شهید سید اصغر هاشمی: تفاوت بین نسخهها
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
(←وصیت نامه) |
||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
}} | }} | ||
− | زندگی نامه | + | ==زندگی نامه== |
سیداصغر هاشمی، چهارم بهمن [[۱۳۲۶]]، در شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش سیدمیرزا (فوت۱۳۶۴) کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. آهنگر و جوشکار بود. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر شد. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. دوم بهمن [[۱۳۶۵]]، در [[آبادان]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به سینه، کمر و سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان قرار دارد. | سیداصغر هاشمی، چهارم بهمن [[۱۳۲۶]]، در شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش سیدمیرزا (فوت۱۳۶۴) کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. آهنگر و جوشکار بود. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر شد. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. دوم بهمن [[۱۳۶۵]]، در [[آبادان]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به سینه، کمر و سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان قرار دارد. | ||
− | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
[[شهید سید اصغر هاشمی]]: این جانب سیداصغر هاشمی، وصیت نامه ی خود را با نام الله شروع می کنم و از خداوند می خواهم تمام رزمندگان اسلام را در هر دو جبهه پیروز گرداند؛ هم در جبهه ی [[جنگ]] برونی و هم در جبهه ی جنگ درونی مبارزه با هوا و هوس. همان طور که امت خداجو مستحضر هستند، از صدر اسلام تاکنون و بلکه از اول آفرینش انسان، دو دسته در خط بوده اند؛ یک دسته اشخاص راحت طلب که تمام همت شان این بود که طعمه ای پیدا کنند و بخورند و بخوابند (آن هایی هم که مسلمان بودند، عبادت می کردند!)؛ اما مقدم بر هر چیز در نظر آن ها «راحت طلبی» | [[شهید سید اصغر هاشمی]]: این جانب سیداصغر هاشمی، وصیت نامه ی خود را با نام الله شروع می کنم و از خداوند می خواهم تمام رزمندگان اسلام را در هر دو جبهه پیروز گرداند؛ هم در جبهه ی [[جنگ]] برونی و هم در جبهه ی جنگ درونی مبارزه با هوا و هوس. همان طور که امت خداجو مستحضر هستند، از صدر اسلام تاکنون و بلکه از اول آفرینش انسان، دو دسته در خط بوده اند؛ یک دسته اشخاص راحت طلب که تمام همت شان این بود که طعمه ای پیدا کنند و بخورند و بخوابند (آن هایی هم که مسلمان بودند، عبادت می کردند!)؛ اما مقدم بر هر چیز در نظر آن ها «راحت طلبی» | ||
− | بود. دسته ی دیگر هم انبیا و اولیای بزرگ(س) بودند؛ روش آن ها هم تک مکتبی و تک خطی بود. تمام عمرشان را صرف کردند در این که با ظلم و زورگویی هایی که در ممالک دنیا واقع می شد، مقابله کنند. در زمان ما هم، ملت خداجو ی ایران به رهبری «روح الله» برای اقامه ی عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن و کوتاه کردن دست خیانتکاران و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نمود و خود را برای شهادت و شهید دادن آماده کرد؛ طوری که به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرت ها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستینش را به شهادت رساند. از این رو وظیفه ی ما مسلمین است که -در هر زمان و در هر مکان- جلوی این ظالمین بایستیم؛ لذا به همین خاطر وظیفه ی خود دانستم -در این موقع حساس- به ندای رهبر لبیک گویم و به وظیفه ی اسلامی و وجدانی خود جامه ی عمل بپوشانم، که اگر -در این راه مقدس- پیروز شدیم، به وظیفه ی خود عمل نمودم و اگر در این راه، خداوند شهادت را نصیب این بنده نمود، بسی افتخار بزرگ برای من و خانواده ی من و برای همشهریانم خواهد بود. (۱۸۱۸۷۰۱)<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1993 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | + | بود. دسته ی دیگر هم انبیا و اولیای بزرگ(س) بودند؛ روش آن ها هم تک مکتبی و تک خطی بود. تمام عمرشان را صرف کردند در این که با ظلم و زورگویی هایی که در ممالک دنیا واقع می شد، مقابله کنند. در زمان ما هم، ملت خداجو ی ایران به رهبری «روح الله» برای اقامه ی عدل اسلامی و اجرای احکام [[قرآن]] و کوتاه کردن دست خیانتکاران و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نمود و خود را برای شهادت و شهید دادن آماده کرد؛ طوری که به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرت ها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستینش را به [[شهادت]] رساند. از این رو وظیفه ی ما مسلمین است که -در هر زمان و در هر مکان- جلوی این ظالمین بایستیم؛ لذا به همین خاطر وظیفه ی خود دانستم -در این موقع حساس- به ندای رهبر لبیک گویم و به وظیفه ی اسلامی و وجدانی خود جامه ی عمل بپوشانم، که اگر -در این راه مقدس- پیروز شدیم، به وظیفه ی خود عمل نمودم و اگر در این راه، خداوند شهادت را نصیب این بنده نمود، بسی افتخار بزرگ برای من و خانواده ی من و برای همشهریانم خواهد بود. (۱۸۱۸۷۰۱)<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1993 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> |
− | + | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ کنونی تا ۶ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۰
سید اصغر هاشمی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | قزوین ۱۳۲۶/۱۱/۰۴ |
شهادت | آبادان ۱۳۶۵/۱۱/۰۲ |
نیرو | بسیج سپاه |
تحصیلات | خواندن و نوشتن |
شغل | آهنگر و جوشکار |
خانواده | متاهل، دارای 5 پسر |
محتویات
زندگی نامه
سیداصغر هاشمی، چهارم بهمن ۱۳۲۶، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش سیدمیرزا (فوت۱۳۶۴) کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. آهنگر و جوشکار بود. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۵، در آبادان بر اثر اصابت ترکش به سینه، کمر و سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان قرار دارد.
وصیت نامه
شهید سید اصغر هاشمی: این جانب سیداصغر هاشمی، وصیت نامه ی خود را با نام الله شروع می کنم و از خداوند می خواهم تمام رزمندگان اسلام را در هر دو جبهه پیروز گرداند؛ هم در جبهه ی جنگ برونی و هم در جبهه ی جنگ درونی مبارزه با هوا و هوس. همان طور که امت خداجو مستحضر هستند، از صدر اسلام تاکنون و بلکه از اول آفرینش انسان، دو دسته در خط بوده اند؛ یک دسته اشخاص راحت طلب که تمام همت شان این بود که طعمه ای پیدا کنند و بخورند و بخوابند (آن هایی هم که مسلمان بودند، عبادت می کردند!)؛ اما مقدم بر هر چیز در نظر آن ها «راحت طلبی»
بود. دسته ی دیگر هم انبیا و اولیای بزرگ(س) بودند؛ روش آن ها هم تک مکتبی و تک خطی بود. تمام عمرشان را صرف کردند در این که با ظلم و زورگویی هایی که در ممالک دنیا واقع می شد، مقابله کنند. در زمان ما هم، ملت خداجو ی ایران به رهبری «روح الله» برای اقامه ی عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن و کوتاه کردن دست خیانتکاران و زیستن با استقلال و آزادی، قیام نمود و خود را برای شهادت و شهید دادن آماده کرد؛ طوری که به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرت ها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستینش را به شهادت رساند. از این رو وظیفه ی ما مسلمین است که -در هر زمان و در هر مکان- جلوی این ظالمین بایستیم؛ لذا به همین خاطر وظیفه ی خود دانستم -در این موقع حساس- به ندای رهبر لبیک گویم و به وظیفه ی اسلامی و وجدانی خود جامه ی عمل بپوشانم، که اگر -در این راه مقدس- پیروز شدیم، به وظیفه ی خود عمل نمودم و اگر در این راه، خداوند شهادت را نصیب این بنده نمود، بسی افتخار بزرگ برای من و خانواده ی من و برای همشهریانم خواهد بود. (۱۸۱۸۷۰۱)[۱]