شهید رحیم ظهراب نیا: تفاوت بین نسخهها
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←خاطرات) |
|||
(۵ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
− | شهید رحیم ظهراب نیا فرزند کریم و فاطمه قیاسوند در تاریخ 1335/09/28 در تهران به دنیا آمد. او دوران تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در رشته طبیعی در قصرالدشت به پایان رساند. او فرزند دوم خانواده و دارای 3 برادر و یک خواهر به نام های زهرا، رضا، علی و حامد بود. پدرش ارتشی و مادرش خانه داری می کرد. وی 6 ساله بود که مادرش از پدر جدا شد و بعد از مدتی تربیت او به همسر دوم پدر به نام خانم آسیه موسوی محول شد و به خوبی و با وسواس خاص این کودک را در آغوش خود به نوجوانی رساند. | + | [[شهید رحیم ظهراب نیا]] فرزند کریم و فاطمه قیاسوند در تاریخ [[1335]]/09/28 در [[تهران]] به دنیا آمد. او دوران تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در رشته طبیعی در قصرالدشت به پایان رساند. او فرزند دوم خانواده و دارای 3 برادر و یک خواهر به نام های زهرا، رضا، علی و حامد بود. پدرش ارتشی و مادرش خانه داری می کرد. وی 6 ساله بود که مادرش از پدر جدا شد و بعد از مدتی تربیت او به همسر دوم پدر به نام خانم آسیه موسوی محول شد و به خوبی و با وسواس خاص این کودک را در آغوش خود به نوجوانی رساند. |
− | او بسیار با ایمان، نماز خوان و اهل مسجد بود. در فعالیت های انقلابی از جمله تظاهرات و پخش اعلامیه شرکت داشت. دل رحم، دلسوز، خوش اخلاق، با محبت، مهربان، کمی شوخ طبع و صبور بود. | + | او بسیار با ایمان، نماز خوان و اهل [[مسجد]] بود. در فعالیت های انقلابی از جمله تظاهرات و پخش اعلامیه شرکت داشت. دل رحم، دلسوز، خوش اخلاق، با محبت، مهربان، کمی شوخ طبع و صبور بود. |
− | در اوایل جنگ چون از طرف ارتش مأموریت داشت به حمیدیه در دشت میشان رفت و در آنجا در خانه های سازمانی زندگی می کرد. بعد از مدتی با دختری به نام مرضیه عزیزیان آشنا شد و با او ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر به نام محمدرضا بود. این زوج جوان دو سال با هم زندگی کردند که سرانجام در منطقه ی بُستان در تاریخ 1360/10/10 بر اثر اصابت ترکش به ناحیه گلو و قطع سر به شهادت رسید. در موقع شهادت رحیم ظهراب نیا فرزندش 6 ماه بیشتر نداشت. پیکر مطهر این شهید گرامی در بهشت | + | در اوایل جنگ چون از طرف [[ارتش]] مأموریت داشت به حمیدیه در دشت میشان رفت و در آنجا در خانه های سازمانی زندگی می کرد. بعد از مدتی با دختری به نام مرضیه عزیزیان آشنا شد و با او ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر به نام محمدرضا بود. این زوج جوان دو سال با هم زندگی کردند که سرانجام در منطقه ی [[بُستان]] در تاریخ 1360/10/10 بر اثر اصابت [[ترکش]] به ناحیه گلو و قطع سر به [[شهادت]] رسید. در موقع شهادت رحیم ظهراب نیا فرزندش 6 ماه بیشتر نداشت. پیکر مطهر این [[شهید]] گرامی در [[بهشت زهرا]]، قطعه 24 به خاک سپرده شد. |
+ | |||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۷: | ||
کلیه اثاث های خانه در کوی سازمانی درجه داری متأهلی، بلوک 16، طبقه دوم، سمت راست قرار دارد به اضافه ماشین و مبلغی پول پیش پدرم و مبلغی پول پیش پدر زنم می باشد. از کلیه دارایی من فقط یک چهارم آن به مادرم برسد آن هم به دلیل آن که شوهرش فوت کرده و حقوق او قابل توجه نیست. بقیه اموال من به زن و بچه ام برسد و تا زمانی که همسرم شوهر اختیار نکرده است می تواند از اموال من برای سرپرستی و تربیت بچه استفاده نماید. اگر زمانی او شوهر اختیار نمود اگر بچه نزد خود باشد؛ یعنی نزد مادر این نوشته من به قوت خود باقی است ولی اگر بچه را به کس دیگری بسپارد اموال من به آن شخص برای نگهداری بچه تعلق می گیرد. | کلیه اثاث های خانه در کوی سازمانی درجه داری متأهلی، بلوک 16، طبقه دوم، سمت راست قرار دارد به اضافه ماشین و مبلغی پول پیش پدرم و مبلغی پول پیش پدر زنم می باشد. از کلیه دارایی من فقط یک چهارم آن به مادرم برسد آن هم به دلیل آن که شوهرش فوت کرده و حقوق او قابل توجه نیست. بقیه اموال من به زن و بچه ام برسد و تا زمانی که همسرم شوهر اختیار نکرده است می تواند از اموال من برای سرپرستی و تربیت بچه استفاده نماید. اگر زمانی او شوهر اختیار نمود اگر بچه نزد خود باشد؛ یعنی نزد مادر این نوشته من به قوت خود باقی است ولی اگر بچه را به کس دیگری بسپارد اموال من به آن شخص برای نگهداری بچه تعلق می گیرد. | ||
− | اگر خداوند بزرگ چنین افتخاری را نصیب من کند و مرا جز شهدا به شمار بیاورد مرا در بهشت زهرا، قطعه شهدا دفن نمایید حتماً. اگر کسی جسد مرا پیدا کرد به شماره منزل 968144 ـ 021 منزل ظهراب نیا طبقه سوم اطلاع دهد. | + | اگر خداوند بزرگ چنین افتخاری را نصیب من کند و مرا جز [[شهدا]] به شمار بیاورد مرا در بهشت زهرا، قطعه شهدا دفن نمایید حتماً. اگر کسی جسد مرا پیدا کرد به شماره منزل 968144 ـ 021 منزل ظهراب نیا طبقه سوم اطلاع دهد. |
به امید پیروزی حق علیه باطل | به امید پیروزی حق علیه باطل | ||
− | پایدار باد حکومت جمهوری اسلامی ایران | + | پایدار باد حکومت [[جمهوری اسلامی ایران]] |
درود بر خمینی بت شکن | درود بر خمینی بت شکن | ||
سطر ۳۹: | سطر ۴۰: | ||
خاطره ای از زبان نزدیکان شهید | خاطره ای از زبان نزدیکان شهید | ||
− | زمانی که در اهواز بود خانواده به دیدنش می رفتند. زمان بی کاری برایشان وقت می گذاشت و آنها را به گردش و تفریح می برد و نمی گذاشت که به آنها بد بگذرد. | + | زمانی که در [[اهواز]] بود خانواده به دیدنش می رفتند. زمان بی کاری برایشان وقت می گذاشت و آنها را به گردش و تفریح می برد و نمی گذاشت که به آنها بد بگذرد.<ref>[http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/29936 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ==نگارخانه تصاویر== | |
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:1490067KAKA002-001.jpg | ||
+ | Image:1490067KAKA001-001.jpg | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۵
شهید رحیم ظهراب نیا
تاریخ تولد : 1335/09/28 تاریخ شهادت : 1360/10/10
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : تهران - بهشت زهرا
زندگی نامه
شهید رحیم ظهراب نیا فرزند کریم و فاطمه قیاسوند در تاریخ 1335/09/28 در تهران به دنیا آمد. او دوران تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در رشته طبیعی در قصرالدشت به پایان رساند. او فرزند دوم خانواده و دارای 3 برادر و یک خواهر به نام های زهرا، رضا، علی و حامد بود. پدرش ارتشی و مادرش خانه داری می کرد. وی 6 ساله بود که مادرش از پدر جدا شد و بعد از مدتی تربیت او به همسر دوم پدر به نام خانم آسیه موسوی محول شد و به خوبی و با وسواس خاص این کودک را در آغوش خود به نوجوانی رساند. او بسیار با ایمان، نماز خوان و اهل مسجد بود. در فعالیت های انقلابی از جمله تظاهرات و پخش اعلامیه شرکت داشت. دل رحم، دلسوز، خوش اخلاق، با محبت، مهربان، کمی شوخ طبع و صبور بود. در اوایل جنگ چون از طرف ارتش مأموریت داشت به حمیدیه در دشت میشان رفت و در آنجا در خانه های سازمانی زندگی می کرد. بعد از مدتی با دختری به نام مرضیه عزیزیان آشنا شد و با او ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر به نام محمدرضا بود. این زوج جوان دو سال با هم زندگی کردند که سرانجام در منطقه ی بُستان در تاریخ 1360/10/10 بر اثر اصابت ترکش به ناحیه گلو و قطع سر به شهادت رسید. در موقع شهادت رحیم ظهراب نیا فرزندش 6 ماه بیشتر نداشت. پیکر مطهر این شهید گرامی در بهشت زهرا، قطعه 24 به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
به نام خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه
خواهشمندم پس از شهادت من تمام کلمات این صفحه را مورد عمل قرار دهند تا خدایی ناکرده خانواده ام از من دلخور نشوند.
کلیه دارایی مرا جمع آوری و خمس و زکات آن را بپردازند.
کلیه اثاث های خانه در کوی سازمانی درجه داری متأهلی، بلوک 16، طبقه دوم، سمت راست قرار دارد به اضافه ماشین و مبلغی پول پیش پدرم و مبلغی پول پیش پدر زنم می باشد. از کلیه دارایی من فقط یک چهارم آن به مادرم برسد آن هم به دلیل آن که شوهرش فوت کرده و حقوق او قابل توجه نیست. بقیه اموال من به زن و بچه ام برسد و تا زمانی که همسرم شوهر اختیار نکرده است می تواند از اموال من برای سرپرستی و تربیت بچه استفاده نماید. اگر زمانی او شوهر اختیار نمود اگر بچه نزد خود باشد؛ یعنی نزد مادر این نوشته من به قوت خود باقی است ولی اگر بچه را به کس دیگری بسپارد اموال من به آن شخص برای نگهداری بچه تعلق می گیرد.
اگر خداوند بزرگ چنین افتخاری را نصیب من کند و مرا جز شهدا به شمار بیاورد مرا در بهشت زهرا، قطعه شهدا دفن نمایید حتماً. اگر کسی جسد مرا پیدا کرد به شماره منزل 968144 ـ 021 منزل ظهراب نیا طبقه سوم اطلاع دهد.
به امید پیروزی حق علیه باطل
پایدار باد حکومت جمهوری اسلامی ایران
درود بر خمینی بت شکن
ظهراب نیا 1360/01/31
خاطرات
خاطره ای از زبان نزدیکان شهید زمانی که در اهواز بود خانواده به دیدنش می رفتند. زمان بی کاری برایشان وقت می گذاشت و آنها را به گردش و تفریح می برد و نمی گذاشت که به آنها بد بگذرد.[۱]