زحمت های جبران ناپذیرت را حلالم کنی و امیدوارم بعد از من بتوانی هرچه بیشتر در خدمت اسلام و جنگ باشی . مادر مهربانم ، که هرگز نتوانسته ام محبت های تو را جبران کنم، شیر پاکت را حلالم کن و رنج هایی را که از طرف من بر تو وارد شده نادیده بگیر. | ||
− | پدر و مادرم، پیوسته در نامه های متعددی که برایتان می نوشتم، به شما قول داده بودم که فرزندی شایسته برایتان باشم و امیدوارم که با نثار جان خویش در راه اسلام توانسته باشم به این عهد خود وفا کرده باشم. برادران و خواهران عزیزم، برادر کوچک خود را حلال کنید و همیشه حامی اسلام و قرآن باشید و تا می توانید برایم کمتر گریه کنید که همانا از گریه شما منافقین خوشحال خواهند شد. دوستان عزیزم، اگر در طول این مدت از من رنجشی دیده اید، مرا حلال نمایید و سعی کنید در | + | پدر و مادرم، پیوسته در نامه های متعددی که برایتان می نوشتم، به شما قول داده بودم که فرزندی شایسته برایتان باشم و امیدوارم که با نثار جان خویش در راه اسلام توانسته باشم به این عهد خود وفا کرده باشم. برادران و خواهران عزیزم، برادر کوچک خود را حلال کنید و همیشه حامی اسلام و قرآن باشید و تا می توانید برایم کمتر گریه کنید که همانا از گریه شما منافقین خوشحال خواهند شد. دوستان عزیزم، اگر در طول این مدت از من رنجشی دیده اید، مرا حلال نمایید و سعی کنید در زندگیتان راه رو راه خونین شهیدانشهیدان باشید و امام عزیز را تنها نگذارید که نخواهید گذاشت. در پایان نصر و پیروزی را برای ملت عزیز و رزمندگان اسلام خواهانم. |
امام را تنها نگذارید، پیرو روحانیت باشید. | امام را تنها نگذارید، پیرو روحانیت باشید. | ||
جنگ جنگ تا پیروزی. | جنگ جنگ تا پیروزی. |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۲۳
ابرهیم ابوتراب | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | 1344/07/20 |
شهادت | شلمچه، 1365/10/25 |
ابراهیم ابوتراب
فرزند : فتح الله
متولد : 1344/07/20 در گرمن
تحصیلات : زیر دیپلم
تاهل : مجرد
یگان: سپاه شاهرود-تیپ 12 قائم (عج)
مدت حضور : 10 ماه و 5روز
مسئولیت : رزمنده
نوع عضویت : سرباز
نوع شغل : -
تاریخ شهادت : 1365/10/25
محل شهادت : شلمچه
عملیات : کربلای5
محل دفن : شاهرود روستای گرمن
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم « الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون » « اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله » اینجانب، ابراهیم ابوتراب، فرزند فتح الله، وصیت نامۀ خود را به شرح ذیل تقدیم می کنم . خدایا، پناه می برم بر تو. پس کمکم کن تا بتوانم حقیقتی را که در اعماق وجودم نهفته به رشتۀ تحریر درآورم. « الهی و ربی من لی غیرک.»خدایا غیر از تو کسی را ندارم و تنها معبودم تویی. خدایا در دعای با عظمت کمیل می خوانم که « اللهم فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فکنی من شد وثاقی یا رب ارحم ضعف بدنی » ای خدای من ، عذر مرا بپذیر و رحم کن بر ناتوانی ام و رهایی ده مرا از بند سخت گناهانم و رحم کن بر ناتوانی بدنم. خدایا، خود می دانی که به خاطر رضای تو و رسالت و مسئولیتی که نسبت به امام و انقلاب داشتم، پای در جبهه گذاشتم و جان بی ارزش خود را به کف گرفته، تا بتوانم با نثار جانم در راه اسلام و قرآن ادای تکلیف کرده باشم و اکنون که خود را سربازی نالایق برای اسلام و امام می دانم، از تو ای مهربان خدا می خواهم که توفیق شهادت در راهت را نصیبم. کنی. خداوندا، در جای دیگر از دعای کمیل می خوانم « ولایمکن الفرار من حکومتک » که و گریز از قلمرو حکومتت ممکن نیست. پس پناه میبرم بر تو ای تنها معبود عاشقان. برادران و خواهران مسلمان، زبان الکنم قادر نیست برای شما چیزی بگوید و قلم هرگز قادر نیست شهامت، شجاعت و ایثار و مردانگی شما را توصیف کند. اما توجه داشته باشید که دارید. زمان زمان حسین و ایام ایام عاشوراست پس به خاطر خدا اوامر امام را بدون چون و چرا بپذیرید. شهداء را فراموش نکنید و مسئله جنگ ، که به گفتۀ امام مسئله اصلی است، فراموش نشود و اما آنان که هنوز در خواب غفلت به سر می برید و در پیروزی اسلام تردید دارید، باید بگویم تا دیر نشده به آغوش اسلام برگردید . ای منافقین و ای مزدوران استکباری که بویی از وجدان و انسانیت نبرده اید، بدانید که روزی رزمنده های ما به سراغ شما خواهند آمد و فریادهای پوچ شما را در گلو خفه خواهند کرد . در پایان از ملت عزیز تقاضامندم که همیشه حامی اسلام و روحانیت مبارز در خط امام باشید و اما پدر و مادرم، چند کلامی با شما پدر عزیزم: همیشه خود را مدیون دست های پینه بسته ات می دانستم و تقاضا دارم که زحمت های جبران ناپذیرت را حلالم کنی و امیدوارم بعد از من بتوانی هرچه بیشتر در خدمت اسلام و جنگ باشی . مادر مهربانم ، که هرگز نتوانسته ام محبت های تو را جبران کنم، شیر پاکت را حلالم کن و رنج هایی را که از طرف من بر تو وارد شده نادیده بگیر. پدر و مادرم، پیوسته در نامه های متعددی که برایتان می نوشتم، به شما قول داده بودم که فرزندی شایسته برایتان باشم و امیدوارم که با نثار جان خویش در راه اسلام توانسته باشم به این عهد خود وفا کرده باشم. برادران و خواهران عزیزم، برادر کوچک خود را حلال کنید و همیشه حامی اسلام و قرآن باشید و تا می توانید برایم کمتر گریه کنید که همانا از گریه شما منافقین خوشحال خواهند شد. دوستان عزیزم، اگر در طول این مدت از من رنجشی دیده اید، مرا حلال نمایید و سعی کنید در زندگیتان راه رو راه خونین شهیدانشهیدان باشید و امام عزیز را تنها نگذارید که نخواهید گذاشت. در پایان نصر و پیروزی را برای ملت عزیز و رزمندگان اسلام خواهانم. امام را تنها نگذارید، پیرو روحانیت باشید. جنگ جنگ تا پیروزی. وصیت نامه های گذشته مردود است. ابراهیم ابوتراب 65/ 10/ 15[۱]
پانویس