شهید محمد رضا صباغ زیارانی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «بسمه تعالی نام محمد رضا صباغ زیارانی نام پدر باب الله نام مادر خیرالنساء محل...» ایجاد کرد) |
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
− | صباغزیارانی، محمدرضا: نهم تیر ۱۳۲۹، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش بابالله و مادرش خیرالنسا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۵، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | + | صباغزیارانی، محمدرضا: نهم تیر ۱۳۲۹، در روستای زیاران از توابع شهر [[آبیک]] به دنیا آمد. پدرش بابالله و مادرش خیرالنسا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۵، در [[فاو]] [[عراق]] بر اثر اصابت [[ترکش]] به کمر و سینه، [[شهید]] شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | شهید | + | شهید محمد رضا صباغ زیارانی اولاً نظر به این که مدتى مسؤولیت عضویت در شوراى اسلامى زیاران را داشتم، اگر به علت ناتوانىْ در امور عمرانى و موارد دیگر قصور و کوتاهى داشتم یا نسبت به کسى تخطی نمودم و یا -خداى ناخواسته- در اثر اِهمال و سستى در مسؤولیت این جانبْ به کسى ظلم شد، تقاضاى عفو و بخشش -از پیشگاه مقدس تان- دارم و امیدوارم مرا ببخشید. پس از عذرخواهى، چند جمله ای به عنوان وظیفه یِ «[[امر به معروف و نهى از منکر]]» عرضه مى دارم: با توجه به این که ولى امر مؤمنین در زمان غیبت [[امام زمان(عج)]] بنیانگذار این حکومت هستند و هم چنین احادیث و روایات زیادى در این خصوص وارد گردیده و خون صدها جوان متعهد به پاى نهال نوپایش ریخته شده است که اکثریت و نزدیک به تمام آنان از مستضعفین بودند و تمامى قشرها در این انقلاب تشریک مساعى داشتند، سزاوار نیستْ حتى یک کلمه علیه این نظام سخن گفته شود و درست نیستْ حتى یک ساعت بى تفاوت ماند. باید در همه حال در یارى نظام جمهورى اسلامى -تا سر حد امکان- کوشا باشیم. ما مردم که در [[عاشوراى حسین(ع)]] آن گونه عزادارى می کنیم و سر از پا نمى شناسیم، باید تلاش کنیم تا این مراسم هرچه با شکوه تر برگزار شود؛ لذا اگر نسبت به این نظام مقدس و رهبرى پیامبرگونه ی آنْ بى تفاوت باشیم -به خدا قسم- [[امام حسین(ع)]] راضى به عزادارى خشک و ظاهرى ما نیست! از برادران انجمن اسلامى، [[بسیج]] و اصحاب مسجد نیز تقاضا دارم مردم را در این راه بیشتر یارى دهند و بیش از پیش مردم را به حساب آورند و از وجود آن ها -که عمیقاً مسلمان هستند- دُرست استفاده کنند تا این جنگ -که تمامى کفر علیه اسلام است- توسط همین مردم اداره گردد. این را همه مى دانند که مملکت، [[انقلاب]] و جنگْ مال همه ی مسلمانان است و همه باید در آن داخل شوند و کمک نمایند. مسأله ی دیگر این که به نماز جماعت در مسجد اهمیت وافری بدهید و آن را هرچه با شکوه تر برگزار نمایید و -در صورت امکان- یک روحانى براى نماز جماعت و بیان احکام -براى همیشه- دعوت کنید تا میان تان اتحاد بیشتری برقرار شود. با صندوق قرض الحسنه همکارى بیشترى شود که موجب رضاى خدا و خلق خدا است و سبب پیشرفت اقتصادى همه ی مردم خواهد شد؛ قرض الحسنه از بخشش کردن و صدقه دادنْ ثواب بیشترى دارد. قدر خانواده ی شهدا را بدانید که به قول امام امتْ چشم و چراغ ملت هستند. از مادر و خواهرم -که موقع اعزام به [[جبهه]] از آن ها خداحافظى نکردم- معذرت مى خواهم و امیدوارم مرا ببخشند و با توجه به این که تاکنون مصیبت زیادى را متحمل شده اند، از خداوند برایشان صبر و اَجر مسألت دارم. از خداوند مى خواهم به ایشان صبرى عطا کند تا [[شهادت]] من برایشان افتخار باشد و نیز از خداوند مى خواهم به آن ها و همه ی کسانى که [[شهید]] داده اند، کمک کند. از مؤمنین مى خواهم برایم طلب مغفرت و آمرزش نمایند و برایم قرآن بخوانند. در پایان باز هم یادآور مى شوم: براى رضاى خدا دست از امام خمینى بر ندارید و تا آخرین قطره ی خون از این رهبر بزرگوار، عالِم ربّانى و فقیه مجاهد -که راه انبیا و اولیای بزرگ خدا را ادامه مى دهد- [[دفاع]] کنید، که مى دانم شما مردم دست از امام نخواهید کشید و همان گونه که در شعارهای تان سال ها تکرار کرده اید، عمل خواهید نمود (ما اهل کوفه نیستیم، [[حسین(ع)]] تنها بماند/ مگر اُمت بمیرد، امام تنها بماند) و به این رَجل الهى و نایب بر حق امام زمان(عج) کمک و یارى خواهید کرد. (۱۴۶۵۱۹۸) محمدرضا صباغ زیارانى ۱۱/۳/۱۳۶۵<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1753 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> |
− | + | ||
− | http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1753 | + | |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references/> |
نسخهٔ کنونی تا ۲ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۵
بسمه تعالی نام محمد رضا صباغ زیارانی نام پدر باب الله نام مادر خیرالنساء محل شهادت فاو محل تولد آبیک - زیاران تاریخ تولد ۱۳۲۹/۰۴/۰۹ محل شهادت فاو تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۰۳/۲۷ استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت فاو وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی تعداد پسر ۱ تعداد دختر ۱ تحصیلات سوم راهنمائی رشته - عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - آبیک – زیاران
زندگی نامه
صباغزیارانی، محمدرضا: نهم تیر ۱۳۲۹، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش بابالله و مادرش خیرالنسا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۵، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شهید محمد رضا صباغ زیارانی اولاً نظر به این که مدتى مسؤولیت عضویت در شوراى اسلامى زیاران را داشتم، اگر به علت ناتوانىْ در امور عمرانى و موارد دیگر قصور و کوتاهى داشتم یا نسبت به کسى تخطی نمودم و یا -خداى ناخواسته- در اثر اِهمال و سستى در مسؤولیت این جانبْ به کسى ظلم شد، تقاضاى عفو و بخشش -از پیشگاه مقدس تان- دارم و امیدوارم مرا ببخشید. پس از عذرخواهى، چند جمله ای به عنوان وظیفه یِ «امر به معروف و نهى از منکر» عرضه مى دارم: با توجه به این که ولى امر مؤمنین در زمان غیبت امام زمان(عج) بنیانگذار این حکومت هستند و هم چنین احادیث و روایات زیادى در این خصوص وارد گردیده و خون صدها جوان متعهد به پاى نهال نوپایش ریخته شده است که اکثریت و نزدیک به تمام آنان از مستضعفین بودند و تمامى قشرها در این انقلاب تشریک مساعى داشتند، سزاوار نیستْ حتى یک کلمه علیه این نظام سخن گفته شود و درست نیستْ حتى یک ساعت بى تفاوت ماند. باید در همه حال در یارى نظام جمهورى اسلامى -تا سر حد امکان- کوشا باشیم. ما مردم که در عاشوراى حسین(ع) آن گونه عزادارى می کنیم و سر از پا نمى شناسیم، باید تلاش کنیم تا این مراسم هرچه با شکوه تر برگزار شود؛ لذا اگر نسبت به این نظام مقدس و رهبرى پیامبرگونه ی آنْ بى تفاوت باشیم -به خدا قسم- امام حسین(ع) راضى به عزادارى خشک و ظاهرى ما نیست! از برادران انجمن اسلامى، بسیج و اصحاب مسجد نیز تقاضا دارم مردم را در این راه بیشتر یارى دهند و بیش از پیش مردم را به حساب آورند و از وجود آن ها -که عمیقاً مسلمان هستند- دُرست استفاده کنند تا این جنگ -که تمامى کفر علیه اسلام است- توسط همین مردم اداره گردد. این را همه مى دانند که مملکت، انقلاب و جنگْ مال همه ی مسلمانان است و همه باید در آن داخل شوند و کمک نمایند. مسأله ی دیگر این که به نماز جماعت در مسجد اهمیت وافری بدهید و آن را هرچه با شکوه تر برگزار نمایید و -در صورت امکان- یک روحانى براى نماز جماعت و بیان احکام -براى همیشه- دعوت کنید تا میان تان اتحاد بیشتری برقرار شود. با صندوق قرض الحسنه همکارى بیشترى شود که موجب رضاى خدا و خلق خدا است و سبب پیشرفت اقتصادى همه ی مردم خواهد شد؛ قرض الحسنه از بخشش کردن و صدقه دادنْ ثواب بیشترى دارد. قدر خانواده ی شهدا را بدانید که به قول امام امتْ چشم و چراغ ملت هستند. از مادر و خواهرم -که موقع اعزام به جبهه از آن ها خداحافظى نکردم- معذرت مى خواهم و امیدوارم مرا ببخشند و با توجه به این که تاکنون مصیبت زیادى را متحمل شده اند، از خداوند برایشان صبر و اَجر مسألت دارم. از خداوند مى خواهم به ایشان صبرى عطا کند تا شهادت من برایشان افتخار باشد و نیز از خداوند مى خواهم به آن ها و همه ی کسانى که شهید داده اند، کمک کند. از مؤمنین مى خواهم برایم طلب مغفرت و آمرزش نمایند و برایم قرآن بخوانند. در پایان باز هم یادآور مى شوم: براى رضاى خدا دست از امام خمینى بر ندارید و تا آخرین قطره ی خون از این رهبر بزرگوار، عالِم ربّانى و فقیه مجاهد -که راه انبیا و اولیای بزرگ خدا را ادامه مى دهد- دفاع کنید، که مى دانم شما مردم دست از امام نخواهید کشید و همان گونه که در شعارهای تان سال ها تکرار کرده اید، عمل خواهید نمود (ما اهل کوفه نیستیم، حسین(ع) تنها بماند/ مگر اُمت بمیرد، امام تنها بماند) و به این رَجل الهى و نایب بر حق امام زمان(عج) کمک و یارى خواهید کرد. (۱۴۶۵۱۹۸) محمدرضا صباغ زیارانى ۱۱/۳/۱۳۶۵[۱]