شهید علی اکبر یونسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(پانویس)
 
(۴ نسخه‌های متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
rId5
+
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
 
+
|نام فرد                = علی اکبر یونسی
نام: علی اکبر یونسی
+
|تصویر                  = ث11.jpg
 
+
|توضیح تصویر            =
نام پدر: قدمعلی
+
|ملیت                  = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی
 
+
|شهرت                  =
نام مادر: خانم ستاره
+
|دین و مذهب            = [[مسلمان]]، [[شیعه]]
 
+
|تولد                   = قزوین ، روستای گرگین[[زادروزهای|1347/04/01]]
محل تولد: قزوین - گرگین   تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۴/۰۱
+
|شهادت                 = ایران، خوزستان،شلمچه[[الگو:شهدای 19فروردین|1366/01/19]]
 
+
|وفات                  =
محل شهادت: شلمچه      تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۱/۱۹
+
|مرگ                    =
 
+
|محل شهادت             = [[ایران]]
استان محل شهادت: خوزستان  شهر محل شهادت: خرمشهر
+
|محل دفن                = گلزار شهداى قزوین،روستای گرگین
 
+
|مفقود                  =
وضعیت تاهل: مجرد درجه نظامی
+
|جانباز                =
 
+
|اسارت                  =
تحصیلات: ششم ابتدائی رشته -
+
|نیرو                  =
 
+
|یگانهای خدمت          =
عملیات سال تفحص
+
|طول خدمت              =
 
+
|درجه                   =
محل کار بنیاد تحت پوشش
+
|سمت‌ها                  =
 
+
|جنگ‌‌ها                  =
مزار شهید قزوین - قزوین - گرگین
+
|نشان‌های لیاقت          =
 +
|عملیات‌                =
 +
|فعالیت‌ها              =
 +
|تحصیلات                = پنجم ابتدایی
 +
|تخصص‌ها                =
 +
|شغل                    = پاسدار
 +
|خانواده                =
 +
}}
  
 
==زندگي نامه==
 
==زندگي نامه==
  
شهید علی اکبر یونسی ، یکم تیر ۱۳۴۷ ، در روستای گرگین از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قدمعلی ، کشاورز بود و مادرش خانم ستاره نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت . نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
+
[[شهید علی اکبر یونسی]] ، یکم تیر ۱۳۴۷ ، در روستای گرگین از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش قدمعلی ، کشاورز بود و مادرش خانم ستاره نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان [[پاسدار]] در جبهه حضور یافت . نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه بر اثر اصابت [[ترکش]] به پهلو، [[شهید]] شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
  
  
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
  
شهید، علی اکبر یونسی : ما پاسداران اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق شهادت و جهاد بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى امام حسین (ع) خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید . اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان حضرت محمد(ص) و على(ع) است. اگر ما را محاصره ی نظامى کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان امام حسین (ع) است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، جهاد را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى ‏زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى‏ کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و شهید شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کن ی د . خواهرم! حجاب تو کوبنده‏ تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود. ...و از برادرانم مى‏ خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند. در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت جمهورى اسلامى درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و جبهه ‏هاى اسلام باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد.
+
[[شهید علی اکبر یونسی]]: ما [[پاسداران]] اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق [[شهادت]] و [[جهاد]] بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى [[امام حسین (ع)]] خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید.اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان [[حضرت محمد(ص)]] و [[على(ع)]] است. اگر ما را محاصره ی [[نظامى]] کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان [[امام حسین (ع)]] است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، [[جهاد]] را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى ‏زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى‏ کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و [[شهید]] شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کنید. خواهرم! حجاب تو کوبنده‏ تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود.و از برادرانم مى‏ خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند.در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت [[جمهورى اسلامى]] درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و [[جبهه]] ‏هاى [[اسلام]] باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2317 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و3000شهیداستان قزوین]</ref>
 +
 
  
 +
==پانویس==
 +
<references/>
  
پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین
 
  
http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2317
+
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:علی اکبر _یونسی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان قزوین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۳

علی اکبر یونسی
ث11.jpg
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد قزوین ، روستای گرگین1347/04/01
شهادت ایران، خوزستان،شلمچه1366/01/19
محل دفن گلزار شهداى قزوین،روستای گرگین
تحصیلات پنجم ابتدایی
شغل پاسدار


زندگي نامه

شهید علی اکبر یونسی ، یکم تیر ۱۳۴۷ ، در روستای گرگین از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش قدمعلی ، کشاورز بود و مادرش خانم ستاره نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت . نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.


وصیت نامه

شهید علی اکبر یونسی: ما پاسداران اگر این لباس را به تن کردیم، به عشق شهادت و جهاد بوده است. تا چند صباحى دیگر به میهمانى امام حسین (ع) خواهیم رفت و شما اى دریاى بیکران مسلمانان! از هیچ کس به جز خدا هراسى نداشته باشید.اگر دنیا ما را محاصره اقتصادى کند، ما فرزند رمضانیم و پیشوای مان حضرت محمد(ص) و على(ع) است. اگر ما را محاصره ی نظامى کنند، ما فرزند مُحرَّمیم و پیشوایمان امام حسین (ع) است. پدر و مادر عزیزم ! من راهم را انتخاب کردم و خوب راهى است و من و برادران دیگر -که همه داوطلبانه براى اجراى دستور خدا، جهاد را در راه دین او انتخاب کردیم - بسیار خوشحال هستیم؛ اما مادرم! دلم شور مى ‏زند و عشق ملاقات حق را دارد و فکر مى‏ کنم با شما روز قیامت پیش هم خواهیم بود. مادر! ناراحت نشو و نگو فرزندم تنها بود و شهید شد و نگو ناکام بود. به خود ببالید که شما هم فرزندى در راه خدا دادید و به این سعادت، افتخار کنید. خواهرم! حجاب تو کوبنده‏ تر از خون من است که در زمین هاى گرم جنوب یا سرماى کردستان و یا جاهاى دیگرِ سرزمین اسلام ریخته می شود.و از برادرانم مى‏ خواهم راه مرا ادامه دهند و نگذارند اسلحه ی من روى زمین باقى بماند.در ضمن اگر جنازه ی من نیامد، از دولت جمهورى اسلامى درخواست نکنید؛ بگذارید جنازه ی من در دشت و جبهه ‏هاى اسلام باقى بماند تا خداوند از گناهانم درگذرد.[۱]


پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی سرداران و3000شهیداستان قزوین


رده‌ها