شهید محمد رضا کریمی متولد سال1349: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(وصیت نامه)
 
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده)
سطر ۶: سطر ۶:
 
|شهرت                  =  
 
|شهرت                  =  
 
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
|تولد                  = قزوین [[زادروزهای|1349/03/30]]  
+
|تولد                  = [[قزوین، 1349/03/30]]  
|شهادت                  = ایران، خوزستان، شلمچه [[الگو:شهدای 22فروردین |1366/01/22]]  
+
|شهادت                  = [[شلمچه|1366/01/22]]  
 
|وفات                  =  
 
|وفات                  =  
 
|مرگ                    =  
 
|مرگ                    =  
 
|محل شهادت              = [[ایران]]  
 
|محل شهادت              = [[ایران]]  
|محل دفن                = گلزار شهداى قزوین
+
|محل دفن                = [[گلزار شهداى قزوین]]
 
|مفقود                  =  
 
|مفقود                  =  
 
|جانباز                =  
 
|جانباز                =  
سطر ۱۹: سطر ۱۹:
 
|طول خدمت              =  
 
|طول خدمت              =  
 
|درجه                  =  
 
|درجه                  =  
|سمت‌ها                  = بسیجی
+
|سمت‌ها                  = [[بسیجی]]
 
|جنگ‌‌ها                  =  
 
|جنگ‌‌ها                  =  
 
|نشان‌های لیاقت          =  
 
|نشان‌های لیاقت          =  
سطر ۲۷: سطر ۲۷:
 
|تخصص‌ها                =  
 
|تخصص‌ها                =  
 
|شغل                    =  
 
|شغل                    =  
|خانواده                =  
+
|خانواده                = نام پدر:عباس
 
}}
 
}}
  
 
==زندگي نامه==
 
==زندگي نامه==
  
کریمی ، محمدرضا: سی‌ ام خرداد ۱۳۴۹ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش عباس، کارگر کارخانه بود و مادرش گل‌عنبر نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت . بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه به شهادت رسید . پیکر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴ ، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علی نیز شهید شده است.
+
محمدرضا کریمی سی‌ ام خرداد ۱۳۴۹ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش عباس، کارگر کارخانه بود و مادرش گل‌عنبر نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت . بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶ ، در [[شلمچه]] به [[شهادت]] رسید . پیکر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴ ، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علی نیز [[شهید]] شده است.
  
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، محمدرضا کریمی : عقیده ی بنده از رفتن به جبهه، لبیک گفتن به ندای امام امت و یاری رساندن به دین اسلام و ادامه دادن راه شهدا می باشد؛ که امید بازگشت را در خود احساس نمی کنم! بنده راه خود را می شناسم و آگاهانه در این راه مقدس قدم می گذارم؛ لذا انتخابم به تقلید هیچ کس نمی باشد و تا آخرین قطره ی خونم پایداری و استقامت می نمایم و در این راه مقدس هیچ گونه رِخوت و سستی از خود نشان نمیدهم. امیدوارم بنده ی خوبی برای خداوند باشم و خدا را شُکر می کنم که به من چنین توفیقی داد تا بتوانم در صفوف دیگر رزمندگان حاضر باشم . دنیا، مزرعه ی آخرت است و هر کس در این دنیا کِشت کُند، در آن دنیا برداشت می کند و نیز هر انسانی یک روز به دنیا می آید و روزی هم از دنیا خواهد رفت؛ چه بسیار پیامبران و امامان معصوم آمدند و بعد از مدتی رفتند؛ مرگ به سراغ همه می رود و چه بهتر که مُردن در راه خدا باشد. ای مردم و ای ملتِ قهرمان و شهید پرور ایران ! به ندای امام عزیزمان لبیک گویید و حضورتان را در جبهه ها محکم تر سازید و فرصت را به دشمن ندهید و همیشه در حال آماده باش باشید، تا دشمن در بین شما رخنه نکند؛ پس در راه خدا به جهاد برخیزید و از مُردن نترسید . پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و در نمازهای جمعه و جماعات و در راهپیمایی ها شرکت کنید و مُشت محکمی بر دهان یاوه گویان آمریکا و دیگر اَبرقدرت ها بزنید؛ شرکت شما در چنین مجالسی ، زمینه ساز پیروزی رزمندگان و فرجِ حضرت ولی عصر(عج) می باشید. پدر و مادر عزیزم ! گرچه من می خواستم عصای پیری شما باشم؛ اما چه کنم که شیطان بزرگ به مملکت اسلامیمان تجاوز و هزاران خانه و آشیانه را خراب کرده است و خون هزاران جوان را به زمین ریخته است. مگر می شود انسان برابر چنین تجاوزهایی طاقت بیاورد؟ این انقلاب به راحتی به دست ما نرسیده و خون ها ریخته شده تا به دست ما رسیده است. انقلابی که می خواهد پایدار باشد، باید استقامت کرد و باید خون داد تا جامعه ی آینده خوب باشد. در زمان پیامبران هم جنگ بوده و خون هم ریخته شده است. در واقعه ی کربلا هم ۷۲ تن از یاران مخلص امام حسین (ع) شهید شدند و سر امام حسین (ع) را از تن جدا کردند؛ پس وظیفه ی ما این است که تا آخرین قطره ی خون خود، در راه مقدس پایداری کنیم . ( ۱۶۲۴۱۴۱) محمدرضاکریمی۲۳/۱۱/۶۵
+
عقیده ی بنده از رفتن به جبهه، لبیک گفتن به ندای امام امت و یاری رساندن به دین اسلام و ادامه دادن راه شهدا می باشد؛ که امید بازگشت را در خود احساس نمی کنم! بنده راه خود را می شناسم و آگاهانه در این راه مقدس قدم می گذارم؛ لذا انتخابم به تقلید هیچ کس نمی باشد و تا آخرین قطره ی خونم پایداری و استقامت می نمایم و در این راه مقدس هیچ گونه رِخوت و سستی از خود نشان نمیدهم. امیدوارم بنده ی خوبی برای خداوند باشم و خدا را شُکر می کنم که به من چنین توفیقی داد تا بتوانم در صفوف دیگر رزمندگان حاضر باشم . دنیا، مزرعه ی آخرت است و هر کس در این دنیا کِشت کُند، در آن دنیا برداشت می کند و نیز هر انسانی یک روز به دنیا می آید و روزی هم از دنیا خواهد رفت؛ چه بسیار پیامبران و امامان معصوم آمدند و بعد از مدتی رفتند؛ مرگ به سراغ همه می رود و چه بهتر که مُردن در راه خدا باشد. ای مردم و ای ملتِ قهرمان و [[شهید]] پرور ایران ! به ندای امام عزیزمان لبیک گویید و حضورتان را در جبهه ها محکم تر سازید و فرصت را به دشمن ندهید و همیشه در حال آماده باش باشید، تا دشمن در بین شما رخنه نکند؛ پس در راه خدا به جهاد برخیزید و از مُردن نترسید . پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و در نمازهای جمعه و جماعات و در راهپیمایی ها شرکت کنید و مُشت محکمی بر دهان یاوه گویان آمریکا و دیگر اَبرقدرت ها بزنید؛ شرکت شما در چنین مجالسی ، زمینه ساز پیروزی رزمندگان و فرجِ حضرت ولی عصر(عج) می باشید. پدر و مادر عزیزم ! گرچه من می خواستم عصای پیری شما باشم؛ اما چه کنم که شیطان بزرگ به مملکت اسلامیمان تجاوز و هزاران خانه و آشیانه را خراب کرده است و خون هزاران جوان را به زمین ریخته است. مگر می شود انسان برابر چنین تجاوزهایی طاقت بیاورد؟ این انقلاب به راحتی به دست ما نرسیده و خون ها ریخته شده تا به دست ما رسیده است. انقلابی که می خواهد پایدار باشد، باید استقامت کرد و باید خون داد تا جامعه ی آینده خوب باشد. در زمان پیامبران هم جنگ بوده و خون هم ریخته شده است. در واقعه ی کربلا هم ۷۲ تن از یاران مخلص امام حسین (ع) [[شهید]] شدند و سر امام حسین (ع) را از تن جدا کردند؛ پس وظیفه ی ما این است که تا آخرین قطره ی خون خود، در راه مقدس پایداری کنیم . ( ۱۶۲۴۱۴۱) محمدرضاکریمی۲۳/۱۱/۶۵<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2222 سایت خط سرخ]</ref>
  
 
+
==پانویس==
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2222
+
<references />
 
==نگارخانه تصاویر==
 
==نگارخانه تصاویر==
 
<gallery>
 
<gallery>
سطر ۴۹: سطر ۴۹:
  
 
</gallery>
 
</gallery>
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض: محمدرضا کریمی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان قزوین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۶

محمد رضا کریمی
Min-picture30.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد قزوین، 1349/03/30
شهادت 1366/01/22
محل دفن گلزار شهداى قزوین
سمت‌ها بسیجی
تحصیلات سوم راهنمایی
خانواده نام پدر:عباس


زندگي نامه

محمدرضا کریمی سی‌ ام خرداد ۱۳۴۹ ، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش عباس، کارگر کارخانه بود و مادرش گل‌عنبر نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت . بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه به شهادت رسید . پیکر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴ ، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علی نیز شهید شده است.

وصیت نامه

عقیده ی بنده از رفتن به جبهه، لبیک گفتن به ندای امام امت و یاری رساندن به دین اسلام و ادامه دادن راه شهدا می باشد؛ که امید بازگشت را در خود احساس نمی کنم! بنده راه خود را می شناسم و آگاهانه در این راه مقدس قدم می گذارم؛ لذا انتخابم به تقلید هیچ کس نمی باشد و تا آخرین قطره ی خونم پایداری و استقامت می نمایم و در این راه مقدس هیچ گونه رِخوت و سستی از خود نشان نمیدهم. امیدوارم بنده ی خوبی برای خداوند باشم و خدا را شُکر می کنم که به من چنین توفیقی داد تا بتوانم در صفوف دیگر رزمندگان حاضر باشم . دنیا، مزرعه ی آخرت است و هر کس در این دنیا کِشت کُند، در آن دنیا برداشت می کند و نیز هر انسانی یک روز به دنیا می آید و روزی هم از دنیا خواهد رفت؛ چه بسیار پیامبران و امامان معصوم آمدند و بعد از مدتی رفتند؛ مرگ به سراغ همه می رود و چه بهتر که مُردن در راه خدا باشد. ای مردم و ای ملتِ قهرمان و شهید پرور ایران ! به ندای امام عزیزمان لبیک گویید و حضورتان را در جبهه ها محکم تر سازید و فرصت را به دشمن ندهید و همیشه در حال آماده باش باشید، تا دشمن در بین شما رخنه نکند؛ پس در راه خدا به جهاد برخیزید و از مُردن نترسید . پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و در نمازهای جمعه و جماعات و در راهپیمایی ها شرکت کنید و مُشت محکمی بر دهان یاوه گویان آمریکا و دیگر اَبرقدرت ها بزنید؛ شرکت شما در چنین مجالسی ، زمینه ساز پیروزی رزمندگان و فرجِ حضرت ولی عصر(عج) می باشید. پدر و مادر عزیزم ! گرچه من می خواستم عصای پیری شما باشم؛ اما چه کنم که شیطان بزرگ به مملکت اسلامیمان تجاوز و هزاران خانه و آشیانه را خراب کرده است و خون هزاران جوان را به زمین ریخته است. مگر می شود انسان برابر چنین تجاوزهایی طاقت بیاورد؟ این انقلاب به راحتی به دست ما نرسیده و خون ها ریخته شده تا به دست ما رسیده است. انقلابی که می خواهد پایدار باشد، باید استقامت کرد و باید خون داد تا جامعه ی آینده خوب باشد. در زمان پیامبران هم جنگ بوده و خون هم ریخته شده است. در واقعه ی کربلا هم ۷۲ تن از یاران مخلص امام حسین (ع) شهید شدند و سر امام حسین (ع) را از تن جدا کردند؛ پس وظیفه ی ما این است که تا آخرین قطره ی خون خود، در راه مقدس پایداری کنیم . ( ۱۶۲۴۱۴۱) محمدرضاکریمی۲۳/۱۱/۶۵[۱]

پانویس

  1. سایت خط سرخ

نگارخانه تصاویر

رده